عبور از استکهلم، پیش به سوی آینده
خودنویس: انتشار اسامی حاضران در گردهمایی استکهلم برای بررسی سطح همایش از سوی موافقان و مخالفان و منتقدان و ناظران بیطرف اهمیت زیادی دارد. طبیعتا برخی از شرکت کنندگان به خاطر حضور رسانهای مداوم شناخته شدهتر هستند و برخی ناشناختهتر. احتمالا بنیاد اولاف پالمه شناخت دقیقی از این افراد نداشته و کسانی فهرست را تهیه و در اختیار بنیاد قرار دادهاند. از یک منظر، نبود تعدادی از چهرههای شاخص وهمچنین کسانی که به خاطر نداشتن گذرنامه یا مدارک سفر به این کنفرانس نرفتهاند یا از رفتن بازماندهاند، از تعدد «نخبگان» جمع کاسته است. اما کنفرانس استکهلم و توافقنامهای که به امضای ۴۴ فعال «سیاسی» رسیده است حتما نتایج مثبتی هم داشته، از جمله مسوولیت بیشتر برگزار کنندگان کنفرانسهای بعدی! از این پس پنهانکاری و دادن اطلاعات ناقص به اهالی رسانه و دیگر شرکت کنندگان سختتر خواهد شد. از این پس، عدم اعلام به موقع برگزاری یک کنفرانس و خواهش از برگزار کننده برای مسکوت گذاشتن یک فرایند که به اسم ایجاد اتحاد میان نیروهای سیاسی و قومی است دشوارتر خواهد بود. مطمئنا کسانی که در مراحل پیشین تلاش بر پنهان نگاه داشتن مسائل و انتقال قطرهچکانی رخدادها به رسانهها و مردم داشتهاند، برای کسب اعتماد عمومی و روزنامهنگاران مستقل زحمت بیشتری باید بکشند. اگر نامهای شرکت کنندگان جلسات لندن و پاریس نیز به طور کامل منتشر شود، میتوان افراد مشترک در این جلسات را بهتر شناخت و سوالهای بیشتری از آنان کرد و دانست اولا چه نقشی داشتهاند و ثانیا برنامه این گروه برای بهتر شدن فردای ایران چیست و از همه مهمتر، چرا باید برای رسیدن به دموکراسی و فضای باز، به فضاهای بستهتر پناه برد؟
در ماههای آینده، همایشها و گردهماییهای متعددی برگزار خواهد شد. در واشینگتن باید منتظر برپایی یکی از این نشستها باشیم. تعدادی از شرکت کنندگان گردهمایی استکهلم و بسیاری از غایبین نیز حاضر خواهند بود. برگزار کنندگان همایش آینده حداقل میدانند که تکرار اشتباهات گروههای دیگر در گذشته نمیتواند قابل قبول باشد. اعلام عمومی، داشتن سخنگو و کسی که از پیش برای پاسخگویی تعیین شده باشد اهمیت زیادی دارد. باز بودن این گردهمایی نقاط مثبت زیادی خواهد داشت.
اعلام اسامی حاضران نشان خواهد داد که وزن این همایش چقدر است. البته اگر بعضیها همسرشان را به جای خودشان فرستادند تا هم باشند و هم نباشند، بحث دیگری است!
از سوی دیگر، بررسی راهی که بتوان گروههای مخالف با دیدگاههایی متضاد را در یک مجموعه قرار داد اما از پیش بر سر روش کار به توافق رسید اهمیت زیادی دارد. قرار نیست «موتلفه» جدید تشکیل شود که همه حتما با هم ائتلاف کنند. بدون رقابت سیاسی، دموکراسی بیمعنی است. اما میتوان بررسی کرد که گروههای رقیب در کشورهایی که توانستهاند دیکتاتوریها را به زانو در آورند و باز حامی دموکراسی و حقوق بشر باقی بمانند، چه مسیرهایی طی کردهاند. میتوان دید که مفهوم پاسخگویی چیست. اهمیت حضور رسانههای مستقل و غیر وابسته به گروههای سیاسی برای حفاظت از دموکراسی چیست.
اگر میخواهیم ایران فردا همه سهم داشته باشند، روشهای امروزمان نشان خواهد داد که چهکارهایم. اگر دنبال ائتلافهای پشت درهای بسته و تضمین سهم خویش در آینده ایران هستیم، بحثی دیگر است. اگر از خودمان میتوانیم عبور کنیم، اگر میتوانیم بر پایه منافع ملیمان، با گروههای مختلف غیر ایرانی همکاری کنیم، دروازهای جدید به روی کشورمان گشودهایم.
مطمئنا انجام یک کار گروهی بزرگ، با مخالفتها و اعتراضها و حتی نازکردنها و هزار و یک مشکل دیگر همراه خواهد بود. کسانی موفق هستند که مدیر باشند و بتوانند تدبیر کنند. در دل بحثها و تدبیرهاست که خواهیم فهمید که آیا باز باید تجربه پیشین در سپردن ایرانمان به دهانهای گنده کار نابلد تکرار میشود، و یا شایستهسالاری دموکراتیک خارج از باندبازی سیاسی و سهمخواهی جانشین روشهای جا افتاده در کشورمان خواهد شد؟
پیام برای این مطلب مسدود شده.