هفتهای که محمود، داداش صیغهای پوتین شد!
خودنیس: هفته گذشته هر چه رئیسجمهور کلنگی در دنیا داشتیم جمع شده بودند در چین برای خودشان اجلاس شانگهای گرفته بودند و در این بین احمدینژاد هم که چند تا رئیسجمهور تقلبی لنگه خودش را پیدا کرده بود حسابی خر کیف شده بود. محمود گفت: «ایران و روسیه در مقابل بدخواهان منطقه در یک جبهه هستند»…پوتین که از تماس با محمود راضی است گفت: ««روسیه در تمام مسائل بین المللی به صورت دائم با این کشور در تماس و همکاری است»!
محمود و پوتین؛ داداش صیغهای!
اما نکته جالب گفتگوی احمدینژاد با پوتین (منظور رئیسجمهور روسیه است وگرنه احمدینژاد دیگه اینقدر خُل و چِل نیست که وسط اجلاس نشسته باشه با «پوتین سربازی» یا «پوتین بالای زانو» که مورد علاقه گشت ارشاد است درد دل کند) خلاصه محمود و پوتین در این اجلاس طوری داداش صیغهای شده بودند که آدم را یاد فیلمهای فردین و بیک ایمانوری انداختند.
احمدینژاد گفته که «ایران و روسیه در مقابل بدخواهان منطقه به تعبیری در یک جبهه قرار دارند».
اما این که در چه جبههای قرار دارند و در این جبهه چه شامورتیبازیهایی در میآورند چیز خاصی نگفته است.
از آن طرف پوتین هم (خدا وکیلی پوتین هم شد اسم؟) در این دیدار جمهوری اسلامی ایران را «شریک» و «دوست قدیمی» خود خوانده و گفته: «روسیه در تمام مسائل بین المللی به صورت دائم با این کشور در تماس و همکاری است».
ای پدر سوختهها!
والله در زمان قاجار که ایران تقریباً یکی از استانهای روسیه محسوب میشد هم هیچکدام از تزارهای روسیه این طوری همه چیز را نمیریختند روی داریه! که ما «دائم با ایران در تماس و همکاری» هستیم! که ترجمه خودمانیاش همان «دائم مشغول چاپیدن ایران هستیم» میشود!
موتور آهنگران را روشن کنید و خلاص!
دقیقاً یک روز مانده به نشست وین (الحمدلله چیزی که این روزها زیاد داریم از این نشستهاست و این روزها همه در حال نشست هستند شما چه طور؟) حسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان سرمقاله نوشت با این اسم که «چاه وین و چاله مسکو!» و خلاصه یک حرفهایی زد که با خواندشان آدم با خودش میگوید: «خب شما که میبینید اوضاع این طوریه، مرض یقه تون رو گرفته که پا میشید میرید وین و استانبول و بغداد و الان هم که مسکو و بعد هم با توجه به علاقه خانم اشتون احتمالا یا شابدول عظیم یا امامزاده بیغیرت (این امام زاده به دلیل آن که تا الان هیچ کس را شفا نداده به این نام خواندهاند)
خب به جای این کارها و این حرفها موتور آهنگران را روشن کنید و جنگ را شروع کنید ببینیم به کجا میرسید!
اصلا یادمان رفت بنویسیم شریعتمداری چی گفته بود!
والله عرض به حضور شما که شریعتمداری با اشاره به حرفهای آمانو رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی که هفته قبل حواسش نبوده و جوانی کرده حالا یک چیزی گفته و از ایران دعوت کرده تا «توافقنامه پیشنهادی را که گامی به جلوست هرچه سریعتر امضاء و اجرا کند و اجازه دسترسی به سایت پارچین را نیز صادر کند» چنان دهانی از آمانو و آژانس و انرژی سرویس کرده که بیا و ببین!
شریعتمداری نوشته آمانو با این حرفش در واقع «زیرآب مذاکرات ایران با ۵+۱ در مسکو را زده است» و «کف مذاکرات مسکو، سقف انتظارات باج خواهانه آمریکا و متحدانش است!».
بعد هم این شریعتمداری برای این که بگوید برخلاف قیافه اش آدم معقولی است! و بالای دیپلم هم بلد است صحبت کند نوشته که «آیا این مدالیته و اصرار آژانس و ۵+۱ بر پذیرش آن از سوی ایران اسلامی، شما را به یاد قرارداد ننگین ترکمانچای نمی اندازد؟!»
در جواب این سوال شریعتمداری باید بگوییم: «والله حاج حسین! از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان مدتهاست که اسم قرارداد ترکمنچای را میشنویم اول یک خدا بیامرزی به تمامی شاهان بی بخار قاجار میفرستیم و بعد یاد گندکاری و فساد و دزدیها و چپاولهای جمهوری اسلامی میافتیم!»
بسیج دیگر کتک نمیزند!
یک خبر خوش هستهای هم این که به میمنت و مبارکی قرار است نیروی مقاومت بسیج که سالها امر خطیر لت و پار کردن و شل و پل کردن ملت را تحت عنوان فریضه مقدس «امر به معروف و نهی از منکر» به عهده داشت مقداری از این فعالیت های دردناکش را کم کند و به طور کنترات به برادران دیگر در وزارت اطلاعات و قوه قضائیه و نیروی انتظامی محول کند.
باور نمی کنید!؟
حرفهای سردار نقدی رئيس سازمان بسيج را بخوانید متوجه میشوید.
نقدی در جدیدترین اظهاراتش میگوید: «روشهاي سلبي و قهرآميز در نهي از منكر، رسالت قوه قضاييه، نيروي انتظامي و وزارت اطلاعات است و بسيج نبايد اين شيوهها را در پيش بگيرد».
یقهگیری روحانیت از هم!
آقا بد وضعیتی شده، دیگر به هیچکس نمی شود اعتماد کرد.
هفته پیش فهمیدیم «روحانیت افتاده به جان روحانیت» و وضعیت به گونه ای شده که جمعی از آخوندهای حوزه صداشان درآمده که ایها الناس به داد ما برسید که روحانیت افتاده به جان روحانیت!
این آخوندها در اطلاعیه خودشان که البته محض رضا خدا جرأت نکردند یکیشان اسمشان را پای اطلاعیه بزنند بفهمیم که اینها چه کاره حسن [منظور حسن خمینی نیستها الکی دور برندارید] هستند!؟ نوشتند که انجمن حجتیه با هدف «انحرافی نشان دادن اصول فکری امام»، «منزویکردن نظریهپردازان و مدافعان انقلاب» و «تضعیف روحانیت به دست روحانیت» فعالیت خود را در حوزههای علمیه آغاز کرده است.
باور کنید این اقداماتی که اینها نوشتند از طرف حجتیه دارد صورت میگیرد بدجوری آدم هوس میافتد برود عضو حجتیه بشود بلکه کمکی از دستمان بر می آید مضایقه نکنیم در امر تضعیف روحانیت!
هوس جنگ کردیم!
هفته پیش محسن رضایی یک جوری دوره جنگ را با الان مقایسه کرده بود و از از آن دوران تعریف تمجید کرده بود که آدم هوس میکند یک جنگ دیگری راه بیافتد تا همان طور که محسن رضایی گفته لااقل وضعیت اقتصاد مانند دوران جنگ به مراتب بهتر از امروز شود!
حاج محسن هفته پیش گفت که «دوران جنگ بسیار سخت تر از امروز بود و ما جنگ تحمیلی را با کمترین امکانات پشت سر گذاشتیم ولی امروزه هنوز نتوانسته ایم مشکلاتی مانند عقب ماندگیهای اقتصادی، بیکاری و تورم و گرانی را در کشور حل کنیم».
بعد هم یک حرف حق هم زده که اصلا نیازی به اثبات آن نیست و یک نگاه به جایگاه خود محسن رضایی که گفته میشود در قبل از انقلاب از برادران لات و لوت جنوب کشور بوده و الان مشغول تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی است بیاندازیم صحت گفتههاش دستمان می آید.
رضایی گفته که «متاسفانه آدم ها در جایی قرار می گیرند که جای آنها نیست و نتیجه این موضوع این می شود که هیچ کس سرجای خودش نیست.»
خدا پدرت را بیامرزد!
سیفون نمایندگی!
یعنی فقط سر عضویت در کمیسیون های صد من یک غاز مجلس دعوا نشده بود که خدا رو شکر در مجلس نهم همین اول بسمالله بعد از آن که نمایندهها ابتدا سر قضیه ریاست مجلس و زیرآبزنیهای علی و غلامعلی و بعد هم سر قضیه تایید اعتبارنامهها سیفون را روی هم کشیدند و حیثیت هم را بردند
حالا خبر رسیده که دعا بر سر عضویت در کمیسیون های مجلس از زیرآب زنی رایج در مجلس گذشته و نمایندهها حاضرند برای عضویت در فلان کمیسیون سور و سات هم برپا کنند و برای کسب آرای بیشتر، ریش و سیبیل دیگر نمایندگان را چرب نمایند.
خبرگزاری فارس نوشته بود که شب پنجشنبه گذشته یکی از نمایندگان که خود را برای ریاست یکی از کمیسیونهای مهم کاندید کرده است برخی از نمایندگان را به ضیافت شام و اهدای هدایا در منزل خود در شمال شهر تهران دعوت کرده است.
بعد هم در ادامه نوشته که به نظر می رسد تا کنون در هیچ مجلسی تا این اندازه نمایندگان برای بی اعتبار کردن همکاران خود جدیت به خرج نداده اند. به همان اندازه هم در هیچ دوره ای مانند نمایندگان مجلس نهم در به دست گرفتن سیاست خارجی ، امنیت ملی و برنامه و بودجه کشور مشتاق نبودهاند.
وزیر شکر خورد، ورزش تعلیق شد
آن اوایل که زمزمه تاسیس وزارت خانه ورزش و وزیر دار شدن ورزش کشور پیش آمده بود ما که از بچهگی ساده بودیم و خوش باور و به روایتی پشت گوشمان مو داشت! با خودمان میگفتیم: «خب خدا پدرشان را بیامرزد، این دولت هر کوفتی که باشد اما انگار تلاش دارد تا به مقوله ورزش جدی تر بپردازد و در آستانه المپیک با تبدیل سازمان تربیت بدنی به وزارتخانه ورزش و جوانان رفته رفته سر و سامانی به شفته بازار ورزش کشور داده شود و انشالله در المپیک برویم برای دو یا سه تا طلا (با تخفیف عرض کردمها وگرنه اصولا غیر از طلای سنگین وزن وزنهبرداری که آن هم استعداد خدادادی یکی مثل رضازاده از اردبیل بود اما فعلا که مدتی است در رشتههای دیگر اگر به طلا نزدیک هم شویم اصلا بهمان نمیسازد و احتمال کهیر و باقی مسائل میرود) القصه عرض میکردم که این وزارت ورزش آمد و ما هم که پشت گوشمان مو داشت!
حالا در عرض این یکی دو ماه که وزیر نسبتاً محترم ورزش آمده به حول و قوه الهی تقریباً سه چهار تا تیم ورزشی ایران به دلیل تخلفات وزیر ورزش در معرض حذف از المپیک قرار دارد و احتمال دارد اگر وزیر به خدماتش ادامه دهد کلا کاروان ورزشی ایران از حضور در المپیک ۲۰۱۲ لندن که ۴۰ روز دیگر شروع می شود باز بماند!
ماجرا هم از آن جا آغاز شد که این آقای وزیر ورزش هم مانند رئیس دولت که عادت دارد طرف را هنگام سفر مثلا به سنگال، یا هنگام صرف ناهار با همتای موزامبیکی یا در دستشویی نشست ۳+۶ یا هنگام تعمیر کولر باجناقش اینها و خلاصه فرت و فرت این و آن را عزل و نصب کند این آقای وزیر هم شروع کرد چند تا از روسای فدراسیون را عزل کرد تا چند تا از رفقایش را جانشین آنها کند که در روزهای المپیک بتوانند به عنوان رئیس فدراسیون سفری به استعمار پیر داشته باشند و خلاصه حالی کنند و فالی بزنند!
غافل از این که این جا (فدراسیون های جهانی ورزش) دیگر جای خیلی سفتی هست که آقای وزیر پیش از آن توفیق دستشویی کردن روی زمینش را نداشته است!
فلذا به دلیل این عزل و نصب های بی مورد و از روی شکم، علی الحساب فدراسیون های قایقرانی، کانو کایاک، تیر و کمان، دوچرخه سواری و … تعلیق شده و به از طرف کمیته بین المللی المپیک به وزیر دستور داده شده که توضیح دهد روی چه حسابی این شکرها را خورده است!
دولت گاوی، گاو دولتی
ما تا الان فکر می کردیم دولت فقط از ما حمایت نمیکند و خب خیلی از این موضوع دلخور بودیم و یک جورایی اگر بگوییم بهمان برخورده بود خالی نبستیم اما به برکت نمایندگان جدید مجلس نهم که خب به موضوعات جدیدی هم اشراف دارند و از این نظر توفیقاتی را شاهد بودیم متوجه شدیم که این دولت از گاوها هم حمایت نمی کند چه برسد به ما فلذا خیلی جای گله گذاری نیست!
هفته قبل در ادامه بررسی مشکلات بخش کشاورزی سیدباقر حسینی نماینده مردم زابل در گفت که «با توجه به اینکه نژاد اصیل گاو سیستانی از بهترین نژاد گوشتی جهان است ولی متاسفانه شاهد انقراض این محصول دامی در منطقه هستیم چرا که دولت حمایت نمی کند».
خب آقا یا خانم دولت یک گاو دیگر ارزش این حرفها را دارد؟
گاو بدبخت اصلا کاری به دولت دارد که حمایتش نمی کنی؟
مردم و مجلس و رهبر و شهرداری و سپاه و بسیج و حوزه و همه را که با خودت بد کردی حداقل از این گاوها حمایت میکردی که پس فردا دولت را تحویل دادی و رفتی بتوانیم چهار جا از دولت تعریف بکنیم که هر چه نداشت اما با گاو جماعت رابطه حسنه ای داشت!
پیام برای این مطلب مسدود شده.