23.04.2012

رفتگر يك‌ميليارد‌توماني: نارنجي‌پوش كيف گمشده را در بيرجند به صاحبش داد

خُسن آقا: حتما جمله معروف خمینی ملعون (معنویت شما را بالا می‌بریم) به گوشش نخورده
شرق: احمد رباني: حقوقم 500‌هزارتومان است

گروه حوادث: اختلاس، كلاهبرداري، فساد، قتل و خشونت؛ اينها كلماتي است كه اين روزها در رسانه‌ها زياد تكرار مي‌شود، رقم‌ها هر بار بزرگ‌تر و تلخي‌ها هر روز گزنده‌تر. در اين هياهوي سياهي‌ها و سختي‌ها مردي در گوشه‌اي از ايران در خانه‌اي روستايي زندگي مي‌كند كه رفتارش علامت سوالي است در برابر تحليل‌هايي كه از پسروي فرهنگي و اضمحلال اخلاقي مردمان روزگار ما حكايت دارند. در روزگاري كه خبرها مي‌گويند جان ارزان شده، مردي رفتگر با درآمدي ناچيز و قسط‌ها و قرض‌هايي كه تمامي ندارد، بر وسوسه‌اي بزرگ غلبه كرد تا كيفي گمشده را به دست صاحبش برساند؛ كيفي كه ارزش آن معادل 166 سال حقوق او بود، كيفي يك‌ميلياردتوماني. نارنجي‌پوش 39ساله بجنوردي كه «احمد رباني» نام دارد، سال‌هاست با كارگري روزگار مي‌گذراند و با مشكلات مالي دست به گريبان است اما وقتي كيف‌ميلياردي را پيدا كرد آن را بدون هيچ طمع و چشمداشتي به صاحبش پس داد. ارزش رفتار اين رفتگر وقتي آشكارتر مي‌شود كه آن را با خبرهاي رايج اين روزها مقايسه كنيم: «سه پسر به خاطر 30‌هزارتومان دختر عقب‌افتاده را كشتند»، «دو نوجوان براي سرقت 170‌هزارتومان از دوست‌ 18ساله‌شان او را به قتل رساندند و آتش زدند»، «مردي براي طلب 200‌هزارتوماني زني را به كام مرگ كشاند» و «مردي ديگر دوستش را قرباني 500‌هزار تومان كرد.» احمد ديروز در كمال سادگي به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد. لحن و كلامش نشان مي‌داد كاري را كه كرده غيرعادي نمي‌داند و آن را رفتاري طبيعي تلقي مي‌كند. همين ارزش كار او را بيشتر مي‌كند. اما با تقدير از احمد و امثال او توسط مسوولان است كه مي‌توان چنين رفتارهايي را در جامعه گسترش داد و چنين كارهايي را به فرهنگي فراگير تبديل كرد.
‌شنيديم كيف يك‌ميلياردتوماني پيدا كرده و به صاحبش پس داده‌اي؟
{احمد تاييد مي‌كند و فقط مي‌خندد}
‌كيف را چطور پيدا كردي؟
پنجشنبه‌شب سر كار رفتم. ساعت حدود سه بود كه داشتم يك كوچه را جارو مي‌كردم. يك دفعه كيف را ديدم. قهوه‌اي رنگ بود. آن را برداشتم تا ببينم كهنه است و آن را دور انداخته‌اند يا اينكه كسي گم‌اش كرده. وقتي در كيف را باز كردم ديدم كهنه نيست.
‌داخل كيف چه بود؟
مقداري طلا، چند چك و چند پاكت كه بعد فهميدم داخلش سند است.
‌مي‌دانستي محتويات كيف چقدر ارزش دارد؟
آن موقع نه بعدا فهميدم ولي فرقي نمي‌كرد.
‌وسوسه نشدي كيف را براي خودت برداري؟
اموال مردم را بايد پس داد. من قبلا هم چيزهايي مثل موبايل پيدا كرده و به صاحبش داده بودم. اين دفعه هم همين كار را كردم.
‌چطور صاحب كيف را پيدا كردي؟
ساعت پنج صبح به رييسم تلفن زدم و گفتم كيف را پيدا كرده‌ام. بعد آن را به شهرداري بردم و آنجا تحويل دادم. خودشان صاحب كيف را پيدا كردند و بعد به من خبر دادند.
‌صاحب كيف وقتي اموالش را ديد چه واكنشي داشت؟
خيلي خوشحال شده بود. خيلي از من تشكر كرد. اصلا نمي‌دانست كيف را كجا گذاشته است.
‌مژدگاني هم گرفتي؟
يك چك 200‌هزارتوماني به من داد.
‌حقوق خودت چقدر است؟
ماهي 500‌هزارتومان مي‌گيرم.
‌چند سال است كار مي‌كني؟
10 سال؛ اول در فضاي سبز بودم بعد به بخش عمراني رفتم و الان سه سال است كه رفتگر منطقه يك شهرداري هستم.
‌متاهل هستي و بچه داري؟
سال 74 ازدواج كردم و دو دختر دارم؛ دو و پنج‌ساله.
‌مستاجري يا صابخانه؟
تا بهمن پارسال مستاجر بودم اما حالا خانه خريده‌ام؛ در روستاي«ينگه قلعه». براي خريد خانه وام گرفته‌ام و بايد ماهي 250‌هزارتومان قسط بدهم. برج چهار هم بايد يك‌ميليون‌تومان از قرض‌هايم را بدهم.
‌فكر نمي‌كني اگر كيف را برمي‌داشتي با طلاهايي كه داخلش بود مي‌توانستي مشكل مالي‌ات را حل كني؟
گفتم كه اموال مردم را بايد پس داد. اگر صدبار ديگر هم اين اتفاق بيفتد باز كيف را پس مي‌دهم.
‌ما مي‌خواهيم عكسي از تو موقع كار چاپ كنيم مي‌تواني عكس را برايمان «اي‌ميل» كني؟
دوربين ندارم. «اي‌ميل» هم بلد نيستم. همين عكس‌ها‌ را هم در شهرداري و آتش‌نشاني از من گرفتند.
‌عكس برايمان خيلي مهم است از همسايه‌ها يا دوستان و فاميلت كمك بگير.
نمي‌توانم. از روستاي ما تا شهر پنج، شش كيلومتر است و من موتور دارم ولي جاده گلي است و با موتور نمي‌شود رفت.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates