هفتهای که حلالزاده به داییاش رفت…یا نرفت!
خودنویس: ما که آخر هم متوجه نشدیم، حلالزاده به داییاش میرود یا نمیرود؟ اما فهمیدیم که وقتی مزه نمایندگی مجلس زیر زبان کسی رفت دیگر به این سادگیها و حتی با بیل مکانیکی هم نمیتوان طرف را از قدرت ولو به اندازه یک تُکپا دور کرد و انتخابات که فرا برسد آدم دیگر دایی و عمه سرش نمیشود. حالا حکایت خواهرزاده خاتمی است…گفتند مشارکت نمیکنند و شرکت نمیکنند اما طرف رفت ثبت نام کرد واسه انتخابات مجلس!
انقلاب متقلبان!
معمولا انتخابات که می شود، دسته و رسته و جبهه و جمعیت است که همین طور پشت به پشت، سر بر میآوردند و اعلام موجودیت میکنند. ماشالله همه هم قصد و نیتشان خدمت است و ولاغیر.
از دو تا جبهه جدیدالتاسیس پایداری انقلاب اسلامی و بیداری انقلاب اسلامی که اولی عمله و اکره استاد مصباح یهستند و دومی هم همه ناموسپرستهای دور و بر محسن رضایی که هر دو هم موی دماغ این مهدویکنی شدهاند و خون به دل جبهه متحد اصولگرایان کردهاندکه بگذریم فقط یک جبهه کم داشتیم و آن هم “جمعیت بدهکاران انقلاب اسلامی” بود که این هم به میمنت و مبارکی اعلام موجودیت کرد.
ما که اول این اسم را دیدیم با کمک منزل جان، لیستی از بدهکاریها و قرض و قولههایمان به فک و فامیل را تهیه کردیم و قصد داشتیم برای عضویت در این جمعیت اقدام کنیم که با کمی دقت متوجه شدیم که بعله!
دبیرکل این جمعیت بدهکاران انقلاب اسلامی شخص شیرین عقلی به نام دکتر! عبدالرحمن عبدالقادر است که از سوی این گروه نامزد انتخابات مجلس شده است.
رجا نیوز، در گفتگویی با عبدالقادر خان درباره نامگذاری این جمعیت از وی پرسیده و عبدالقادر هم گفته است: «شهیدبهشتی همواره میفرمود کسانی که حزباللهی هستند، همواره خود را بدهکار به انقلاب میپندارند و ما نام این جمعیت را از این سخن شهید بهشتی اقتباس کردیم».
رئیس بدهکارهای انقلاب! درباره عنوان دکترای خود هم یک چیزی گفته است که با خواندن آن، وسط کله مبارک شمبلیله و گشنیز سبز شد.
دکتر عبدالقادر خیلی شیک و تمیز گفته است: «دکترایم تقلبی است اما هیچگاه از مدرک تقلبیام استفاده نکردم؛ قبل از انقلاب مدارک بسیاری را جعل میکردیم چراکه در راه مبارزه با رژیم شاه بود.»
یعنی ما همه جور پدرسوختهبازی دیده بودیم جز این جعل مدرک دکترا برای انقلاب کردن!
هر چند کمی بیشتر که فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم که قلب و تقلب از ریشه های انقلاب هستند و انقلاب بدون تقلب یا تقلب بدون انقلاب اصلا راه ندارد می گویید نه! حالا ببینید یک تقلب ساده چنان انقلابی به پا کند که کیف کنید.
متخلفان نامرئی
رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی گفته یک سری مدیر بیسواد و مسامحه کار داریم که در دستگاههای اجرایی کشور مشغول بهکار هستند اما به چشم نمیآیند!
جل الخالق! یعنی چی اون وقت؟
یعنی نامرئی هستند؟ خب اگر به چشم نمیآیند پس چهطوری در ادارات مشغول به کار هستند و کار ملت را راه می اندازند؟
شاید هم اینها باقیماندههای همان اجنههایی هستند که چند وقتی در دولت خدمتگزار مشغول به کار بودند و چندی پیش با تلاش سربازان جنگیر امام زمان بازداشت شدند و در راس آنها هم حاج عباسآقا جنگیر (غفاری) بود که گفته میشد برای رحیم مشایی و احمدینژاد و حتی برای پادشاه عربستان سر کتاب باز میکرده و در کار رمل و اسطرلاب بوده است.
خلاصه که این حاج آقا شریفی رئیس دادگستری آذربایجان شرقی در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم آذربایجان «غارت زمینهای دولتی، تجاوز به اراضی ملی و تصاحب زمینهای موسسات عمومی» و امثال اینها را ناشی از «بی توجهی، بی سوادی یا مسامحه کاری یا تساهل برخی از مدیران اجرایی» دانسته گفته که «بدتر از ایشان در دستگاههای دیگر مشغول هستند که اصلا به چشم نمیآیند».
نود بالای هجده سال
هفته گذشته شروع برنامه تلویزیونی نود، با صدای پسگردنیهای ابوی ما بر پس کله اخوی ما که ده سال بیشتر ندارد و راهی کردنش به رختخواب همراه شد و وقتی دلیل این پس گردنی را جویا شدیم ابوی فرمود: «پسره پرو! درس و مشق ندارد هر هفته مینشیند اینجا و این برنامه نود را نگاه می کند و کلی حرف بی تربیتی یاد میگیرد!»
ما که هاج و واج مانده بودیم که برنامه نود و بی تربیتی؟
دستگیرمان شد که هفته پیش در برنامه نود صحبتهای تکاندهنده ناصر فریاد شیران پیشکسوت فوتبال درباره سوءاستفاده جنسی از بازیکنان تیمهای پایه در خارج از تهران را پخش کرده است.
داشتیم به ابوی خرده میگرفتیم که نباید این قدر به بچهها سخت بگیرد و اندر باب روانشناسی کودک سخن میگفتیم که یکباره محمود خان یاوری مربی خیلی پیشکسوتتر فوتبال آمد روی خط برنامه ۹۰ و نه گذاشت و نه برداشت از “تخلیه” بازیکنان تیم استیل آذین بهوسیله “گرل فرند”های محترمه قبل از تمرینات این تیم در فصل گذشته صحبت کرد و من که هاج و واج و خجالت زده این حرفها را در کنار ابوی و خانم والده گوش می دادم با پس گردنی ابوی راهی رختخواب شدم!
«قبل یا بعد از اذان» مسئله این است
هفته پیش رادیو جوان در یک اقدام انقلابی هاراگیری کرده و با پخش صدای آواز یک خواننده زن در برنامهای بعد از اذان ظهر، حسابی شهر را به هم ریخته است.
این اقدام شنیع و فجیع باعث شد تا سایتهای اصول گراها یقه خود را جر بدهند که وا اسلاما…وا رادیوها… وا موسیقیها…
استناد این سایتها برای این “ضجه مورهها” هم فتوای قدیمی چند مرجع تقلید درباره حرام بودن پخش و گوش کردن به آواز زنان است.
سایت ندای انقلاب، نزدیک به سپاه پاسداران هم در همین زمینه نوشته است که «نکته عجیب این ماجرا آنجاست که پخش نسبتا طولانی این آواز دقایقی پس از اذان ظهر از رادیو جوان انجام شد.»
ما که نفهمیدیم الان مشکل اصلی این حضرات، چهچهه زدن حاج خانم است یا زمان پخش این چهچه زدن بعد از اذان ظهر است و اگر احیانا پس از اذان صبح یا قبل از اذان مغرب خانم ها چهچه بزنند اشکالی دارد یا نه؟
اردوغان ضد ولایت فقیه
درشرایطی که سنتی ترین نیروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی هم دنبل راهی هستند تا از زیر بلیط آقا خارج شوند و ریزشها از سمت نیروهای هوادار ولی فقیه با ریزش موهای یکی از رفقای ما که -نخواست نامش فاش شود- در رقابت تنگاتنگی قرار دارد حالا در این هاگیر واگیر، روزنامه کیهان، گیر داده است به رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و گفته که اگر اردوغان واقعا مسلمان باشد باید سخنان ولی فقیه را آویزه گوش خود قرار دهد.
کیهان در شماره سه شنبه، ۶ دی ماه نوشته که «اردوغان باید سخنان گهربار رهبر معظم انقلاب را آویزه گوش خود کند. ایشان فرمودند اگر در برابر دشمنان یک قدم عقب نشینی کنیم، آنها دو قدم جلو می آیند.»
خداوکیلی ما بعد از خواندن این سخنان گهربار کیهان یک نگاهی به گوش های اردوغان انداختیم و تصور کردیم که این بنده خدا چه طوری می خواهد این همه سخنان گهربار خامنه ای “پرچونه” را به گوش خود آویزان کند اما خدا وکیلی گوشهای خود خامنه ای زا نگاه کردیم عین آینه بغل نیسان میماند لامصب!
تحریمیهای مادرزاد
ما که آخر هم متوجه نشدیم، حلالزاده به داییاش می رود یا نمیرود؟ اما فهمیدیم که وقتی مزه نمایندگی مجلس زیر زبان کسی رفت دیگر به این سادگیها و حتی با بیل مکانیکی هم نمیتوان طرف را از قدرت ولو به اندازه یک تُکپا دور کرد و انتخابات که فرا برسد آدم دیگر دایی و عمه سرش نمیشود.
اول این که منزل جان ما میگوید آدم هر چه میکشد از این فامیل است.
دوم این که در شرایطی که بعد از ۳۳ سال سید محمد خاتمی اعلام کرده بود که در انتخابات شرکت نخواهد کرد حالا این محمدرضا خان تابش بچه خواهر خاتمی پاک آبرو و حیثیت سید را برده و بدون توجه به پیش شرطهای دایی محمد، در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کرد.
سهیلا خانم جلودارزاده هم که تقریبا جزو اموال منقول مجلس شورای اسلامی محسوب میشود و از دوران دبیرستان تاکنون در تمامی انتخاباتهای مجلس کاندیدا شده و در برخی از آنها توانسته بالاخره چند سالی روی صندلیهای سابقاً قرمز و جدیداً سبز مجلس لَم داده است و مونجوق دوزی کرده است.
حاج اکبرخان اعلمی هم بعد از ثبتنام فرموده که یک سری کارهای نیمه تمام از مجلس ششم و هفتم باقی مانده که انشالله قرار است در مجلس نهم به اتمام برساند! و خب ایشان هم عذرش موجه است.
حضرت الیاسخان حضرتی هم که در تمامی طول هفته هر روز صبح خبر کاندیداتوریاش منتشر و غروب تکذیب میشد و جماعتی را سرکار گذاشته بود و آخر هم ما نفهمیدیم کاندید شد یا خیر و بعید میدانم خودش هم آخر سر فهمیده باشد که کاندیدش کردند یا نه!
از همه با حالتر مهدی خزعلی بود که ابتدا خبر ثبتنام وی منتشر شد و خودش در بیبیسی اعلام کرد برای دریافت برگه رد صلاحیت از طرف جنتی به منظور عبور بی خطر از پا صراط ثبت نام کرده است و بعد که حجم انتقادات نسبت به این اقدامش از طرف کابران سایتش زیاد شد اعلام کرد که هنوز ثبتنام نکرده است و منتظر اظهارنظر هموطنان است تا بعد تصمیم بگیرد و دست آخر هم فهمیدیم که مدارک ثبت نام جناب خزعلی ناقص بوده و اصلا خود وزارت کشور ثبت نامش نکرده است!
اما نکته جالبی که در این روزها به آن زیاد بر میخوریم جزع و فزع دوستان جدیدالتحریمی در قبال ثبتنام رفقای سابق خود در انتخابات هستند و به مجردی که نام اصلاحطلبانی که برای ثبتنام به وزارت کشور رفته بودند منتشر میشد، انبوه فحش و فضیحتی بود که از جانب خیل عظیم جدیدالتحریمی ها نثار این بندگان خدا میشد.
یکی هم نیست به این دوستان بگوید هی داداش یواش یواش… با رفقای سابق خودت این طور نباش!
به هر حال این دوستان اصلاحطلب که جدیداً به خیل جماعت تحریمی پیوستهاند چنان بر طبل تحریم میکوبند که انگار مادرزاد تحریمی به دنیا آمده بودند و یادشان رفته در تمام این سالها و حتی انتخابات مجلس هفتم که خود آقای خامنهای هم خجالت میکشید در آن شرکت کند، چهها که نثار تحریمیها نکردند و چه استدلالهای آب دوغ خیاری که برای توجیه شرکتشان در هر انتخاباتی سر هم نکردند.
پالایشگاه نظام دو موتوره کار میکند
ما که جیگرمان کباب شد، کار “مرد دوم سابق نظام” به جایی رسیده است که زنگ میزنند و میگویند باید فلان خطبه نماز جمعهات را از روی سایت شخصیات برداری و وقتی گوش به حرفشان نمیدهد به طور کلی سایت حاجآقا را “کن فیکون” کردند.
مسئول دفتر هاشمیرفسنجانی با تایید فیلتر شدن سایت هاشمی در خصوص دلیل این اقدام گفته که: «چند روز پیش از مدیریت سایت درخواست شده بود که اقدام به پالایش سایت کند و مصادیق پالایش را حذف خطبههای آخرین نماز جمعه آیت الله رفسنجانی اعلام کرده بود.»
یعنی در واقع بعد از این که خیلی شیک و پیک خود هاشمی را از نظام پالایش کردند و آقا محسن را از مترو پالایش کردند و از دار دنیا یک وب سایت فکستنی برایشان باقی مانده بود حالا دنبال پالایش سایت وی بودند که حاج آقا اعصابشان را کیشمیشی کرد و زدند کلا سایت را فیلتر کردند تا انشالله در پالایشهای بعدی همکاری لازم را با ایشان به عمل آورد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.