هفته مجلس آقا، انگشت اشاره آقا، ناموس آقا، مانکنهای آقا و[…] آقا!
خودنویس: مجلس آقا در پرتو معلم اخلاق دولت، پخش بستههای بهداشتی، آزادی بیان و مانکن حزب اللهی…ربط انتقاد از آقا با شورت پادشاه…ربط ناموس نظام با «…بلنده» و «…چهار چشم»، و لزوم داشتن اخوی برای شکستن تحریم انتخابات و رقص دستمال (داشتن ویلا در دماوند ضروری نیست).
چیزی گیر ما نمیآید!
مرتضی آقا تهرانی معلم اخلاق احمدی نژاد که در انتخابات اخیر با جبهه پایداری نامزد کرد (همان جبهه ای که دهان اصولگرایان را مورد عنایت قرار داد) گفت که یکی از علما از وی خواسته به مجلس برود تا «مجلس مثل نظر حضرت آقا شود».
آقا تهرانی گفته که «این بار نیز تصمیم نداشتم بیایم.برخی از اساتید گفتند برو.اما دلم میخواهد رای نیاورم و انشاء الله به کلاس درس اخلاق خود در قم بازگردم. چیزی در این میان گیر ما نمیآید.»
لازم به توضیح است که آقا تهرانی در کار اصلی خودش یعنی «تربیت اخلاقی دولت»، توانسته دسته گلی مثل احمدی نژاد را تحویل جامعه ایران بدهد، و حاصل زحمات ایشان این که هر بار سخنرانی احمدی نژاد از تلویزیون پخش میشود باید بچه ها را با چک و لگد بفرستیم بروند بخوابند!
حالا این آقا معلم تهرانی قرار است برود مجلس و مجلس را مثل نظر حضرت آقا کند!همان مجلسی که همین طوری بدون معلم اخلاق، فحش و فحش کشی و درگیری فیزیکی جزو دستور جلسات روزانه اش است.
آقا تهرانی که مدتی پیش فاش شد گرین کارت آمریکا دارد، درباره دارایی های خود با اشاره به خانهاش در شهر قم و عدم علاقهاش به خرید املاک و باغ(طفلی) گفت: «اساسا من نیازی به مال و اموال زیاد نداشته و ندارم زیرا معتقدم آخوندها را خدا اداره میکند اگر گاهی هدایایی هم به نمایندگان دادهاند من نگرفتهام و به دنبال آن نیز نرفتهام. من در ۴ سال نمایندگی خود حتی یک ریال برای خود پنهان نکردهام.»
البته راست میگوید در این دوره و زمانه مگر زن و بچه میگذارند که آدم یک جوراب برای خودش بخرد!
ماجرای انگشت اشاره آقا!
علیرضا پناهیان هفته گذشته در عرض دو روز، سه مدل حرف زد. اول در اسلامشهر در سخنرانی درباره موضوع انتقاد از رهبری گفت: «اخیرا در کشور بحث انتقاد از رهبری باب شده. سوال اینجاست که مگر رهبری گفتهاند که به ما انتقاد نشود؟». فردای آن روز، یک نامه نوشت به این هوا (دقیقا این قدر) برای علی مطهری و وی را شست و پهن کرد روی بند رخت.
در بخشی از این نامه باز هم درباره بحث شیرین انتقاد از رهبری، این بار کل ماجرا را تغییر داد و نوشت: «گفته میشود که اجازه انتقاد از رهبری داده نمیشود، البته که اتهام ناروایی است، من برای شما یادآوری میکنم سخن مقام معظم رهبری را که در پاسخ به سوالی در همین زمینه فرمودند:… شما میگویید چرا به رهبری انتقاد نمیکنند! اوّلاً که عیبجویی از رهبری مگر چه حُسنی دارد؟ رهبریای که در نظام جمهوری اسلامی اشارهی انگشتش باید بتواند در یک لحظهی خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند؟! آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است؟! این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است.» (۱۲/ ۴/ ۱۳۷۷- جلسۀ پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویی)
یعنی من اگر جای این جنبش سبزی ها بودم،کار و زندگی ام را ول میکردم و این سخنان عظمای ولایت را در پارچه های بزرگ و پوسترهای گنده در رنگ بندی کامل مینوشتم و بر سر هر کوی و برزن نصب میکردم. بیلبوردهای بزرگ در بزرگراه های کوچک تدارک میدیدم و بیدردسر و بیخطر در راستای ترویج فرمایشات مقام معظم رهبری، آشی برای ایشان میپختم که آن پادشاه که با شورت در انظار عمومی ظاهر شده بود، پیش ایشان لنگ بیاندازد!
بسته های بالای ۱۸ سال در انتخابات
عرض نکرده بودیم که اگر وضعیت به همین منوال بگذرد کار کاندیداهای انتخابات برای کسب رای به جاهای باریک هم خواهد کشید و احتمالا تلخکی و آب شنگولی و حتی زنان خیابانی هم، ممکن است در اختیار علاقه مندان قرار دهند!حالا بفرمایید تحویل بگیرید!
همزمان با تبلیغات انتخابات، سعید صالح زاده مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه دامغان گفت که «بستههای بهداشتی در میان مردم توزیع شده است».
ما اولش که این خبر را دیدیم تصور کردیم منظور مسئول بسیج دامغان از بسته های بهداشتی خدای نکرده «کاندوم» است. اما بعد که خواندیم متوجه شدیم این بستهها حاوی: «قیچی، چسب، بتادین، باند، انواع قرص، دستکش، گازاستریل، صابون مایع، الکل، رادیو، باطری و …» است.
حالا از موضوع توزیع الکل و ربط آن به بسیج سازندگی سپاه، خیلی نرم و بی سر و صدا عبور کنیم، اما هر طور با خودمان کلنجار میرویم نسبت رادیو و باطری را با بسته بهداشتی متوجه نمیشویم!
مطهری و ناموس نظام
حاج سعید قاسمی که خاطرتان هست؟همان که گفته بود احمدینژاد به دلیل این که شپش گذاشته بود، در انتخابات ریاست جمهوری برنده شد!
حالا حاج سعید در چهارمین همایش جوانان حامی جبهه پایداری انقلاب اسلامی گفته که «مطلبی دیدم که خیلی قشنگ بود به این مضمون که روزی ۳۰۰ هزار نفر در یک جبهه دور هم جمع میشدند اما امروز ۳۰۰ نفر در ۱۳ جبهه دور هم جمع نمیشود.»
حالا ما نمیدانیم منظور آقا سعید از «مطلبی دیدم»، همین مطلب هفته پیش ما درباره تلاشهای مهدوی کنی در حل اختلافات اصولگرایان بوده که حاصل آن تاسیس ۱۳ تا جبهه به صورت سری دوزی بوده یا پس چی بوده؟!
سعیدخان همچنین حسابی از خجالت علی مطهری در آمد و گفت: «وقتی میخواستم به این جلسه بیایم، فردی که لیاقت نصیحت کردن من را نداشت و در ایام فتنه ۸۸ شیپورچی موسوی بود، از من خواست تا خودم را برای شماها خرج نکنم که البته من خاک پای شما بچه حزباللهیها هستم.» وی گفت که این علی مطهری در کربلای ۵ کجا بود؟ و پرسید «که این افراد در فتنه ۸۸ چه حال و هوایی داشتند؟ چرا زمانی که همه ناموس نظام را در فتنه ۸۸ زیر سوال بردند صدایی از شما شنیده نمیشد. قم؛ چرا صدای تو در فتنه رسا نمیآمد».
خدایا من نمیدونم این «ناموس نظام»، روزی چند بار توسط چند نفر زیر سوال(!) میرود. باور کنید اگر «…بلنده» و «…چهار چشم» در زمان آن خدا بیامرز، این همه زیر سوال(!) میرفتند که ناموس نظام ما زرت و زرت زیر سوال(!) میرود!
حزب الله دنبال آزادی بیان
یعنی کار به جایی رسیده که حزب اللهیها، که یک زمانی اگر کسی اسم «آزادی بیان» را میبرد علاوه بر این که در تمامی نقاط حساس بدنشان کهیر میزدند با همان حال خراب هم پاشنههای چماقها را ور میکشیدند و همچون قوم یاجوج و ماجوج به جان ملت میافتادند، الان خودشان دنبال آزادی بیان هستند!
هفته پیش وحید جلیلی، اخوی کوچک سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران(یعنی فامیل بازی در حد بایر موشن گلادباخ)، در خصوص اولویت برنامههای فرهنگی مجلس آینده گفت: «مهمترین اولویت مجلس نهم دفاع از «آزادی بیان»، آمرین به معروف و ناهیان از منکر و نیروهای حزباللهی، بخصوص در حوزه رسانه در برابر مسئولان متکبری است که نظام را ملک پدری خود میدانند.»
به حق چیزهای نشنیده و ندیده! یعنی اگر روزی روزگاری در این مملکت کار به جایی برسد که آقای گوزن و شقایق با هم ربطی داشته باشند، حزب الله و آزادی بیان بعید است بتوانند با هم به توافق برسند!
فقط به خاطر قارداش!
نورالدین پیرموذن، نماینده مردم اردبیل در مجلس های ششم و هفتم که در آمریکا به سر میبرد، مدتی پیش در صفحه فیسبوک خودش تصویر اسکن شده حکم رد صلاحیت خود از مجلس هشتم را منتشر کرد و در زیر آن نوشت: «وقتی این برگه به دستم رسید، فهمیدم که ایران دست ایرانیان نیست و آذربایجان دست آذربایجانی نیست و …». خلاصه مقادیری فحش به جمهوری اسلامی داده بود و یکی هم نبود بپرسد، قارداش! یعنی این برگه رد صلاحیت خودتت به دستت نمیرسید، همچنان ایران دست ایرانیان بود و آذربایجان دست آذربایجانی و همه چیز هم گول و بل بل به چمنزار!؟
حالا همین نورالدین پیرموذن تا فهمید که برادرش از شهر اردبیل کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی شده است، مردم اردبیل را به حضور در انتخابات و رای دادن به قارداش خودش(!) دعوت کرد.
پیرموذن با صدور اطلاعیه ای خطاب به مردم اردبیل نوشته: «شرایط برگزاری یک انتخابات خوب و پرشور و نشاط فراهم است» و از اهالی تمام شهرها و روستاها خواست تا «در روز جمعه و در صحنه انتخابی به صورت شایسته پشتیبان نظام و ولایت فقیه بوده و از این آرمان عدول نکنند».
خلاصه این قارداشمون که مدتها در صدای آمریکا و بیبیسی خود را طرفدار مردم و دمکراسی و البته یک جورهایی جمهوری اسلامی را دیکتاتور و ضد مردم میخواند الان که بحث قارداش خودش پیش آمده چنان مرامکش شده که مشغول «رقص دستمال» است!
بی بی سی چیز خوبی میباشد، علی الحساب!
تا الان میگفتند بیبیسی «بنگاه دروغ پراکنی» و اصلاً خیلی چیز ضایعی است. اما حالا این سید احمد سادات مدیر شبکه العالم در مصاحبهای که تحت عنوان «العالم روی موبایل انقلابیون خاورمیانه» گفته که «قبل از انقلابهای عربی و بیداری اسلامی، بیبیسی ورلد در نظرسنجیای که انجام داد، شبکه العالم را جزو پنج شبکه اول خاورمیانه اعلام کرد».
بعد جالب است که ایشان گفتند: «در این نظر سنجی، خود بیبیسی میان پنج شبکه اصلی قرار نداشت».
میگویند مسابقهای در ایران برگزار شد تا ببینند چه کسی میتواند شبیه «ابی» بخواند. خلاصه پس از اعلام نتایج، خود ابی در این مسابقه چهارم میشود
مانکن حزب اللهیها
دست آخر هم این که ما امروز را به همراه منزل جان، بست نشستیم در خانه و حتی برای «گذاشتن آشغال» جلوی درب هم، از خانه خارج نشدیم و برای این که این مبارزه سیاسیمان حالت «خانه نشینی فعال» داشته باشد تصمیم گرفتیم یک دست «تخته نرد» هم بزنیم. که خب طبق معمول، منزل جان وقتی اوضاع حاکم بر بازی را برانداز کرد و دید که دیگر «جفت هفت» هم به فریادش نمیرسید، خیلی شیک و تمیز تخته نرد را وارونه کرد و بازی را به هم زد!
الان هم که پاسی از شب گذشته و احتمالا خبرگزاری فارس اعلام کرده که «میلیاردها ایرانی» از سراسر دنیا در این انتخابات شرکت و باز هم یک ضربه آپرگاد حواله فک دشمن کردند.
حالا از یک طرف، ما منتظر مشاهده عکس های این مانکنهای حزب اللهی هستیم که در این جور مواقع مجازند که عکس حضرت آقا را به دست بگیرند و با مایو سه تیکه و در شرایط حساس کنونی بعضاً با مایو دو تیکه در خیابان حضور دشمن شکن داشته باشند. از یک طرف هم دنبال این هستیم ببینیم این پیش شرطهای آقای خاتمی چه طوری شد که سر از ویلای اخوی در دماوند درآورد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.