11.04.2012

‌ پرستو صالحی: «ترجیح دادم با گفتن این حرف‌ها خودم تیر خلاص خودم رو به خودم بزنم»

رادیوکوچه: مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

پرستو صالحی در صفحه ی فیس بوک خود با انتشار متن زیر درد ها و اعتراض هایش را این چنین اعلام کرد:

‌ترجیح دادم با گفتن این حرف‌ها خودم تیر خلاص خودم رو به خودم بزنم‌.

اسمشو گذاشتم جنبش زرد = بی‌زاری جستن از هرآن‌چه و هرآن‌که نباید باشد و هست.

مخاطبم رسانه‌ها و سایت‌های رسمی است و البته جناب سلحشور اگر فیس بوک مباح شده و به سخنان نوشته شده در آن می‌شود استناد کرد‌، اگر شرف دارید این‌هایی رو که الان می‌نویسم هم منتشر کنید‌. من از فسادی حرف زدم و گلایه کردم که در تمام اصناف کشور هست و حرفم حق بود آدم‌های فاسد در هر صنفی باید شناسایی و حذف بشن این در تمام دنیا مرسومه حتا تو هالیوود …

حالا از مسوولین می‌خوام گلایه کنم …

دهم خرداد سال 1384 تشخیص مصلحت نظام دیدار جمع کثیری از هنرمندان با آقای هاشمی رفسنجانی، انتخاب نهم‌:

آمدند گفتند خانوم صالحی فرمودند تو بانوان هنرمند شما صحبت کنید. گفتم چرا من ؟ گفتند قرار نیست رسانه‌ای بشود و آزادی بیان دارید گفتم هرچه باداباد و یا علی

گفتم: من پرستو صالحی به عنوان یک شهروند صحبت می‌کنم نه یک بازی‌گر. یک شاعر آمریکایی می‌گه اگر نمی‌تونی خبرهای خوب بیاری بهتره هیچ خبری نیاری … به نظر من اگر کسی در مسوولیت خود نتواند به حرفی که می‌زند و به وعده‌هایی که می‌دهد عمل کند همان بهتر که هیچ حرفی نزند‌! 26 سال سختی و جنگ و فشار‌های اقتصادی و … باعث شده مردم بی‌دلیل به هم دروغ بگویند این دروغ‌ها‌، دروغ‌های بی‌دلیل است چرا که نه برای از دست ندادن چیزی ست، نه برای به دست آوردن چیزی‌!!!

هزار بار خواستم از کشور بروم ولی الگوی من در هنر و ورزش فردین‌ها و حجازی‌ها بوده‌اند که کنار مردم خودشون ایستادند و درد کشیدند

گفتم‌: من برای مرحوم محمد‌علی فردین گریه کردم به کدام گناه نکرده باید حذف می‌شد‌؟! حق او و امثال ایشان سال‌ها خانه‌نشینی نبود‌. گفتم‌: هنرمند خوب کشورم آقای بهمن مفید در سالن حضور دارند ته سالن نشسته‌اند، تنها …به هم‌راه خانوم شیلا خداداد پیش ایشان رفتم و می‌گویم استاد شما پیش‌کسوت ما هستید تشریف بیاورید ردیف جلو، ایشان گفتند تا همین‌جا هم که راه دادند خیلی‌ست. دلم به درد آمد آخر ما به تبار مفید بده‌کاریم در حالی که هنوز خاکستر استاد بیژن مفید در خارج از ایران امانی دفن است‌. گفتم من تقاضا می‌کنم اجازه بدهید اجساد هنرمندانی که خارج از ایران دفن شده‌اند به ایران برگردانده شوند گفتم و گفتم و گفتم …

دو ماه بعد سریال ارث بابام رو بازی می‌کردم که احضار شدم وارد اتاق شدم تمام روزنامه‌هایی که صحبت‌های اون روز منو چاپ کرده بودند روی میز بود. بعد از 3 ساعتی تهدید و تحقیر فرمودند خوش‌حال نشو ممنوع کارت نمی‌کنیم که قهرمان بشی‌. یواش یواش کم و کم رنگ می‌شی و بعد‌، یک برگ کاغذ که بنویس، گفتم چی بنویسم‌؟ گفت بنویس که دیگه غلط اضافی نمی‌کنی تریبون پیدا کردی هرچی دلت خواست نمی‌گی و … نوشتم من پرستو صالحی تا زمانی که در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی کار می‌کنم چیزی مغایر با این نظام نخواهم گفت. امضا و تمام‌.

4 سال گذشت تو این 4 سال از سر لج‌بازی یه کلیپ واسه یک خواننده‌ای بازی کردم که اتفاقن همه فکر کردند به خاطر کلیپ ممنوع کار شده‌ام‌. ماه رمضان 1389 دعوت شدیم افطاری آقای احمدی‌نژاد با حضور وزیر ارشاد و …گفتم من که چندان فعالیتی ندارم چرا من‌؟ به هر حال رفتم با تکه‌هایی از روزنامه‌های سال 84 و نامه‌ای که فقط درد‌نامه بود نه درخواستی نه خواهشی‌. و البته باز هم پشت تریبون رفتم چون آقای رییس جمهوری فرمودند رسانه‌ای نمی‌شود و هرچه می‌خواهد دل تنگتان بگویید گفتم‌: من نیامدم حرف بزنم اومدم بگم هم‌کاران خوبم به این جمله اکتفا نکنید، من گفتم و 4 سال خانه‌نشین شدم آقای احمدی‌نژاد فرمودند زمانه فرق کرده و شما راحت باشید و باز گفتم آدم یک اشتباه رو دو بار تکرار نمی‌کند‌. نامه را دادم و آمدم. دو ماه بعد از حراست سازمان صدا سیما که باید بگم زمین تا آسمان با سال هشتاد و چهاری‌ها فرق دارند و بسیار محترمانه برخورد می‌کنند (این چاپلوسی نبود، آدم باید حق و بگه نا حق رو هم بگه‌) تماس گرفتند که نامه‌ای آمده از ریاست جمهوری تا از شما بابت آن 4 سال دل‌جویی شود‌. گفتم نیازی نیست. گفتند حالا بیایید‌. رفتم‌، خب جواب 4 سال از بهترین سال‌های عمر کاری من چیست‌؟ چطوری میشه برش گردوند؟ بازیگر وقتی از بورس افتاد دیگه افتاده‌، همه یادشون میره که یک زمانی بودی اصلن و پر کار هم بودی …گفتند از طرف نهاد ریاست جمهوری آن وام 50 میلیون تومانی را که قرار است به هنرمندان تعلق بگیرد را انجامش را برای شما تسریع می‌کنیم.

گفتم لازم نیست ولی خب 4 سال کم کاری یا بهتر بگم بی‌کاری مشکلات مالی به هم‌راه داشت، قبول کردم. نامه وام از نهاد ریاست جمهوری صادر شد و رفت وزارت ارشاد برای تایید و بعد خانومی از ارشاد تماس گرفتند و فرمودند ما برسی کردیم شما فاقد درجه هنری هستید و وام به شما تعلق نمی‌گیرد … چند هنرمند در ایران درجه هنری دارند؟ و آیا آنان که دارند نیازی به وام دارند؟ حالا دوستان خبرنگار این‌ها را می‌نویسید؟ از به زانو در آوردن آدم‌ها حرفی می‌زنید‌؟ هزار بار خواستم از کشور بروم ولی الگوی من در هنر و ورزش فردین‌ها و حجازی‌ها بوده‌اند که کنار مردم خودشون ایستادند و درد کشیدند … امروز هم می‌مانم‌، چه باشم در عرصه هنر‌، چه نباشم این‌جا در کنار مردمم هستم تا زنده‌ام و نفس می‌کشم. این قصه مرگ پرستو صالحی بود و داستان هم‌چنان ادامه دارد.

جناب آقای سلحشور دوستان شما درهای ایستادگی و شرف و عزت انسانی و صداقت و صراحت را بر روی ما می‌بندند و بعد شما توقع مدینه فاضله دارید‌؟ مولا علی (ع) فرمودند دیده را ندیده انگارید. شنیده‌هایتان را باور نکنید، دیده‌هایتان را باور کنید‌. گویا شما ندیده‌ها را دیده می‌انگارید و تابع شنیده‌های خود هستید تا دیده‌ها‌. یا حق

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates