هفتهای که هم قیمت سکه دچار نوسان شد و هم عقد و عروسی
خودنویس: با این زیاد شدن قیمت سکه، شاهداماد میگوید: «با این وضعیت بازار، کدام دیوانهای شب عروسی سکه طلای یک میلیون تومانی! به ما هدیه میدهد؟»…اما الان تمام فک و فامیل جمع بشوند و بخواهند شراکتی یک «نیم سکه» بخرند هم باز امکان خرید آن وجود ندارد و تازه هر آن احتمال دارد که …
یکی بخر پنج تا ببر!
یادش بخیر تا همین چند وق پیش، از شش ماه قبل از افتتاحیه جشنواره فیلم فجر به هر صغیر و کبیری رو میانداختیم تا با پارتی بازی بلیط برایمان گیر بیاورد و با آغاز جشنواره هم از بوق سگ تا باز هم بوق سگ در صف خرید بلیط میماندیم تا بلیط تهیه کنیم و هر کس که بلیط جشنواره به دستش میرسید چنان فخری به خلق الله میفروخت و چنان کلاسی برای فک و فامیل و دوست آشنا میگذاشت که انگار قرار است جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را به او بدهند،
اما الان کار به جایی رسیده است که ماشالله به دلیل استقبال گسترده علاقه مندان!! مسئولان این حشنواره آتش زده اند به مالشان و البته به خاطر عیالشان و اعلام کرده اند که همزمان با آغاز جشنواره فیلم فجر، موسسه رسانههای تصویری، یکصدهزار بسته فرهنگی حاوی پنج فیلم منتخب به عنوان هدیه به تماشاگرانی که برای تماشای فیلم های جشنواره در تهران و شهرستانها به سینما بیایند اهدا خواهد کرد!
امام خاوری علیه السلام و مسئله بیت المال
خدایا ما را ببخش و بیامرز که این قدر پشت سر محمود رضا خاوری رئیس سابق بانک ملی که سه هزار میلیارد تومان را هاپولی هاپو کرد و زد به چاک حرف زدیم و غیبتش را کردیم.
البته گناهش گردن محسنی اژهای که اعلام کرد خاوری جزو اختلاس کنندگان است و از کشور فرار کرده و فلان و بهمان.
اما هفته گذشته یکی از دوستان محمود رضا خاوری خاطرهای از این بنده خدا تعریف کرده است که فقط خدا باید از سر تقصیرات ما بگذرد که این قدر پشت سر این مرد شریف «دی وی دی» گذاشتیم!
این دوست که لامصب این بار هم نخواست نامش فاش شود گفته است که «زمانی که خاوری هنوز در استان لرستان بود و به تهران منتقل نشده بود، در سفری به تهران رفتاری از او سر زد که تا همین اواخر در ذهن من نقش بسته بود.»
حالا این رفتاری که از این مرد بزرگ سر زده این بوده که «زمانی که یکی از همراهان خواست تا برای خریدن چای و نوشیدن آن توقف کنیم، راننده وی گفت آقای خاوری همچون همیشه با هزینه شخصی خودش چایی تهیه کرده و افزود ایشان آنقدر ملاحظه میکند که هیچوقت با خودکار بیتالمال برای کار شخصی خود حتی یک شماره تلفن را هم یادداشت نمیکند!»
نوسانات بازار عقد و ازدواج!
همزمان با نوسانات بازار ارز و طلا و افزایش بی سابقه قیمت سکه طلا، این اخوی کوچک ما هم که قرار بود بعد از سالها تلاش مستمر، هفته بعد داماد شود، حالا پایش را در یک کفش کرده که با این وضعیت بازار سکه طلا، «من بمیرم هم زن بگیر نیستم که نیستم!»
هر چه هم که خانم والده میگوید: آخه چرا ذلیل شده؟
اخوی ما از خر شیطان پایین نمی آید و میگوید: «با این وضعیت بازار، کدام دیوانهای شب عروسی سکه طلای یک میلیون تومانی! به ما هدیه میدهد؟»
خب راست میگوید دیگر، اگر یادتان باشد تا قبل از طرح تحول اقتصادی این نوای دلنشین نقل هر مجلس عروسی بود: «خاله عروس سه تا سکه تمام! عمه دوماد شش تا نیم سکه! دایی عروس سه تا سکه تمام!»
اما الان تمام فک و فامیل جمع بشوند و بخواهند شراکتی یک «نیم سکه» بخرند هم باز امکان خرید آن وجود ندارد و تازه هر آن احتمال دارد که حتی بابای داماد یا خواهر عروس، شب حنابندان در خیابان ناصر خسرو و هنگام خرید سکه طلا توسط «پلیس بانکی» بازداشت شوند! آن وقت خر بیار و باقالی پاک کن!
به هر تقدیر مراسم ازدواج اخوی ما با نظر مثبت خانواده عروس خانم، تا کاهش نوسانات بازار طلا به تعویق افتاد.
از آن طرف هم همسر جان ما، یک هفته است که ماشین حساب به دست با کمک فیلتر شکن در سایت مثقال دات کام میچرخد و آمار مبلغ مهریه اش را به روز حساب میکند و خلاصه روی اعصاب ما راه میرود!
پارکینگ که تحریم نیست
سایت عصر ایران که کلا ما نفهمیدیم با کی خوب است و با کی بد! هفته گذشته در گزارشی درباره مشکل جای پارک در فرودگاه مهرآباد نوشته است که «این واقعاً بی انصافی است که هر روز هزاران انسان که دغدغه رسیدن به پرواز دارند، بعد از عبور از ترافیک وحشتناک تهران و رسیدن به موقع به فرودگاه، در دام بی پارکینگی بیفتند و استرسی مضاعف بر آنها تحمیل شود که آیا به پرواز میرسند یا نه؟ و گاه هم نمیرسند، فقط به خاطر این که مدتها درگیر پیدا کردن جایی برای توقف خودروهایشان هستند».
هر چند این مشکل یعنی «پیدا کردن جای پارک» نیز همچون مشکل «سوت کشیدن بلندگو در مساجد» از صدر اسلام وجود داشته و نکته تازهای نیست اما موضوع جالبی که سایت عصر ایران به آن اشاره کرده اینجا است که میگوید: «اگر نوسازی ناوگان هوایی، مشکل تحریم هاست، ساختن دو تا پارکینگ در مهرآباد و نجات مردم از سردرگمی هاهم مشکل تحریمهاست؟ پارکینگ را که در تحریم نیستیم!».
البته این سایت عصر ایران گویا هنوز متوجه نشده است که آقا فرموده اند که فعلا «ما در شرایط بدر و خیبر هستیم» و کندن پارکینگ توسط بولدوزر احتمال مربوط به شرایط «خندق» میشود که خب بحث آن جداست!
هجوم به عتبات عالیات
هفته پیش تیتر خبر سایت جهان نیوز درباره «هجوم ایرانیان به عراق» را که خواندیم با خودمان گفتیم عجیب است ملت در این هاگیر واگیر و بدبختی، پول از کجا آوردهاند که به زیارت و سیاحت عتبات عالیات میروند، اما وارد متن خبر که شدیم دیدیم ای دل غافل در متن آمده است که «هزاران ایرانی طی چند روز اخیر در مرزهای مشترک کشورمان با عراق تجمع کردهاند که البته این بار، هدف از این تجمع، دریافت مجوز عبور برای زیارت عتبات نیست بلکه فقط برای به دست آوردن یک مشت دلار است»
صرافیها و ارزفروشان شهر «کوت» در شرق عراق هم گفتهاند که با افزایش خرید دلار در ورودیهای مرزی شرق این کشور مانند «زرباطیه»، «شلمچه»، «المنذریه» و «الشهابی» مواجه شدهاند که از مهم ترین گذرگاههای تجاری و سیاحتی بین عراق و ایران هستند.
یعنی این ملت عقلشان به جاهایی میرسد که به عقل جنهای عباس غفاری (جن گیر دولت) نمیرسدها!
تصور کن در شرایطی که دلار در ایران به ۲۲۰۰ تومان رسیده این ملت خیلی راحت یا با ماشین شخصی و بدون دردسر یا با اتوبوس با بلیط ۲۵ هزارتومانی به کردستان عراق یا شهرهای مرزی جنوب ایران با عراق میروند و مفت و مفت دلار میخرند و به ایران میآورند و با فروش آن کلی مایه به جیب میزنند!
حال کردید؟ حالا شما بنشینید دائم برای افزایش قیمت دلار جوک بسازید و برای هم پیامک کنید! ملت هم دارند پول پارو میکنند!
چه کسی دامن را به بازار زد؟
ما که آخر نفهمیدم چه کسی دامن به التهاب بازار ارز میزند!
سایتهای اصولگراها به نقل از یک مقام آگاه! میگویند که «التهابات بازارها ناشی از جو روانی سازمان یافته بوده و رسانههای فارسی زبان مانند «BBC» و «VOA» به آن دامن میزنند»
خبرگزاری فارس هم، خبرگزاری ایسنا را متهم کرد که با خبرسازی در روز تعطیل بازار، در صدد دامن زدن به بازار سکه و ارز است.
از طرف دیگر این حسین آقای شریعتمداری مدیرمسئول کیهان هم گفته است که «جریانی همسو با اصحاب فتنه که چندان هم ناشناخته نیست درصدد است تا با افزایش مصنوعی بهای سکه و دلار برالتهاب بازار دامن بزند!»
