18.06.2012

بنی صدر: «لزوم محاکمه مراجع به‌خاطر صدور حکم ارتداد و قتل»

خودنویس: بنی‌صدر در بخشی از گفتگوی جمعه این هفته خود با رادیو عصرجدید گفت: «به من گزارش دادند که گروهی از پاسداران و آقای مجتبی خامنه‌ای بر این باور هستند که چاره ای جز روی آوردن به خشونت در درون کشور نیست و به کشورهای 1+5 هم نباید امتیازی داد تا از این مرحله بگذریم!»

صوت کامل گفتگو

عصر جدید: آقای بنی صدر، شما پس ازصدور حکم ارتداد آقای سلمان رشدی توسط آقای خمینی و همچنین اخیرا پس از صدور حکم ارتداد بر ضد آقای شاهین نجفی در گفتگوهایی، اصل صدور چنین احکامی را از منظر اسلام مردود دانسته‌اید، از منظر سیاسی، دولت لائیک مورد نظر شما که نسبت به عقاید و مرام‌های شهروندان خنثی و بی طرف است، چه برخوردی با مراجعی که اقدام به صدور فتوای قتل می‌کنند خواهد داشت؟ آیا این منطق درستی است که دولت لائیک بالاترین مجازات‌های موجود در قوانین را برای آمرین و عاملین قتل و جنایت فارغ از انگیزه‌های مذهبی یا غیر مذهبی شان در نظر خواهد گرفت و بر این اساس، با مراجع دینی ای که از منظر مذهبی اقدام به صدور دستور قتل می‌کنند، شدیدا برخورد خواهد نمود؟

بنی صدر: صدور حکم ارتداد و بعد هم حکم اعدام، یکطرف تنها ندارد، سه طرف دارد. یک طرف آن مردم هستند که اگر خشونت در زندگی روزانه آنها محلی از اعراب نداشته باشد و برای استقلال و آزادی خود بعنوان انسان ارزش قائل بشوند و خشونت‌زدائی را روش کنند، محلی برای اینکه که کسی بر آن بشود که خشونت زبانی یا غیرزبانی بکار ببرد و بعد یک مقام دینی واکنش بشود و حکم ارتداد بدهد، باقی نمی‌ماند پس مسوولیت مردم سبک نیست. جو خشونت در جامعه باید خیلی سنگین باشد که جامعه از این امور آسان بگذرد پس نخست باید خشونت زدایی کرد. دولتی که از مرام خالی است، باید از حقوق(حقوق انسان و هم از حقوق ملی) پر باشد بنابراین بخشی از این دولت که دستگاه قضائی است، می‌باید کارش خشونت زدایی باشد. هر گاه دو اصل اشتراک و اختلاف با هم رعایت شوند یعنی مردمی در «دولت خالی از مرام و پر از حقوق» در «آزادی جریان اندیشه‌ها و اطلاعات، خشونت‌زدائی و انتقاد» اشتراک داشته باشند و پذیرفته شود که انسان‌ها نظرهای گوناگون دارند و حق دارند که نظرات خود را آزادانه بیان کنند، قطعا این‌گونه مشکلات و خشونت‌گرایی‌ها محل پیدا نخواهند کرد. نمی‌شود تمام این ملت یکجور فکر کنند! اگر این آزادی رعایت بشود وجدان اخلاقی در کار می‌آید، حتی نیاز به پیشنهاد ایشان هم نمی‌شود، برای اینکه وجدان اخلاقی با ارزش‌هایی که همین حقوق انسان و حقوق جمعی مردم ایران است، وارد عمل می‌شود و جامعه برای کسی که خشونت زبانی یا عملی بکار می‌برد، حکم محکومیت اخلاقی صادر می‌کند که این کار شما خشونت است، مردود است. با وجود این، دولت لائیک می‌باید قوانینی داشته باشد که خشونت را بر جان و حیات یک انسان یا گروهی از انسان‌ها روا نبیند و تکلیف اینگونه خشونت‌ها را طبق حقوق انسان و حقوق جمعی مردم ایران معین کند. هرگاه کسی که جانش به خطر افتاده، شکایت کرد، دستگاه‌های قضایی برابر همان قانون که بیان کننده حقوقی است که عرض کردم، می‌باید به شکایت رسیدگی کند و بنابر میزان خطر حکم صادر کند، این خطر را هرکس ایجاد کرده باشد! اگر قانون بر مبنای عدالت باشد فرقی بین مقام شخص دستور دهنده خشونت قائل نمی‌شود، خواه یک فرد عادی باشد و خواه یک مرجع باشد. امر اساسی این است که تکلیف را قانون و قضاوت باید معین کند و نه اشخاص به میل خود. ما باید از یک دوران تاریخی تاریک بیرون بیاییم، جرم باید طبق قانون شناخته شده باشد و مجازات هم می‌باید توسط دستگاه ذیصلاح، یعنی دستگاه قضایی تحت تعقیب قرار بگیرد.

عصر جدید: چند هفته پیش آقای موسوی اردبیلی که خود زمانی مسئول قوه قضائیه بوده‌اند و در زمان مسوولیت‌شان کتابی تحت عنوان غائله چهارده اسفند را نیز انتشار داده‌اند، بعد از سال‌ها کشت و کشتار از مردم معذرت خواهی نموده‌اند و امروز نیز می‌بینیم که آقای جوادی آملی استاد حوزه علمیه قم در دیدار با محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس و تعداد دیگری از نمایندگان فرموده‌اند: تازیانه ضعف مدیریت در کشور را خواهیم خورد. شما را راجع به این اظهارات چیست؟ چه عواملی باعث می‌شود که چنین شخصیت‌هائی اینگونه اظهار نظر کنند؟

بنی صدر: با وجود اینکه این پوزش با اما و اگر همراه است باز هم مغتنم است، برای اینکه راه باید باز باشد بدان صورت که در آفریقای جنوبی عمل شد و نتیجه هم داد. در آنجا برای همه کسانی که در دوران تبعیض نژادی جنایت کرده بودند و حتی بسیاری از سیاهان را هم کشته بودند، ترور و انواع تجاوزها کرده بودند روشی که در پیش گرفته شد، این بود که هر مجرمی به دادگاه بیاید و راست اعمالی را که انجام داده بگوید، یعنی دروغ نگوید، پشیمانی خود را هم اظهار کند، دادگاه به او ورقه‌ای بدهد مبنی بر اینکه این شخص آزاد است زندگی خود را بکند، البته به شرط اینکه بعد معلوم نشود در شرح حالی که داده دروغ گفته است، مثلا جنایت‌هایی را نگفته و یا اینکه از نو مرتکب جنایت بشود، البته اگر دوباره مرتکب جنایت شود او را به دادگاه می‌برند و اینبار کارهای قبلی را نیز به حساب می‌آورند. ما در این زمینه‌ها از آنها خیلی بیشتر سابقه فرهنگی داریم، پس می‌توانیم همین روش را با موفقیت در ایران به کار ببریم و از کسانی که در صدد پوزش طلبیدن از مردم ایران بر می‌آیند، استقبال کنیم. با وجود این، آقای موسوی اردبیلی خوب می‌داند که در آن کشتارها، اعدام‌ها و سرکوب‌های خونین سال ۶۰ رئیس قوه قضائیه بوده و نیز خوب می‌داند که در سال ۶۷ سوال و جواب بین او و آقای خمینی انجام گرفت که آقای خمینی در جواب نوشت زندانیان باید کشته شوند و بسیار حقایق دیگر می‌داند، برای اینکه او کسی است که با سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران گفتگو کرد که بعدها به اتحاد چکمه و نعلین معروف شد و به نمایندگی آقای خمینی توافقی انجام داد که بین ارتش و روحانیت برای ایجاد یک دولت با ثبات در ایران اتحاد بشود. از آن زمان تا امروز ایشان اطلاعات بیشمار دارد که همه اینها متعلق به مردم ایران هستند و مردم ایران می‌باید نسبت به انقلاب و آنچه از انقلاب تا به امروز برآنها گذشته است، وجدان تاریخی شفاف پیدا کنند. چرا؟ بدلیل اینکه اگر این وجدان شفاف را پیدا نکنند، هنوز این امکان وجود دارد که آینده خالی از خشونت و برخوردهای پر خطر برای ملت ایران نباشد. همان سخنی که در پاسخ آقای احمد خمینی گفتم در این فرصت به آقای موسوی اردبیلی می‌گویم: «تا زنده هستید و فرصت دارید، این فرصت را مغتنم شمرده و آنچه که از حقایق می‌دانید، با مردم ایران در میان بگذارید. اگر توانایی انتشار ندارید می‌توانید آنها را بصورت صدا ضبط نموده و یا بصورت نوشته در آورید و از دسترس عوامل سانسورگر رژیم خارج کنید، به ترتیبی که قابل انتشار باشد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates