06.01.2012

با اين همه توهين، تحقير و افترا به کجا خواهيم رسيد . به بهانه مصاحبه مسيح علينژاد با رضا پهلوي

وبلاگ مدافع: بياييم کلاه خود را قاضي کنيم، يک بار خود را به جاي مسيح علينژاد قرار دهيم و کامنت ها و پيام هايي که بعد از مصاحبه ايشان با آقاي پهلوي نوشته شده است را به دقت بخوانيم و بعد منصفانه تامل کنيم و يک بار نيز خود را جاي آقاي رضا پهلوي قرار داده و پيام هاي مربوط به ايشان را بخوانيم و عادلانه قضاوت کنيم!

بي اغراق مي گويم که مسيح علينژاد نويسنده و خبرنگاري تواناست در عصر معاصر است، او را از هنگامي که دست به قلم برد و شروع به نگارش کرد مي شناسم و با قلمش آشنا هستم. او طرفداران بسياري داشته و انصافا نيز در طول فعاليت خود هيچ کوتاهي در عرصه مطبوعات نکرده است، بي هيچ واهمه اي به انتقاد از سياستمداران پرداخته و گاهي نيز از آنها دفاع کرده است.

و بي اغراق مي گويم که رضا پهلوي نيز سياستمدار قهار و توانايي است، او به خوبي درس دموکراسي و اخلاق را حتي در غربت فرا گرفته و کار گروهي و تشکيلاتي و اتحاد را رمز رسيدن به دموکراسي و آزادي مي داند.

هر دوي اين عزيزان طرفداراني در حوزه هاي فعاليت خود دارند که نمي توان منکر محبوبت هر دو شد هر چند مي دانيم که همه افراد منتقديني هم دارند و اين عاري از اشکال است، انتقاد سازنده، پايه هايي اصلي بناي دموکراسي را تشکيل مي دهد.

حال که پيام هاي مربوط به مصاحبه آقاي پهلوي و علينژاد را خوانديد، بياييد قضاوت کنيم!

آيا واقعا توهين هايي که طرفداران يکي به ديگري کرده است، قابل توجيه است؟

چرا عادت کرده ايم نقدمان را با توهين و افترا و بي حرمتي توام سازيم؟

مسيح علينژاد يک خبرنگار مبرز است و دارايي پناسيل ها بسيار بالايي است، آيا انصاف است که او را سرکوب کنيم و القاب دور از شان انساني به او بدهيم ؟ همين وضع نسبت به ديگران هم صدق مي کند. چرا عادت کرده ايم که با توهين نگذاريم جامعه اي که در آن زندگي مي کنيم شکوفا شود؟

آيا واقعا با توهين و تحقير و کوچک جلوه دادن ديگران مي توانيم به دموکراسي و آزادي و احترام به حقوق بشر دست يابيم.

با خواندن پيام هاي دوستان و هم وطنان عزيزم، به دو نتيجه رسيدم:
اول آنکه – ما بايد به فکر ازادي ايران از اشغالي باشيم که توسط اقليتي صورت گرفته است، اقليتي که براي حفظ قدرت، هر جنايتي را مشروع مي داند و عليه بشريت جنايت مي کند. بايد به فکر زندانيان عقيدتي و سياسي باشيم که طلب حمايت و دادخواهي مي کنند. به فکر کودکان ايران زمين باشيم و براي آينده آنها برنامه ريزي کنيم. به ياد زناني باشيم که قرن هاست براي رسيدن به حقوق برابر تلاش مي کنند و هزينه مي دهند. به فکر افراي باشيم که حقشان در جمهوزي اسلامي ايران تضييع شده است و با اين شرايط، تنها راه، تغيير سيستم حکومتي حاکم بر ايران است . بايد دست به دست هم دهيم تا قانون اساسي را به تصويب برسانيم که اين قانون قدرت را در مردم متمرکز کند نه در فرد خاص . پس اتحاد و همگرايي رمز پيروزي است و بايد اختلافات را کنار زد و بي بغض و کينه در کنار يکديگر براي آينده ايران تلاش نمود.

دوم و مهم تر آنکه لازم است فرهنگ خشونت، بي احترامي، بي ادبي و تحقير ديگران را کنار گذاريم. بياموزيم که مي توان بدون توهين و تحقير کار گروهي کرد و بر اين باور باشيم که براي ارتقا ايران از لحاظ حقوق بشر و دموکراسي بايد به يکديگر احترام بگذازيم.

باز هم کمي تامل کنيد…. ما نياز به همدلي و اتحاد و مدارا داريم
بياييم دست از دشمن تراشي برداريم و به همه افراد ، گروهها و عقايد احترام بگذاريم
در يک کشور با نظام دموکراسي همه افراد آزاد هستند که ديدگاههاي خود را بيان کنند و در هر گروه م حزبي که تمايل داشتند عضويت يابند .
خبرنگاران نيز حق دارند که نقد کنند، اين وظيفه خبرنگاران است که تيغه تيز قدرت را کند کنند و به ديگران نشان دهند که چشم هايي تيز بين وجود دارد که تمام اعمال و رفتار را در معرض کنترل قرار مي دهد. در اخر هم از خانم مسيح علينژاد نژاد تشکر مي کنم که باعث شدند تابوي کينه و کدورت از بين رود و با شجاعت سوالاتي را مطرح کردند که سوال هاي بسياري از شهروندان ايراني بود و هم از آقاي پهلوي تشکر مي کنم با صعه صدر و متين پاسخگو بودند و با اينکه مي دانستند خانم علينژاد به وي انتقاد خواهد کرد و اين سووالات را مطرح خواهد کرد، پذيرفتند تا مصاحبه کنند و افکار خود را در اختيار قضاوت عموم قرار دهند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates