سنگي ديگر بر پيشاني نظام با دستان سردار صفار!
بازتاب: با صدور مجوز ساخت و نمايش فيلم «سنگ، كاغذ، قيچي»، كه آشكارا به تخريب چهره نظام و دفاع مقدس و فاسد نشان دادن مسئولان عاليرتبه جمهوري اسلامي ميپردازد، عملكرد حسين صفار هرندي، كه خود را منتسب به سپاه پاسداران معرفي ميكند، به شدت مورد ترديد قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، پس از اعطاي مجوز اكران به فيلم توقيفشده «نقاب» با موضوع خيانت زنان شوهردار و نيز مجوز ساخت و نمايش فيلم «تله» با موضوع ترويج فحشا، مشروبخواري و قمار، وزارت ارشاد در تازهترين دستاورد خود به فيلم «سنگ، كاغذ، قيچي»، كه محتوي اصلي آن فاسد نشان دادن مسئولان نظام و تخريب دفاع مقدس است، عمق وفاداري خود را به ارزشهاي انقلابي و اسلامي نشان ميدهد. اين در حالي است كه وزير ارشاد با استفاده از سابقه حضور خود در سپاه پاسداران، موفق به كسب كرسي وزارت ارشاد دولت نهم شده است.
در همين دوره، وزارت ارشاد پس از دادن مجوز به فيلمهاي توقيفشده «مكس»، «طبل بزرگ زير پاي چپ» و «نقاب»، كه حتي مسئولان دولت اصلاحات نيز از دادن مجوز اكران به آنها خودداري كرده بودند، فيلم «به رنگ ارغوان»، ساخته ابراهيم حاتميكيا، فيلمساز برجسته دفاع مقدس و انقلاب را در ليست سياه قرار داده و فيلم مذكور با گذشت سه سال از ساخت آن، هنوز مجوز نمايش دريافت نكرده است.
عملكرد وزارت ارشاد به اندازهاي در حوزه سينما انحرافآميز بوده است كه علاوه بر انتقادات شديد فيلمسازان بزرگ كشور، مشاور هنري رئيسجمهور نيز آشكارا از اينگونه اقدامات انتقاد كرده، آن را ناشي از باندي ميداند كه حوزه سينمايي وزارت ارشاد را در اختيار دارد.
خبرنگار «بازتاب» ميافزايد: در فيلم «سنگ، كاغذ، قيچي» كه موضوع آن فساد اخلاقي فرزند چهرههاي بسيار بانفوذ در كشور است، فاحشهاي كه با داشتن فيلم از ارتباط خود با اين فرد از او اخاذي ميكند، با اظهار اين جمله كه «پدر تو با يك تلفن، وزير عوض ميكند»، نفوذ و جايگاه فوقالعاده پدر اين فرد را نشان ميدهد. اين فاحشه كه به تعبير فرد مذكور با بسياري از گردنكلفتها و مقامات و چهرههاي بانفوذ در نظام، ارتباط دارد، آنان را به منزل خود دعوت كرده و از رابطه جنسي با اين مسئولان فيلم تهيه نموده و سپس با استفاده از آن اخاذي ميكند.
در بخش ديگر اين فيلم، كه در آسايشگاه جانبازان ميگذرد، جانبازان حاضر در آنجا كه نماد طيف ارزشي و حزباللهي جامعه هستند، رهبر و فرمانده خود را فردي نابينا قرار داده و به او اقتدا ميكنند كه نشان از بيراهه رفتن و اشتباهات پياپي اين اشخاص سادهلوح به دليل رهبر نامناسب آنان دارد كه اين ذهنيت با عبارتهاي صريح يكي از جانبازان مبني بر اشتباهات پياپي فرمانده (حاجي) در زمان جنگ و به كشتن دادن جوانان مردم و بسيجيان تقويت ميشود.
در اين فيلم همچنين با تأكيدات بسيار، عمل گروگانگيري و سرقت مسلحانه قهرمانان فيلم با جنگيدن در جبهه بسيجيان معادل گرفته ميشود و از قهرمان دوم فيلم كه با طعمه قرار دادن نامزد خود به اخاذي از مردان هوسران سرمايهدار ميپردازد، چهرهاي كاملا مثبت و در مقابل، همه دستگاههاي رسمي و مسئولان كشور در خدمت افراد فاسد تصوير ميشوند، به گونهاي كه پليس كاملا در خدمت اين فرد فاسد است و خودروهاي گرانقيمت الگانس خود را فداي حفظ جان وي كرده و سرانجام براي قتل قهرمان مثبت و رنجكشيده فيلم، اشتباها فرد فاسد را ميكشد!
به اين ترتيب، قهرمانان فيلم، هيچ اميدي براي تحقق عدالت توسط دادگاه و قوه قضائيه ندارند و سرانجام خود اقدام به تشكيل دادگاه و به كام مرگ فرستادن فرد فاسد ميكنند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.