رأی ندادن حسام الدین مطهری
وبلاگ حسام الدین مطهری: به احتمالِ قریب به یقین، در انتخاباتِ مجلسِ نهم شرکت نخواهم کرد. دستِ کم، آخرین تصمیمی که بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم گرفتهام، همین است. در ظاهر با کسانی که نظامِ سیاسیِ ایران را قبول ندارند همقول شدهام، میدانم؛ اما دلیلِ من و آنها، قطعاً متفاوت است. بخشی از مردم به بهانههایِ شخصی، و برخی دیگر به دلایلِ سیاسی انتخابات را تحریم میکنند و این نگرش را تشویق میکنند. من اینها را نمینویسم تا کسی را به شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات تشجیع کنم. میخواهم حرفِ مختصری بزنم و بهعنوانِ یک شهروند در جامعهای که طبقِ قانونِ اساسیاش، اظهارِ عقیده آزاد است، نظرِ شخصیام را بگویم.
بگذارید صراحتاً بگویم: به همان دلیلی رأی نمیدهم که اغلبِ مردم رأی میدهند. امروز رأی دادن را بستری برایِ تکرارِ اشتباهها و تضعیفِ انقلابِ اسلامی میدانم. سالها است مردم را به بهانهٔ «تو دهنی زدن به استکبار» پایِ صندوقِ رأی میآورند. از دو هفته قبل از زمانِ رأیگیری تا دو هفته بعد از اعلامِ نتایجِ انتخابات، کلِ سرودها و تصنیفهایِ وطنپرستانه را در رسانهها پخش میکنند و از مردم میخواهند برایِ تقویتِ نظام و کمک به ثباتِ سیاسی و اقتصادی، پایِ صندوقِ رأی بیایند تا دشمن را ناکام و ناامید کنند. به تمامِ انتخاباتی که در عمرم پایِ صندوقشان رفتهام فکر میکنم. به یاد میآورم که اغلبِ اوقات من هم به همین دلیل رأی دادهام. هر بار نارضایتیها و نقدها به من سقلمه میزدند که: «رأی نده…» اما صحبتهایِ رهبر، گزارشهایِ تلویزیون و سرودهایِ وطنپرستانه مسحورم میکردند و دوباره به بهانهٔ اینکه «عیب ندارد، باز هم رأی بده به خاطرِ انقلاب…» من را مشغولِ نوشتنِ اسمِ نامزدها میکردند. اما دیگر کافیست.
سیستمِ سیاسی، سالها به بهانهٔ «تو دهنی زدن به دشمن» درِ بالاخانهٔ ملت را تخته کرده است. نتیجه اینکه بسیاری از ما بارها رأی دادهایم بدونِ آنکه واقعاً به نتیجهٔ رأیِ خود دلخوش باشیم. رأی دادهایم و فکر نکردهایم که نظرِ ما چه اثری رویِ حکاممان میگذارد.
انتخابات در ایران، تنها اَبزارِ اِبرازِ عقیدهٔ شهروندانِ بدونِ تریبون است. این برگههایِ رأی است که نشان میدهد مردم دنبالِ چه هستند. مردمِ امروزِ ایران بهدنبالِ ثباتِ اقتصادیاند. دوست ندارند هر روز شاهدِ گلاویز شدنِ مجلسنشینان با دولت یا بالعکس باشند. دوست ندارند بازیچهٔ بازیِ قدرتِ بزرگان باشند. من به عنوان یک شهروند و جزئی از این مردم، از واقعهٔ دو سال قبل در بازداشتگاهِ کهریزک دلگیرم. هر بار یادش میکنم فکرم مختل میشود و روحم خش برمیدارد. از شنیدنِ خبرِ اختلاسِ چند هزار میلیاردی دچارِ نگرانی شدم. از نوساناتِ عجیبِ بازارِ سکه و ارز و طلا دچارِ ضرر شدم. در همهٔ این اوقات، متأسفانه نه دولت، نه حکومت، نه مجلس نه شورایِ نگهبان، نه سپاه، یک عذرخواهیِ خشک و خالی از من و دیگر شهروندان نکردند. من از دیدنِ تصویرِ متهمِ وقایعِ کهریزک و شنیدنِ عنوانِ شغلیِ امروزِ او، دچارِ فسردهدلی میشوم. دلم میگیرد از اینکه مردم هر بار با خلوصِ نیت، همهٔ نقدها و گلهها را کنار میگذارند و به خاطرِ «تو دهنی زدن به دشمن» و حفظِ کشور و انقلاب و خونِ شهدا، رأی میدهند، اما بعد از دو سال، هنوز سرنوشتِ ماجرایِ کهریزک بهدرستی به اطلاعِ مردم نرسیده است. دو هفتهٔ تمام قیمتِ کالاهایِ وارداتی مثلِ پیچکی که دیوار را بچسبد و تند بالا برود، چند برابر شد، اما کسی از مردم عذر نخواست. من از مدیریتِ فرهنگی کشور ناراضیام و به عنوانِ یک فعالِ این حوزه، ابداً فردایِ روشن در این مدیریتها نمیبینم.
برگِ رأی به مردمی که دستشان از همهجا کوتاه است امکان میدهد نارضایتی و نقد را نشانِ حکامشان بدهند. رأی دادن یا ندادن انتخابیست که مردم را به آیندهٔ بهتر میرساند. مدتیست این آیندهٔ بهتر را ندیدهام. بسیاری از کسانی که امروز نامزدِ راهیابی به مجلسِ نهماند، در مجلسینِ هفتم و هشتم هم بودهاند. علاقهای به انتخابِ مجددِ آنها ندارم و میخواهم با رأی ندادن، به سیستمِ سیاسیِ کشور بگویم «ازت ناراضیام! نیاز به اصلاح داری.» در طولِ سی و سه سالِ اخیر، مردم همواره نشان دادهاند از انقلاب دفاع میکنند. وقتش شده حکومت هم نشان بدهد برایِ مردم ارزش قائل است.
مردم را شرطی کردهاند که اگر رأی ندهید، نظام در جهان تضعیف میشود. کاری کردهاند که دشمن هم رویِ این موضوع مانور میدهد. دیگر دورهٔ این ادبیات گذشته است. وقتش شده به مردم اجازه بدهیم عاقلانه دربارهٔ انتخابات تصمیم بگیرند و احساسات را کنار بگذارند. دورهٔ به خیابان ریختن برایِ نشان دادنِ ثباتِ سیاسی گذشته است. اگر حکومت واقعاً به ثباتِ سیاسی علاقهمند است، بهتر است فرصتِ انتخاباتِ عاقلانه را فراهم کند، ضعفهایش را در پیشگاهِ ملت بپذیرد و بابتشان عذرخواهی کند، اشتباهات را جبران کند. حکومت عادت کرده است که مردم را برایِ تودهنی زدن پایِ صندوقِ رأی بیاورد و انصافاً از این شیوه بهرهٔ خوبی برده است. اما من به عنوانِ یک شهروند حق دارم با رأی ندادن به این شیوه اعتراض کنم و بگویم: «اصلاحاتِ موردِ نظرِ مردم را اعمال کنید تا مردم با شوق پایِ صندوق بیایند.» مطمئناً برایِ کنف کردنِ دشمن رأی نمیدهم. روزی رأی میدهم که مطمئن باشم رأیام وضعِ کشور را بهبود میدهد.
امروز عقیده دارم رأی دادن، باعث دلیر کردنِ حکومت در روشهایِ اشتباهش است. معتقدم شرکت در انتخابات کمک میکند که تا ابد بهانهٔ «تو دهنی زدن» پایدار بماند. دموکراسی به عقل نیاز دارد و این بازیهایِ احساساتبرانگیز، از عقل دور است.
باز تکرار میکنم که نمیخواهم کسی را به شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات تشویق کنم.
پینوشت:
شاید شما حرفی بلد باشید و چیزی بدانید که نظرِ من را عوض کند. در این صورت خوشحال میشوم نقدتان را کامنت کنید، نه آنکه بروید و پشتِ سرم، فحش بنویسید. ممنونم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.