خود محمود احمدی نژاد رئیس انحرافی دولت هم «به عنوان مطلع» میگوید هیچ مشکلی در اقتصاد کشور وجود ندارد و ما از ثبات اقتصادی برخورداریم اما دشمنان به مشکلات دامن میزنند!
از یک طرف دیگر کارشناسان اقتصادی خارجی میگویند سپاه پاسداران از نوسانات قیمت ارز نهایت بهره را میبرد برد و این نیروی نظامی به بحران ارز در ایران دامن میزند!
جوانفکر هم در روزنامه ایران گفته است که حمله کنندگان به سفارت انگلیس و باغ قلهک در تهران و نمایندگان مجلس و شهرداری تهران به بحران اقتصادی کشور دامن میزنند!
با این اوصاف این روزها کل مسئولان لشکری و کشوری دامن هایشان را در آورده اند و به التهاب بازار میزنند!
به روش استاد مصباح
هفته پیش استاد مصباح با آن سابقه درخشان و روشهای کم هزینه! برای حل و فصل مشکلات، اعلام کرده که باید دنبال روش های دیگری به جز وضع قانون و بازرسی و غیره برای از میان برداشتن فساد برویم!
حوزه نیوز (اسم رو فقط داشته باش جان مولانا) هفته گذشته نوشت که آیتالله مصباح یزدی در مراسمی در مرکز تربیت مربی اخلاق قم، با اشاره به اشاعه فساد در جامعه، گفته که «اینکه گمان کنیم تنها با وضع قانون و بازرسی، تظاهرات و نوشتن طومار و مانند آن، میتوان جلوی این فسادها را گرفت، بسیار ساده لوحی است؛ نمیتوان این سیل خانمان برانداز را با مشتی خاک فرونشاند».
راست میگوید! واقعا درکجای دنیا دیده اید که مشکلات کشور را با وضع قانون و بازرسی و اعتراض و نوشتن طومار و این مسخره بازیها حل نمایند؟
باید کار را بسپارند به شاگردان استاد مصباح که در همان اول بسم الله ۲۰۰ -۳۰۰ نفر را در جا درازکش کنند تا بقیه حساب کار دستشان بیاید و به قوانین احترام بگذارند!
بوس خوشمزه و پری پیامبر
هفته گذشته آقای خامنه ای با خانواده مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسیسات هستهای نطنز، که هفته پیش ترور شده بود دیدار کرد و از آن جا چون مسیرش میخورد بعد از یک سال سری هم به منزل داریوش رضایی نژاد که سال گذشته ترور شده بود زد.
البته حاشیه های دیدار خامنه ای با خانواده رضایی نژاد از متن آن جالب تر بود.
گویا در این دیدار آرمیتا دختر ۵ ساله داریوش رضایینژاد موهای بلندی داشته است که مورد توجه آقای خامنهای قرار گرفته و درباره موهای بلند آرمیتا خانم از مادرش سوال میکند.
مادر آرمیتا هم که بنده خدا هول کرده بوده تصور میکند که خامنه ای در شمایل ماموران گشت ارشاد به موهای دختر بچه گیر داده است به او توضیح میدهد که «پدر آرمیتا خیلی موهای او را دوست داشت و برای همین آرمیتا اجازه کوتاه کردن آنها را نمیدهد».
غافل از این که خامنهای نه تنها کاری به موهای آرمیتا نداشته بلکه از یک سند از امام صادق اندر مزایای موی بلند خانمها رو میکند و میگوید: «روایتی از امام صادق داریم که فرموده موهای ام سلمه همسر پیامبر آنقدر بلند بوده که آن را به «هجل» (پابند)ش میبسته و وقتی میایستاده، از زیبایی مثل «پری» میشده است».
جالب است که در گزارشی که از این دیدار در سایت خامنهای منتشر شده آمده است که آرمیتا خانم کوچولو هم وقتی تصویر خودش را با موهای بلندش نقاشی کرد، نقاشیاش شبیه تبدیل به تصویر یک پری میشود.
اما لحظه خداحافظی خامنهای، از آرمیتا خانم هم جز لحظات ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود آن جایی که رهبر رمانتیک ما، اجازه میگیرد که یکی از نقاشیهای آرمیتا را بردارد و دختر داریوش رضایی نژاد نیز به او میگوید: «باشه همین رو ببر» و «آقا نقاشی آرمیتا از خودش را برمیدارند».
و بعد خامنه ای از آرمیتا میخواهد که «یک بوس خوشمزه» به او بدهد. آرمیتا هم همین کار را میکند و بعد هم «خودش با بوسیدن صورت آقا، محبتش را تمام میکند.»
یعنی اشک تو چشمهام «آلاسکا» شد وقتی این ماجرا را خواندم!
پیام برای این مطلب مسدود شده.