گلشیفته را رها کنید! پرستو و مرضیه زیر ضرب عقدههای جنسی بازجوهای اوین ماندهاند!
سهراه جمهوری: آرام باش، پنجرهی جدیدی را که از صبح تا به حال چندبار بالا و پایین کردهای برای لحظاتی ببند. آنجا، دکمهی ضربدرِ قرمز، نشانهی هشدار!
خبری نیست. دستِ کم در اندازهی اینهمه هیاهوکه به راه افتاده و تو را درگیر کرده نیست. آنچه پیشِ روی توست، تصویریست از یک ارادهی شخصی در چهارچوب الزامات حرفهای یک بازیگر که اگر در مجلاتِ ایرانی (به فرض امکان)، مجالِ انتشار مییافت، جایگاهش روی جلد مجلاتِ زردی بود که صفحات خود را به ضرب و زور دستور آشپزی و اخبارِ زردِ داخلِ خانهی سوپراستارهای ریز و درشت پر میکنند. چیزی شبیه به خانوادهی سبز امروز و ستارهی سینمای دیروز!
تصویرِ منتشره از گلشیفته فراهانی، نه به نیت تابوشکنی و مبارزه با هستهی سخت سنتهاییست که رژیم به آن تکیه کرده و نه به قصد تضعیف جنبشهایی که خود او نیز در این مدت یکی از همراهانش بوده. هماکنون او یا عضو کوچکی است از دنیای هالیوود، یا میخواهد با قبول الزامات آن راه خود را برای رسیدن به آن هموار کند. دنیای تبلیغات و غوغا، دنیای مدل و عکس و فیلم، شهرت و ثروت. او برای رسیدن به جایگاهی که چندسالیست به آن چشم دوخته است، ناگزیر باید از ابزارهای گوناگون بهره بگیرد. یک اقدام حرفهایست و بس، نه کم و نه زیاد. هرچه هست مربوط به خود اوست و یک امر شخصی. نه دودی دارد که به چشممان برود و نه سودی که به حسابمان. آدمیست و اختیار تام، بر هر آنچه دارد. نه آبروی کسی را برده و نه به آبروی دیگری افزوده. نه نماد ایران است و نه نمایندهی یک جنس و نژاد. همانطور که زتاجونز و آلبا نماینده و نمادِ بریتانیا و آمریکا نیستند.
اما وجهِ ناراحتکنندهی ماجرا، برخوردِ ماست با رویداد یا کنشی که در یک بستر طبیعی و محیط متناسب با خود رخ داده است. جایی که برای دیده شدن چنین «تصویر هنرمندانه و شجاعانه و ساختارشکنانه»ای، در میان مردم آسوده و بیدغدغهاش زحمتها باید کشید. اما ما به آسانی مقهور و منفعل چنان به آن میپردازیم و شاخ و برگ به آن میدهیم، که گویی پرچمیست از آسمان افتاده برای رهایی خلق تحت ستممان!
موج بازداشتها از شب پیش آغاز شده. فعالینِ بیسابقه و پرسابقه در پایتخت و دیگر شهرها از ترسِ شرکت در سازماندهی تحریمِ انتخابات، دستگیر شدهاند. وضعیتِ اسفباری حاکم است. در برابر سرمایهی عظیمِ اقتصادی و امنیتی نظام، سرمایهی اجتماعیِ ما، به عوضِ تقابل با رژیم و دستِ کم همراهی و تلاش بر پیشبردِ سازماندهی تحریم، به هیاهویی نشستهاند که اگر رژیم میخواست، با هیچ ترفندی قادر به شکلدهیش نمیشد.
حوزهی عمومی، گوش تا گوش، بر تحریم انتخابات اجماع کرده است. اما هنوز هیچ تلاشی برای گسترش نفوذ آن صورت نگرفته. از برخی مسائل باید گذشت و به «جایگاه فردی» نظر داشت. اما دلیل بازداشتهای اخیر (محمد سلیمانینیا، پرستو دوکوهکی، مرضیه رسولی)، فراتر از یک پیگیری یک اتهام خصوصی است. آنها متهمان اجتماعی هستند. متهمانی که نیاز به پشتیبانی جدی ما دارند. آنها اینک زیر چشمان دریدهی بازجویان اوین برهنه شدهاند. این برهنگی به اراده نیست، به اجبار است. گلشیفتهی فراهانی را به حال خود رها کنیم تا در دنیای خودش، به اختیار زندگی کند و راه رسیدن به موقعیتهای دلخواهش را هموار کند. به داد پرستو و مرضیه برسیم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.