وخامت حال خامنه ای با وجود سخن گفتن او در این و آن اجتماع
انقلاب اسلامی: ◀ در ۲۸ دی ماه، در بغداد و نیز در تهران، در دو محفل سیاسی، صحبت از تشدید بیماری خامنه ای شده است: درزکردن خبر سبب شده است که دو سه اجتماع ترتیب دهند تا او سخن بگوید و دیدن او در حال سخنرانی، حجتی باشد بر سلامت او. اما حضور او در این اجتماع ها، تکذیب خبر نگشت. چرا که در ۲۸ دی ماه، هم در تهران و هم در بغداد، دو محفل سیاسی، صحبت از تشدید بیماری خامنه ای شده است. حاضران درمحفل عراقی به رژیم ایران نزدیک بوده اند و حاضران در محفل ایرانی از اصول گرایان بوده اند. همزمان،
◀ بگو مگو در باره نقش مجتبی خامنه ای در دستگاه «رهبری» بیشتر شده است: مجتبی می کوشد پیشاپیش اعضای مجمع تشخیص مصلحت را که دوره آن در اسفند به پایان می رسد، تعیین کند و هاشمی رفسنجانی را از خدمت معاف گرداند. در صورتی که هاشمی رفسنجانی از خدمت معاف شود، تنها مقامی که برای او می ماند، عضویت مجلس خبرگان است. از این رو، هرگاه خامنه ای از میان برود، او که بنا بر اسناد منتشره از سوی ویکیلیکس، به انتظار مرگ خامنه ای است، می تواند خود را نامزد مقام رهبری کند. چیدن پرهای او – ممنوع شدن حزب کارگزاران سازندگی از شرکت در انتخابات و موضع گیری ها بر ضد هاشمی رفسنجانی و محکوم شدن دخترش در تهران و پسرش در کانادا – و سخت گرفتن بر شرکتهای تحت تصدی اعضای مافیاهای هاشمی رفسنجانی و بیرون آوردن دانشگاه آزاد از دست جاسبی و به ریاست این دانشگاه رساندن فرهاد دانشجو و آماده کردن سپاه برای تحت فشار قراردادن اعضای مجلس خبرگان را تدابیری می دانند که مجتبی خامنه ای، برای تحمیل خود، بعنوان «رهبر» سنجیده است. باوجود این، معلوم نیست هرگاه خامنه ای نتواند حتی سرپا بماند، فرماندهی سپاه چه سمت و سوئی را در پیش خواهد گرفت:
◀ خبر مهم دیگر که تأیید می کند خبر منتشره در شماره پیش انقلاب اسلامی را، حاکی است که خامنه ای نگران آنست که مجلس به دست طرفداران احمدی نژاد بیفتد. احتمال داده می شود که حتی بیشتر از ۱۵۰ «نماینده» از آن اینان بگردد:
• هنوز «شورای نگهبان» اظهار نظر نکرده، هیأت اجرائی «انتخابات»، صلاحیت ۳۲ تن که هم اکنون عضو مجلس هستند را رد کرده است. این عده آشکارا با احمدی نژاد مخالفت کرده اند.
• بنا بر اطلاع، احمدی نژاد و نزدیکان او نیز نگران رد شدن صلاحیت نامزدهای طرفدار خود هستند. احمدی نژاد تهدید کرده است که زیر بار رد صلاحیت اصول گرایان طرفدار خود نمی رود.
بنا بر این اطلاع، فهرست نهائی که شورای نگهبان انتشار خواهد داد، توزان قوا در محدوده تنگ «اصول گرایان» را معلوم خواهد کرد. تعادل قوائی که فهرست نامزدها معین خواهد کرد، از لحاظ سپاه و وضعیت در درون سپاه، اهمیت تعیین کننده دارد:
◀ بنا بر اطلاع از ایران، در سپاه، دو صف بندی خود را آشکارتر می کنند: یک صف بندی مخالف سیاست خامنه ای و بر اینست که سیاست داخلی و خارجی او، هم موجودیت رژیم را در خطر قرارداده است و هم کشور را با خطرهای بزرگ روبرو کرده و در معرض ناآرامی هائی قرار داده است که مهار آن بسی سخت است. مقاله «سردار» حسین علائی را با وجود این صف بندی در سپاه مرتبط می دانند.
صف بندی دیگر، فرماندهان کنونی سپاه هستند که برضد احمدی نژادند و می خواهند انتخابات را بطور غیر مستقیم سپاه اداره کند و مانع از آن شود که طرفداران احمدی نژاد به مجلس راه یابند.
بیهوده نیست که سایت «رها پرس»، در ۲۷ دی ۹۰، از نقشه شومی خبر می دهد که سپاه بر ضد احمدی نژاد تهیه کرده است:
«اجرای طرحی «شوم»٬ «هولناک» و «تاسفبار» از سوی سپاه پاسداران علیه محمود احمدینژاد و دولت دهم. نام این طرح «هادیان بصیر» است و یکی از ارگانهای سپاه (اطلاعات سپاه تحت ریاست حسین طائب، ضد احمدی نژاد.ا.ا) آن را طراحی و اجرا می کند. سه ماه پیش، در یکی از شهرهای شمال، افراد سپاه تعلیمات ضد اغتشاش دیده و مانور داده اند و «دشمن فرضی» در این آموزشها و مانورها، محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی بودهاند.»
این سایت وابسته به تیم احمدینژاد افزوده، اسناد و مدارک دیگری از اقدامات سپاه علیه احمدینژاد در اختیار دارد که در آینده منتشر خواهد کرد.
• دیگر سایت وابسته به تیم احمدینژاد بدون آنکه نامی از سپاه و طائب ببرد٬ نوشته که آنها اسناد و مدارک وزارت اطلاعات را «با کامیون» از این وزارتخانه خارج کردهاند.
• البته اصول گرایان مخالف احمدی نژاد نیز می گویند رحیم مشائی و باند او ۶۰ هزار سند از واواک خارج کرده است. در حال حاضر، واواک در مهار اطلاعات سپاه است.
❊ انتشار مقاله علائی در روزنامه اطلاعات و گویائی و پی آمد آن:
۷ پرسشی که حسین علائی از قول شاه طرح می کند، و نیز مخالفت با حکومت مادام العمری یک تن، مخاطبی غیر از خامنه ای نمی تواند داشته باشد. در هر سئوال به قول و فعل شخص خامنه ایست که استناد می کند. نخست ۷ سئوال را می آوریم که سندی است که گزارش می کند وضعیت بهم ریخته رژیم و گسترش بیزاری را از خامنه ای و وجود یک جریان مخالف او را در سپاه پاسداران:
این روند ادامه یافت تا آن که مردم، آزادی و نجات خود را در برپایی جمهوری اسلامی دیدند تا هم از حکومت یک شخص به صورت مادام العمر جلوگیری کنند و هم مردم با انتخابات آزاد بر سرنوشت خود حاکم باشند و هم حکومت برخاسته از متن فرهنگ مردم که اسلام است باشد و تعارضی بین باورهای مردم و اَعمال حاکمیت نباشد. به هر حال شاه به سرکوب ها و توسعه اختناق ادامه داد تا با رهبری امام خمینی همه مردم علیه وی بسیج شدند و او برای نجات جان خود و خانواده اش مجبور به فرار از کشوری شد که خود را صاحب آن می دانست. به نظر می رسد احتمالا سوالات زیر پس از فرار برای شاه مطرح شده باشد که می تواند برای سایرین تجربه ای مهم و عبرت آموز باشد.
۱- اگر در واکنش به حضور مردم در مجالس ترحیم فرزند امام خمینی سعه صدر به خرج می دادم و با مقاله توهین آمیز که نویسنده آن داریوش همایون وزیر اطلاعات با اسم مستعار بود، مردم را تحریک نمی کردم بهتر نبود؟
۲- اگر پس از انتشار مقاله در روزنامه حکومتی، اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه می دادم حکومتم دوام بیشتری نمی یافت؟
۳- اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت آمیز را می دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی کردم، مسئله خاتمه نمی یافت؟
۴- اگر به مأمورین دستور می دادم که به تظاهر کنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آنها را آرام کنند، نتیجه بهتری نمی گرفتم؟
۵- آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه هایشان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالین سیاسی، باب گفتگو و مراوده با آنها را باز می کردم کار به فرار من از کشور می انجامید؟
۶- اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی ها پناه ببرم؟
۷- آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور، وجود مخالف را می پذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی می کردم و برای آنها حق قائل بودم نمی توانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟
طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شده اند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر می افتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند. فاعتبروا یا اولی الابصار.
• در حال حاضر، حکومت مادام العمر دیگری در ایران، جز ولایت مطلقه خامنه ای وجود ندارد.
• سئوال اول، باز می گردد به یک رشته گفتار و کردار خامنه ای: در ریاست جمهوری خاتمی، به روزنامه ها حمله کرد و سبب توقیف فله ای روزنامه ها شد. شمار نشریه های توقیف شده به ۲۰۰ رسید. اما این بعد از جنبش سال ۸۸ بود که دور دوم توقیف وسیع روزنامه ها را دستور داد.
• و باز، وسائل ارتباط جمعی وابسته به خامنه ای هستند که هرچه می خواهند در باره هرکس می نویسند و البته به احدی نیز حق پاسخ داده نمی شود. حتی در خود رژیم هاشمی رفسنجانی و خاتمی و میرحسین موسوی و کروبی نیز حق پاسخ نیافتند. آنها و بسیاری دیگر «اهل فتنه» لقب گرفتند و بتازگی، گروه احمدی نژاد نیز «منحرف» لقب جستند و از حق پاسخ گفتن محروم ماندند.
• این خامنه ای بود که در ۲۹ خرداد، کلمه زورآزمائی در خیابانها را بکار برد و مردم را تهدید کرد.
• هم او بود که به مردم اعلان جنگ داد و مأموران او بودند که به مردم تیراندازی کردند. در ۹ دی ماه همان سال، او خود جمعیت کشی به قصد زورآزمائی کرد. با این که جمعیت کشی او شکست خورد، هم امسال نیز، در ستایش آن سخن گفت.
• اما حصر کردن بزرگان در خانه ها و زندانی و تعید کردن نیز کار خامنه ایست. آیت الله منتظری ۵ سال در حصر خانگی بود و اینک میرحسین موسوی و کروبی و همسرانشان در دو خانه، زندانی هستند. خامنه ای عقده شاه سابق را دارد و پا جای پای او می گذارد و می انگارد اشتباهی را که آن شاه مرتکب شد، او مرتکب نمی شود. چون او ضعیف و از مدیریت وضعیتهای بحرانی ناتوان است.
• اتهام زدن به مردم و جنبش مردم را به تحریک امریکا و اسرائیل خواندن نیز کاری است که خامنه ای کرد. به دنبال او، «انقلاب مخملی» طرح امریکائی – اسرائیلی نام گرفت و «فتنه گران» مأموران اجرای طرح لقب گرفتند و مردم فریب خورده گشتند.
• و محاکمات دستجمعی مخالفان درون رژیم خود را به تقلید از استالین، او ترتیب داد. سرکوب مخالفان بیرون از رژیم نیز، کاری است که خمینی آغاز کرده و خامنه ای ادامه داده است.
هرگاه حسین علائی نه درباره خامنه ای که در باره شاه سابق می خواست بنویسد، از صاحبان چشم نمی خواست عبرت بگیرند و ۷ مورد را به ترتیبی تنظیم نمی کرد که بیشتر بیانگر قول و فعل خامنه ای باشند تا شاه سابق.
◀ بعد از انتشار مقاله، ۱۲ «سردار» سپاه که از ایادی خامنه ای هستند و در سرکوبها و فسادها نقش مستقیم دارند، او را درنامه ای در شمار منافقان و «هم نوا با دشمنان پلید» نظام خواندند. افراد سپاه که در نیروی دریائی سپاه همکار او بودند به نزد او رفتند. چماقداران را به برابر خانه او فرستادند و ناگزیرش کردند در اطلاعات، پوزش بخواهد که موجب سوء تفاهم شده است و قصد او توضیح رفتار شاه و چرائی سقوط او بوده است. روزنامه اطلاعات نیز توضیح داد که از باب اعتماد به سردار علائی، نوشته او را نخوانده درج کرده است!
با این حال، هم در توضیح او و هم درسخنانی که از قول او نقل کرده اند، او می فهماند که قصدش اعتراض به وضعیت موجود و مدیریت خامنه ای بوده است. اما آیا خامنه ای در می یابد که گالیله را دستگاه پاپ محاکمه کرد زیرا گفته بود زمین به دور خورشید می گردد. در دادگاه، او را مجبور کردند توبه کند. و او در همان حال که توبه می کرد، سر را پائین نگاه داشته بود و با پا خطاب به زمین می گفت: با اینهمه تو به گرد خورشید می چرخی.
◀ اما امر مهم دیگر اینست که این هفت اعتراض بعلاوه اعتراض به سیاست خارجی خامنه ای و تسلط مجتبی بر او و دستگاه رهبری، همان اعتراض ها هستند که صف بندی مخالف خامنه ای در سپاه، دهان به گوش، پخش می کند. دلیل آن این که پیش از انتشار نامه، در همان دو محفل تهران و بغداد، از وجود این صف بندی در سپاه و اعتراضات آنها، سخن بمیان بوده است.
◀ در ۳ بهمن ۹۰، خبر مرگ وفا غفاریان (۵۲ ساله)٬ عباس مهری (۵۲ ساله)٬ احمد سیافزاده (۵۵ ساله) و منصور ترکان (۵۰ ساله) چهار فرمانده سابق سپاه پاسداران، در چند روز گذشته، به سکته مغزی و قلبی درج گشته است. سکوت سپاه و تسلیت گفتن «سردار» حسین علائی گویائی دارد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.