سرانجام سال ها آتش زدن بنزین
انتخاب : رضا سلیمانی: از ساعت یک دقیقه بامداد روز چهارشنبه 6/4/86 مرحله اجرایی طرح سهمیه بندی سوخت آغاز شد.طرح در ذات خود کاملا مثبت ارزیابی می شود و حتی به صراحت می توان گفت: بیش از 14سال بی توجهی مجلسین و دولتهای قبلی به پایه ریزی و اجرای طرح هایی چنین از منظر آینده نگری و مهندسی تولید،توزیع و بهینه سازی مصرف انرژی ضربات مهلکی را بر اقتصاد و مدیریت کلان بازرگانی زده است. چنانچه اگر مجلس همان 14سال پیش دولت را ملزم به اجرای طرح عادی سازی قیمت بنزین می کرد، امروز شاهد رشد بی رویه مصرف و کمبود سوخت در کشور نبودیم.
از ساعت یک دقیقه بامداد روز چهارشنبه 6/4/86 مرحله اجرایی طرح سهمیه بندی سوخت آغاز شد.طرح در ذات خود کاملا مثبت ارزیابی می شود و حتی به صراحت می توان گفت: بیش از 14سال بی توجهی مجلسین و دولتهای قبلی به پایه ریزی و اجرای طرح هایی چنین از منظر آینده نگری و مهندسی تولید،توزیع و بهینه سازی مصرف انرژی ضربات مهلکی را بر اقتصاد و مدیریت کلان بازرگانی زده است. چنانچه اگر مجلس همان 14سال پیش دولت را ملزم به اجرای طرح عادی سازی قیمت بنزین می کرد، امروز شاهد رشد بی رویه مصرف و کمبود سوخت در کشور نبودیم. ضمن آنکه می توانستیم مابه التفاوت یارانه ای را که به این بخش تزریق می کردیم به صنایع، حمل و نقل عمومی، ریلی، و ناوگان مسافربری اختصاص دهیم. اما آیا زمان بندی اجرای طرح هیچگونه تناسبی با پهنا و درازای حوادث ناشی از آن را داشت؟[آیا الزاماً ولادت این نوزاد می بایست بقول آقای حداد عادل با این همه چرک و خون همراه باشد؟] آیا با طرح سهمیه بندی سوخت تمامی مشکلات معطوف به آن حل خواهد شد؟ آیا نیازمند برنامه های مدونی برای توسعه بخش های تولیدی (پالایشگاه های مجهز) نیستیم؟ و هزاران سؤال مشابه دیگر که به اذهان بسیاری از عموم می رسد.
برخلاف نظر بسیاری از کارشناسان مبتنی بر وارد بودن نقص بر پی ریزی و تصویب طرح در مجلس و به تبع آن الزام دولت به اجرای طرح سهمیه بندی سوخت، من تقصیری از جانب مجلس هفتم نمی بینم . و اینکه ما در عواقب مترتب و تحمیلی پس از اجرای طرح وقوف کاملی نداشتیم، باری را بر شانه مجلس نمی افزاید. اصولا اگر استانداری، فرمانداری، شورای تأمین استان، نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی و نهادهای ذی مدخل در اجرای طرح سهمیه بندی بنزین زیر نظر مجلس اداره می شد، می توانستیم مجلس هفتم را مقصر بدانیم. در حالی که طرح در اجرای اولیه آن با مشکل مواجه شد که این مشکل ناشی از ضعف و ناهماهنگی مجریان دولتی و نهاد های تابعه است. اگر ایرادی به مجلس وارد باشد، تنها تعلل در تصویب طرح و ملزم نمودن دولت به اجرای آنست. یقیناً هرچه غده سرطانی بزرگتر می شود بیمار را به مرگ نزدیک تر می کند. اکنون ضرورت این جراحی برای خارج کردن این غده و طبیعتا تحمل عوارض آن بر بیمار امری قطعی است. طبعا تصویب طرح مذکور یکی از نقاط عطف مجلس هفتم است.چنانکه می توان این دستاورد مهم و حیاتی را یکی از معدود نقاط اوج مجلس هفتم دانست. خاصه آنکه دراین شرایط حساس سیاسی-بین المللی نیازمند طرحی کارشناسانه در خصوص کنترل مصرف انرژی بودیم.
آیا طرح سهمیه بندی لزومی داشت؟
ایران سالانه 40درصد مصرف بنزین خود را از خارج وارد می کند. این میزان نزدیک به 6میلیارد دلار برای کشور هزینه دارد. اگر هر بشکه بنزین تحویلی در بنادر خلیج فارس را بین 55تا65 دلار محاسبه و رقمی بین 5 تا 15دلار را نیز برای حمل و نقل فراورده نفتی تا جایگاه سوخت در نظر بگیریم،قیمت تمام شده هر بشکه از بنزین به رقمی معادل 70دلار می رسد. در حالیکه همین بشکه بنزین در زمان تحویل با احتساب یارانه به میزان 14تا 15دلار آمریکا فروخته می شود. یعنی دولت در لایحه بودجه بالاترین نرخ یارانه پرداختی به اقلام مورد نیاز مردم را به این بخش اختصاص داده است،(در همین مثال 55دلار برای هر بشکه) که در سال 84 رقمی معادل 2هزارو سیصد میلیارد تومان و در پیش بینی امسال به بیش از 3000میلیارد تومان تخمین زده می شود. این در حالی است که بطور مثال در سال 1384 رقمی معادل 30میلیارد تومان به دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری و 100میلیارد تومان به فقرزدایی در مجموع استانهای کشور اختصاص یافته بود. مقایسه این ارقام تنها نشانگر یک فاجعه در تخصیص و توزیع بودجه است. در کمال تأسف باید گفت که بودجه عمرانی کشور در سال85 رقمی معادل 12میلیارد تومان بوده که تنها دو برابر بودجه واردات بنزین است.
ایران در مجموع واحدهای پالایشی خود توان تولید 65درصد بنزین مصرف داخلی کشور را دارد. اما با اغماض نسبت به تجهیز و روزآمد کردن این واحدهای تولیدی هر روز شاهد کاهش این مقدار هستیم. گفتنی است که در ایران هنوز اکثر پالایشگاه های کشور بنزین را در فرایند فیزیکی(تقطیر) تولید می کنند. این در حالی است که در اکثر کشورهای پیشرفته و نیمه صنعتی جهان از روشهای شیمیایی و یا کاتالیست ها استفاده می شود. با توجه به آنکه در روش فیزیکی از نفت سبک33%، نفت متوسط 24% و نفت سنگین 18درصد، بنزین قابل استحصال است و با توجه به این مهم که اکثر چاه های ایران دارای متوسط عمر بالایی هستند، نفتی که به پالایشگاه انتقال می دهند در اغلب مواقع نفت سنگین است. از فرایندهای شیمایی چون «اف.سی.سی: کراکینگ کاتالیستی بستر سیال» تنها در 3پالایشگاه اراک ، بندرعباس و آبادان، از روش «اچ.سی: هیدرو کرکینگ» ظاهراً تنها واحد پالایشگاهی تهران بهره می برند. و به نظر می رسد که از روش آلکیلاسیون هیچ واحد پالایشگاهی بهره نبرد. یعنی آنکه به همان روش تولید فیزیکی قدیمی به کار خویش ادامه داده ایم. واقعیت آنست که ایران در صنعت پالایشگاه سازی و روزآمدی آن بسیار کند عمل کرده است. ایران حتی توانایی تولید کاتالیست ها را نیز ندارد. این در حالی است که با تخصیص بودجه های تحقیقاتی و پرداخت به ساخت و ساز واحدهای پالایشی با فرایند تولید شیمایی قادر است تولید خود را تا میزان 50درصد افزایش دهد.
رشد تولید واحدهای پالایشی برای تولید بنزین سالانه 5درصد و رشد مصرف سالانه 10درصد است(نزدیک به 10برابر استاندارد جهانی). در حالی که میانگین مصرف سوخت در روز 14 لیتر است. این در حالی است که رقم مذکور در کشور آلمان تنها 2 لیتر است. خودروهای داخلی چیزی نزدیک به 8میلیون دستگاه ارزیابی می شوند با مصرف متوسط روزانه 75میلیون لیتر بنزین. در حالی که برای مثال در کشور فرانسه 40 میلیون دستگاه اتومبیل بنزین سوز روزانه رقمی معادل 80میلیون لیتر را می سوزانند.
با توجه به سرانه، رشد مصرف و یارانه تخصیص یافته به بنزین، پی ریزی و اجرای این طرح باید در اولویت قرار می گرفت در حالی که نزدیک 70درصد خانوارهای ایرانی اساساً خودرو ندارند، هیچ دلیل موجه و روشنی برای تخصیص اعتبار و سوبسید به این موضوع وجود نداشته و طبعاً در آینده نیز نخواهد داشت. در بیان ساده یعنی آنکه عموم ملت ایران سهم یارانه ای خود را به 30تا40 درصد از مردم می بخشند تا آنها با صرف کمترین هزینه سوخت، بیشترین استفاده را ببرند. لازم است که بدانیم که نزدیک به 40درصد مردم ایران طبق آمار سال1385سازمان تأمین اجتماعی زیر خط فقر زندگی می کنند.
با توجه به مستندات فوق می توان ادعا کرد، این طرح انقلابی در کنترل، کاهش و بهینه سازی مصرف سوخت در کشور است. از دو راه حل موجود یعنی واقعی سازی قیمت سوخت و سهمیه بندی باز دومین روش در شرایط فعلی بهترین انتخاب موجود به نظر می رسد. چرا که جلوی ضربات مهلکی که واقعی کردن قیمت بنزین می توانست به اقتصاد کشور و وضعیت معیشتی مردم وارد کند با انتخاب سهمیه بندی بنزین به حداقل کاهش یافت.
اما برای آینده چه کنیم؟
امیدوارم حالا که چنین هزینه ای برای اجرای سهمیه بندی بنزین پرداخت شده، این طرح و مسائل مربوط به آن به حال خود رها نشود.قطعا در زمان بندی اجرای این طرح تردید هایی وجود دارد که قابل بررسی است. اینک در ماه های تعطیلات تابستانی و اوج مصرف بنزین قرار داریم.پاسخ به این سؤال که چگونه با 400لیتر بنزین سهیمه ای، خانواری با خودروی شخصی برای یک زیارت بار سفر بندد نیز بی جواب است. در حالی که با اجرای این طرح مثلا در زمستان گذشته یا زمستان آینده به مشکلی این چنین برخورد نمی کردیم. همانگونه که در نحوه اعلام زمان اجرای این طرح نیز عدم برنامه ریزی دقیق مشاهده شد.بطور مثال می توانستیم طرح را در فاصله منتهی به یک روز یا دو روز تعطیل اعلام کنیم. [البته خدای را شکر می گذاریم که سالها مثل مردم بدبخت و مفلوک اروپا ، آمریکا و اکثر کشورهای دنیا مجبور نبودیم که برای یک مسافرت سالانه از ماه ها قبل برنامه ریزی کرده و هزینه بنزین یک مسافرت طولانی را ذخیره کنیم و بعنوان یک ایرانی در همه این سالها، هر لحظه و هر چقدر که خواستیم می توانستیم بنزین مصرف کنیم.]
1) دولت طرح را به سرانجام برساند. یعنی آنکه امیدواریم وعده وزیر نفت دائر بر عرضه بنزین بصورت آزاد از دو ماه دیگر تنها وعده ای برای آرام کردن مردم باشد.
2) گسترش کار تحقیقاتی و از جمود خارج شدن سازمان بهینه سازی مصرف سوخت برای تغییر الگوی مصرف انرژی مورد توجه قرار بگیرد.
3) برنامه ریزی برای ایجاد واحدهای پالایشگاهی و گسترش کارهای تحقیقاتی برای کاهش واردات سوخت و هزینه های ناشی از آن.
4) سرعت در روند اجرای طرح دولت الکترونیک. بدین معنا که مردم را برای خروج از خانه ملزم نکنیم. ایران این توان بالقوه را دارد که با خطوط پر سرعت اینترنت و حتی گاها پست بسیاری از امورات را به حوزه های خانگی و مراکز تجمع تجاری بکشاند.[نمی توان به مردم اعلام کرد که بنزین سهمیه بندی است. اما برای پرداخت قبوض آب و برق به بانک مراجعه کنید یا برای پرونده ای به فلان اداره مراجعه کنید. دولت باید هرچه سریعتر برای الکترونیک کردن خود بکوشد. از سوی دیگر شهرداری ها ملزم شوند تا در تمرکز زدایی مراکز تجاری از قبیل فروشگاه ها و… بکوشند.]
5) رشد و گسترش حمل و نقل عمومی و فرهنگ سازی برای استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی.[ تنها یک سال یارانه تخصیصی به موضوع بنزین می تواند باعث ساخت 7خط مترو در تهران و خرید بیش از 30هزار دستگاه اتوبوس و …شود. همچنین سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بهمراه صدا و سیما نیز در فرهنگ سازی استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی باید حداکثر توان خود را به کار گیرد.
6) از انبوه سازی بی دلیل خودرو جلوگیری شود.[یعنی آنکه تولید کنندگان خودرو ملزم شوند که تولید صنعتی خود را در حد خودروهای اسقاطی، از رده خارج و صادرات تنطیم نمایند. از سوی دیگر قیمت نامناسب خودروهای ساخت داخل با استاندارد جهانی نیز باعث دیر از رده خارج شدن آنها شده و طبعا ازدیاد مصرف سوخت را به دنبال دارد. نزدیک سازی قیمت خودرو به قیمت استاندارد جهانی، اجازه ورود خودروهای کم مصرف خارجی و الزام تولید کنندگان برای طراحی و ساخت اتومبیل های کم مصرف می تواند از نقاط شروع باشند.زمانی که به این سؤال پاسخ دهیم ،که چرا در بخش اعظم جهان قیمت یک اتومبیل 10ساله برابر با 1500 لیتر بنزین است، اما قیمت همان خودرو در ایران معادل 300هزار لیتر بنزین 100تومانی است، قطعاً راهی برای کاهش مصرف سوخت پیدا خواهیم کرد.]
7) هدایت عموم به گازسوز کردن خودروها از دیگر اقداماتی است که می تواند به پیشبرد اهداف بلند مدت ما مبتنی بر ذخیره سازی منابع انرژی غیر قابل برگشت برای آیندگان ، استاندارد سازی رشد مصرف سوخت و واقعی سازی قیمت فراورده های نفتی کمک کند.
شاید باید از تهدیدات کشورهای غربی در خصوص تحریم نفتی ایران تشکر کرد که به مدد آن پس از ده ها سال وقفه امروز طرحی اجرا شد که دیروز می بایست.
پیام برای این مطلب مسدود شده.