سکوت سرشار از ناگفتههاست؛ بازخوانی سکوت استراتژیک مشایی در روزهای اخیر
شفاف: برخی حتی سکوت آقای مشایی را برنمیتابند؛ حرف میزند میگویند چرا حرف میزند اکنون هم که سکوت کرده میگویند چرا ساکت است.
شفاف به نقل از همشهری ماه:«همین بهتر است. نامه میبینیم»؛ این تنها جمله اسفندیار رحیممشایی پس از ماهها سکوت بود. اما همین جمله هم کافی است تا بار دیگر فضای رسانهها با نام مردی که به عنوان یکی از چهرههای پرحاشیه دولت شناخته میشود، پر شود.
مسألهای که سبب میشود جوانفکر بگوید عدهای حتی به سکوت رحیممشایی هم اعتراض میکنند. علیاکبر جوانفکر که چندی پیش در نشستی با حضور جمعی از فعالان رسانهای و فعالان رسانههای مجازی و وبلاگنویسان به سوالات آنان درباره موضوعاتی از قبیل دلیل مخالفت با نشریه خاتون و خانهنشینی احمدینژاد توضیح داد.
او در جواب سوالی که در مورد دلیل سکوت رحیممشایی پرسیده بود، گفت: «برخی حتی سکوت آقای مشایی را برنمیتابند؛ حرف میزند میگویند چرا حرف میزند اکنون هم که سکوت کرده میگویند چرا ساکت است. در این مدت هم برخی بزرگان توصیه کردند که ایشان سکوت کنند که ایشان هم سکوت کرد. ما هم از مشایی هیچ مطلبی منتشر نمیکنیم اما آیا برخی دست برمیدارند یا باز هم جریان موهوم انحرافی را کش میدهند».
شاید اگر مسأله سکوت مشایی به تنهایی مورد بررسی قرار بگیرد بتوانیم کمی به جوانفکر حق بدهیم. اما مسأله آنجاست که درست در زمانی که شایعات زیادی در مورد حوزههای کوچک انتخاباتی شنیده میشود این سکوت میتواند در ادامه همان پروسه چراغهای خاموش تلقی شود. از طرفی شاهدیم که جریان انحرافی همزمان با این سکوت ناگهان به صورت قارچگونه صدها وبلاگ و سایت راه میاندازد که به قول معروف به نظر برسد که افرادی به صورت خودجوش به دفاع تمامقد از مشایی پرداختهاند.
از طرف دیگر شاهدیم که شخص احمدینژاد پس از مدتها بهواسطه مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به دفاعی تمامعیار از مشایی پرداخت تا مشخص شود رئیسجمهور تصمیم گرفته تعارفات را کنار گذاشته شخصاً وارد معرکه دفاع از مشایی بشود. مسألهای که وبلاگهای حامی جریان انحرافی از آن به عنوان اتمام حجت احمدینژاد یاد کردند.
وبلاگ «جبهه حامیان مهندس اسفندیار رحیممشایی» مینویسد: «نکته اساسی در دفاع قاطع رئیسجمهور از مهندس مشایی؛ تمامشدن حجت بر کسانی بود که دکتر احمدینژاد را جدا از مهندس مشایی میدانستند» و در جای دیگر مدعی میشود: «مردم ایران اسلامی بهخوبی دریافتند که یکی از دلایل اصلی موفقیتهای چشمگیر دولت خدمتگزار؛ شخص مهندس مشایی است» و از نقش پررنگ مشایی در تدوین الگوی نظری حرکت دولت یاد میکند.
همینجاست که متوجه میشویم سکوت مشایی نه احترام به حرف بزرگان که یک استراتژی است تا بتوانند از رحیممشایی چهرهای بسازند که بیدلیل مورد هجمه قرار گرفته است. این شیوهای است که میتوان الگویش را در انتخابات گذشته ریاستجمهوری دید.
جریان انحرافی آگاهانه تلاش دارد پلی میان بخشی از مردم که آگاهی کافی از فضای سیاسی کشور ندارند و اصلاحطلبان ایجاد کند تا به گمان خویش ضمن بهره بردن از آرای اصلاحطلبان بخشی از آرای مردم ناآشنا به وقایع سیاسی کشور را نیز با مظلومنمایی به خود اختصاص دهد. و اینجاست که دفاع احمدینژاد از مشایی اهمیت مییابد.
کمااینکه در زمان مراحل اول بررسی صلاحیت کاندیداها وقتی شاهد رد صلاحیت برخی از چهرههای شناختهشده جریان انحرافی بودیم، رسانههای حامی این جریان از «ردصلاحیت حامیان گفتمان احمدینژاد» سخن میگویند.
از هماکنون شاهدیم که بسیاری از تحلیلگران و نیروهای شناختهشده سیاسی نسبت به تغییر و تحولات مدیریتی و رفتارهای برخی مسوولان دولتی در شهرهای کوچک هشدار میدهند.
با نگاهی گذرا به وبلاگهای حامی مشایی پی میبریم این وبلاگها و سایتها بهطور مداوم دو خط مشی را دنبال میکنند که اولی ایجاد فضای افترا و تهمت به چهرههای شناخته شده اصولگراست و همچنین با استناد به دفاع احمدینژاد از مشایی، سعی میکنند به تودههای حامی دولت پیام دهند که حمایت مقامات ارشد نظام شامل حال مشایی نیز میشود.
فراموش نکنیم این وبلاگها هیچ ابایی از دروغ نوشتن و وارونه جلوه دادن حقایق ندارند. اینان بهخوبی میدانند که مهمترین مسألهای که میتواند سد راه آنان شود همبستگی در میان اصولگرایان با محوریت شخص آیتالله مهدویکنی است که هیچکس نمیتواند در علاقه مقام معظم رهبری به ایشان تردید داشته باشد و به همین خاطر است که به هر بهانه علیه جبهه متحد اصولگرایان و اخیراً با بیشرمی تمام علیه شخص آیتالله مهدویکنی مطالب توهینآمیز مینویسند.
کمااینکه برخی از رسانهها از جمله سایت اعتدال در گزارشی نسبت به این شیوه هشدار داده است. اعتدال در گزارش خود آورده است: «از جدیدترین اخباری که منتشر شده، برگزاری جلسه انتخاباتی جریان انحرافی است که گفته شده برای ساماندهی فعالیتهای انتخاباتی شورای راهبردی این جریان است.
در روزهای اخیر جبههای تحت عنوان «جبهه حامیان دولت» اعلام موجودیت کرد و یکی از اعضای این جبهه نیز بهعنوان نخستین کاندیدای تشکل مذکور برای مجلس نهم ثبتنام کرد.
از سوی دیگر برخی سایتها خبر دادند که جریان انحرافی ۱۰۰۰ سایت و وبلاگ در راستای ترویج افکار این جریان در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس و به منظور تخریب وجهه نیروهای انقلابی و اختلافافکنی میان جریان اصولگرا راهاندازی کرده است.
جالب این است که در میان این سایتها و وبلاگها سایتی تحت عنوان «جبهه حامیان مشایی» به چشم میخورد که احتمالاً مسوولیت اصلی تبیین دیدگاههای جریان فکری متبوع وی را بر عهده خواهد داشت.
بنا بر شایعاتی مشایی با واگذاری مسوولیتهایش در دولت، میکوشد فرصت بیشتری برای فعالیتهای معطوف به انتخابات داشته باشد؛ مأموریتی که شاید بر پایه تصور از دستدادن کرسیهای سبز بهارستان در سایه وحدت اصولگرایان تعریف شده است».
بنا بر برخی شایعات، سکوت مشایی، سکوتی تاکتیکیاست که از طرفی اجازه میدهد وبلاگهایی که تحت عنوان حامیانش هر روز منتشر میشوند به بهانه سکوتش مدعی شوند وی مظلوم است و از طرف دیگر به دستگاههای نظارتی چنین القا کنند که او و جریان مدنظرش هیچگونه عملکرد انتخاباتی ندارند تا از این طریق بتوانند تا روزهای نزدیک به انتخابات نیروهای ثبت نام کرده خود را از خطر رد صلاحیت نجات دهند.
غافل از آنکه دستگاههای نظارتی با رصد دقیق فضای سیاسی کشور بهخوبی متوجه این شگردها هستند و همین است که برخی از اعضای شورای نگهبان اعلام کردهاند تا شب انتخابات نیز امکان رد صلاحیت افراد وجود دارد.
دستگاههای نظارتی بهخوبی آگاه هستند که جریانات سیاسی مختلف به تاکتیکهای فاششده بسنده نخواهند کرد. مثلاً حجم گسترده وبلاگهای منتشر شده در یک زمان کوتاه نشان میدهد که یک جریان خاص تا شب انتخابات برنامههای مختلفی را تدارک دیده است که در صورت شکست هر یک از طرحهایش بتواند به سراغ طرح بعدی برود. و دستگاههای نظارتی نیز هوشیارانه به دنبال دفع شر جریانی هستند که آخرین امیدش برای فرار از نابودی به دست آوردن بخشی از کرسیهای بهارستان باشد.
کی گفت و کی نگفت غم آخرش باشد؟
مراسم ترحیم پدر همسر اسفندیار رحیم مشایی بهانهای بود تا بتوان چهرههایی از اهالی دولت و نزدیکان به جریان حامی مشایی را مشاهده کرد.
در کنار درب ورودی مسجد سلمان به ترتیب مشایی، دامادش (مهدی احمدینژاد)، عباس امیریفر از همکارانش، و حمیدرضا افرشته از کارمندانش (داماد خواهر رئیسجمهور) ایستاده و بهعنوان صاحبانعزا از دیگران استقبال کردند.
به غیر از یاران نزدیک مشایی همچون امیریفر، حسن موسوی، جوانفکر، فقیه، بهداد و داوری، بهمنی و حسینی دو مسوول عالی اقتصادی و تقیپور وزیر ارتباطات و صالحی وزیر امور خارجه از دیگر مهمانان این مراسم بودند. همچنین احمدینژاد و رحیمی معاون اول او نیز با حضور در این مراسم خبرساز شدند. مراسم ترحیم پدر همسر مشایی تا حدودی مشخص کرد که چه کسانی از بدنه دولت تلاش دارند تا کمتر به مشایی نزدیک شوند.
صاحب عزا بود آن روز…
به گزارش خبرگزاریها در مراسم یادبود شهدای جهادگر علم و دانش نیز طبق معمول چندین برنامه مشابه، «مشایی» در جایگاه صاحب عزا میایستد. پیشتر هم او در مراسم گرامی داشت شهید تهرانیمقدم در جایگاه صاحب عزا ایستاده بود.
مسألهای که از آن رو باعث تعجب میشود که بدانیم رئیسجمهور و معاونان و وزرایش در این مراسم حضور دارند و کسی نمیداند چرا در حضور این همه مسوول رسمی باید رئیس دفتر رئیسجمهور چنین جایگاهی را به خود اختصاص دهد.
البته تصاحب جایگاه صاحب عزایی در این مراسم و چند مراسم مشابه، تنها حاشیه حضور رئیس دفتر پرحاشیه احمدینژاد نیست؛ بلکه گفتوگوی چند دقیقهای او پس از چندین ماه سکوت ظاهری برای خبرنگارانی که انبوهی سوال از تحرکات انتخاباتی حلقه انحراف دارند شاید فرصتی مغتنم است.
خبرنگاری از او میپرسد که «آقای مهندس! چرا سکوتتان را نمیشکنید و الان مشغول چه کاری هستید» که مشایی میگوید «همین بهتر است. نامه میبینیم» خبرنگار میپرسد «آقای مشایی آیا کنارهگیری شما از کمیسیون فرهنگی دولت و نمایندگی دولت در شورای نظارت بر صداوسیما، انتخاباتی است؟» مشایی هم که در این لحظات از حرکات سر و دست به جای زبانش استفاده میکرد، دستی به سر و روی خبرنگار کشید و اینگونه سوالش را بیجواب گذاشت.
آخرین پیغام…
شاید از آخرین مصاحبهها و اظهارنظرهای مشایی پیامی باشد که به مناسبت بزرگداشت حافظ منتشر کرد. پیامی که اولین سخنان انتشاریافته از مشایی بعد از حدود ۱۶۵ روز بود.
پیامی که بخشهایی از آن همانند هر اظهارنظر مشایی سبب شد در برخی از وبلاگهای حامیان او تفاسیر مختلفی از آن بشود. در ادامه بخش کوچکی از این پیام را برای نمونه میخوانیم: «در ادبیات ایرانی عشق مقدس است و البته در ادبیات همه ملتهای دنیا عشق مقدس است.
کسی را به خاطر عشق نمیتوان سرزنش کرد. زیرا آنجا که عشقی محقّق است دنیا در آنجا بهمراتب بیپایه و بیقیمت است. حافظ منتقدی اجتماعی و مصلحی بزرگ است که به مداوای جامعه بیمار میکوشد، ریاکاران را آماج طعنههای خود قرار دهد؛ مردمان را به دوستی و درستی میخواند؛ از زهدفروشی بیزار است و تعلقات را مایه اسارت و ذلت آدمی میبیند.
حافظ آزادی و آزادگی را ستایش میکند». او در بخش دیگری از این پیام آورده است: «ایرانیان همیشه پیامهای الهی و انسانی داشتهاند. آنها بین پیام الهی و پیام انسانی هم تفاوت قائل نبودهاند! ایرانی در همه جا از پایهگذاران اصلی تمدّن بشری بوده است.
در بین همه ملّتهای مسلمان، این ایرانیان بودند که حقیقت و جوهر اسلام را از صورت و ظاهر و پوسته جدا کردند!»
از نامهخواندن تا صاحب عزا شدن
مشایی مهمترین کار کنونیاش را نامهخواندن خوانده بود. خبرنگار هم گفته بود «پس شما فقط نامه پاراف میکنید!»
به گزارش خبرگزاریها در مراسم یادبود شهدای جهادگر علمودانش نیز طبق معمول چندین برنامه مشابه، «مشایی» در جایگاه صاحب عزا میایستد.
به نظر میرسد با توجه به نزدیکی انتخابات رسانهها نیز همانند کوچکترین رفتارهای مشایی را زیر نظر دارند. از آخرین اظهارنظرهای مشایی پیامی است به مناسبت بزرگداشت حافظ؛ اولین سخنان عموم مشایی بعد از ۱۶۵ روز
سایتی تحت عنوان «جبهه حامیان مشایی» وجود دارد که احتمالاً مسوولیت اصلی تبیین دیدگاههای جریان فکری متبوع وی را بر عهده خواهد داشت.
برخی شایعات از این نکته خبر میدهند که سکوت مشایی سکوتی ست تاکتیکی.
پیام برای این مطلب مسدود شده.