فصل انشعابات
فرارو: رییس مجلس خبرگان با لحنی که میتوان از آن گلایهای را برداشت کرد از جبههبندیهای متعددی سخن گفته که منجر به ظهور فهرستهای مختلف انتخاباتی برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شده است. آیت الله مهدوی کنی در قم از تلاش یک سال اخیر خود برای ایجاد وحدت بین اصولگرایان گفت تا احزاب و گروههای سیاسی در یک گروه بزرگ متحد شوند اما به قول وی؛ «نگذاشتند این کار صورت بپذیرد».
جدای از یکی دو ائتلاف نصف و نیمه اصلاحطلبان، روند انشعاب و شکل دادن جبهههای متعدد در میان اصولگرایان چیزی نبود که بر طبق خواسته این حامی اصلی جبهه متحد اصولگرایی باشد. در ابتدا جبهه پایداری بود که از تابستان و با تشکیل متینگهای سیاسی ساز جدایی زد. بعد نوبت به دیگر جبههها از قبیل جبهه ایستادگی، بصیرت و بیداری اسلامی و صدای ملت و دیگر ائتلافها رسید.
تعداد جبههها و ائتلافها آن قدر شد که آیت الله به طنز گفت که خواستیم اصولگرایان را یکی کنیم شدند سیزده تا. شاید ایشان در ابتدای امر تصور میکرد که میتواند با ریش سفیدی تمام گروههای اصولگرا را زیر بیرق جبهه متحد اصولگرایی جمع کند اما با نگاهی به گذشته و به خصوص این چهار سال از عمر مجلس هشتم، چنین چیزی ممکن نبود. در واقع، روند جداسازی و انشعابها نه در طی چند ماه اخیر بلکه از ابتدای مجلس هشتم ایجاد شده بود و باید گفت که تاثیر آن تنها محدود به انتخابات نخواهد شد و احتمال دارد که آثار آن در مجلس نهم نیز دیده شود.
برخی روند این انشعابها را در عدم حضور چشمگیر اصلاحطلبان میدانند و معتقدند که چون اصولگرایان میدان را خالی از رقیب قدیمی دیدهاند متمایل به انشعاب شدهاند. این تحلیل تا اندازهای درست است اما تمام ماجرا از این قرار نیست. شاید اولین نشانه انشعاب را بتوان چهار سال پیش و در جریان هشتمین دوره انتخابات مجلس دید. آن موقع هم توافق بر فهرست واحدی تحت عنوان جبهه متحد اصولگرایی به دست نیامد و برخی از اصولگرایان جریان دیگری تحت عنوان ائتلاف فراگیر اصولگرایان را به راه انداختند که با وجود عدم کامیابی چشمگیر در تهران، توانستند در دیگر استانها توفیق قابل توجهی به دست آورند.
باید توجه داشت که اصلاحطلبان در آن انتخابات حضور پررنگتری داشتند و علاوه بر فهرستهای حزب اعتماد ملی در استانهای مختلف، جریانی از عقبه دولت اصلاحات نیز در انتخابات حضور داشت. بنابر این، در زمانی که اصلاحطلبان در میدان انتخابات بودند هم انشعاب در میان اصولگرایان به وجود آمد و به این جهت نمیتوان حضور کمرنگ اصلاحطلبان در این دور از انتخابات را تنها دلیل ظهور انشعاب گسترده در میان اصولگرایان دانست.
مثلث لاریجانی، قالیباف و رضایی در آن زمان نمیتوانست با فرمول 6+5 جبهه متحد اصولگرایی کنار بیاید و حتی جلسه مشترک با آیت الله کنی هم کار ساز نشد و ریش سفیدی او مانعی بر سر راه انشعاب نبود.
در این دور هم گام اول برای انشعاب همانند آن زمان شکل گرفت و گروهی که جبهه پایداری را تشکیل دادند دیگر نمیتوانستند فرمول جبهه متحد را قبول کنند. البته در این میان نباید از حمایت آیت الله مصباح هم غافل بود که پایداریها به دلگرمی حمایتهای او راه خود را از جبهه متحد جدا کردند.
دلیل دیگر برای انشعاب گسترده در میان اصولگرایان را میتوان از تحولات چهار ساله مجلس هشتم دریافت. اگر فراکسیون اقلیت اصلاحطلب در مجلس هشتم را کنار بگذاریم، گروهی از فراکسیون اکثریت اصولگرا به صورت جدی به نقد عملکرد دولت پرداختند و در مقابل، گروهی از این فراکسیون یا با شدت و حدت از عملکرد دولت دفاع میکردند یا آن که حداقل سعی به توجیه آن داشتند.
این تقابل باعث شده بود تا فراکسیون اقلیت در طی این چهار سال بیشتر در حاشیه حوادث مجلس قرار بگیرند و جبههبندی در فراکسیون اکثریت اصولگرا بود که حتی برخی مواقع شکل حاد و جدی به خود میگرفت. معلوم است که این تقابل برای انتخابات نهم مبنای انشعاب در میان اصولگرایان را تشکیل داده به خصوص آن که با حمایت اشخاصی همانند آیت الله مصباح، دیگر آن مرجعیت و ریش سفیدی سابق آیت الله کنی کارساز نبوده است.
از سوی دیگر، آن دسته از اصولگرایان را باید در نظر گرفت که در مجلس هشتم منتقد دولت بودند اما باز حاضر نشدند در زیر بیرق جبهه متحد اصولگرایی به زعامت آیت الله کنی قرار بگیرند و به عنوان جناح منتقد دولت خود را صدای ملت نامیدهاند تا اگر به مجلس نهم وارد شدند رویه سابق خود را دنبال کنند. بنابر این، انشعاب و تشدد در بین اصولگرایان از درون مجلس هشتم و بنابر دیدگاههای متقابل شکل گرفت و اکنون به صورت فهرستهای مختلف انتخاباتی نمودار شده است.
اگر فرض بر این گرفته شود که هر کدام از فهرستهای انتخاباتی اصولگرایان توفیق نسبی داشته باشند و درصدی از کاندیداهای آنها راه به مجلس نهم بیابند، آن گاه میتوان انتظار آن داشت که مجلس نهم نه از دو فراکسیون کلی اکثریت و اقلیت بلکه از فراکسیونهای مختلف تشکیل شود.
به عبارت دیگر، اختلاف موجود در بین فهرستها بنابر اختلاف دیدگاهی است که احتمال دارد این اختلاف دیدگاه به مجلس نهم راه یابد و فراکسیونها بر مبنای آن شکل بگیرند. برای مثال، مبنای اعلام شده جبهه پایداری گفتمان 3 تیر است و به این جهت اعضای این جبهه در مجلس نهم کماکان مبنا را بر همکاری حداکثری با دولت خواهند گذاشت و فراکسیونی بر اساس آن ایجاد خواهند کرد.
در مقابل، صدای ملت وظیفه خود را در نقد دولت میداند و دیگر نمیتواند با یک عنوان کلی فراکسیون اصولگرایی اتحادی به جبهه پایداری تشکیل دهد و با جبههبندی در انتخابات مشخص کرده که در مجلس نهم چه وظیفهای را دنبال خواهد کرد.
علاوه بر این، ورود کاندیداهای مستقلی را باید در نظر گرفت که هر کدام میتوانند در یکی از این فراکسیونها قرار بگیرند و حتی فراکسیون نمایندگان مستقل را تشکیل دهند چنان که برای انتخابات ائتلاف بزرگ کاندیداهای مستقل را تشکیل دادهاند. در این صورت، باید انتظار مجلسی را داشت که بیشتر از مجلس هشتم محل بحث و جر نمایندگان و یا فراکسیونها است و فصل انشعابات در انتخابات بر آن مجلس سایه خواهد انداخت.
پیام برای این مطلب مسدود شده.