امام جمعه: «فقر وجود ندارد»، داروغه: «مرغ نشان مردم ندهید که گرسنهاند، تحریک میشوند»
خودنویس: در پی چند هفته «داغ» بودن موضوع فقر و تحریمها، و در یکی از رئوس آن حکایت گوشت مرغ و قیمت آن و انواع و اقسام اخبار ضد و نقیض در مورد سیاست دولتی برای کنترل بازار آن، این جمعه کاظم صدیقی رسانههای دوست و دشمن جمهوری اسلامی را خوراک تازه ای داد با این ادعای دیوانهوار که «در کشور ما فقر واقعیت ندارد.»
انتخاب و اجرای استراتژی واحد و یک دست، و همگون نگاه داشتن گفتمان ارائه شده توسط «صورت» ها و «دهان»های مختلف یک حکومت از ابتداییترین و مهمترین نشانههای سلامت، تسلط سیاسی و یک پارچگی ساختاری حکومتهای مدرن محسوب میشود، و جمهوری اسلامی نیز انحصارا به دلیل سیستم دیکتاتوری مرکزی آن در عمل تاکنون موفق بوده تا ماسکی غیر واقعی از چنین همگونی برچهره خود نگه دارد.
در هفتههای اخیر اما نشانههای ساقط شدن آن هماهنگی ساختگی رو به افزایش گذاشتهاند. بهنظر میرسد تحریمهای سنگین و کمرشکنی که غرب به رهبری امریکا بر حکومت ایران تحمیل کرده است، اگرچه هنوز حتی به شکل کامل نیز آغاز نشدهاند اما رژیم اسلامی را به دلهره و سرگیجهای انداختهاند که به سرعت منتهی به گسسته شدن سر رشتههای دروغ و ماشین تصویر پردازی آنان شده، و ظاهرا در روزهای اخیر «سیستم اعصاب مرکزی» نظام آنچنان تحت فشار قرار گرفته که امکان کنترل همگون اعضایش از دست خارج شده. با توجه به طبیعت درونی جمهوری اسلامی و سابقه عملکرد سی ساله آن میتوان پیشبینی کرد که این روند به احتمال زیاد در ماههای آینده سرعت بیشتری خواهد گرفت، بخصوص با توجه به گسستگی فکری عمیق در رده ها و دستهبندیهای فکری و سیاسی/عقیدتی حکومت که طی چند ساله اخیر کاملا مشهود گردیده است.
نوع استراتژی برخورد و موضعگیری در مورد موج فقر عمومی که در نتیجه مدیریت نابسامان کشور از یک سو و بهخصوص تحریمهای اقتصادی از سوی دیگر آغاز به سوزاندن دامن مردم کرده است یکی از نمونههای مهم از همپاشی کنترل حکومت است. در همین یکی دو هفتهای که گذشته انواع و اقسام برخوردهای متفاوت از گوشه و کنار «نظام» منجر به چنان آشفتگی و چند صدایی ناهمگونی گردیده که حتی مطبوعات خود رژیم را نیز به سرگردانی کشانده که چگونه با این مسئله برخورد کنند، تا جایی که «نظام» مجبور به دخالت مستقیم و سریع شده و حکومت ضمن تاکید بر اینکه در مورد تحریم ها نباید «هر کس با سلیقه خود» هرچه خواست بنویسد، دستور صریح به «عدم پوشش» موضوع فقر توسط رسانه ها داده است (اینجا مثلا).
اما مشکل حکومت عملا بزرگتر و پیش رفتهتر از آن است که با بستن دهان رسانهها دردی از آن دوا شود. حکایت «مرغ» در متن فقر رو به گسترش نمونه خوبی از بیدرمانی درد دولت است.
در پی چند هفته «داغ» بودن موضوع فقر و تحریمها، و در یکی از رئوس آن حکایت گوشت مرغ و قیمت آن و انواع و اقسام اخبار ضد و نقیض در مورد سیاست دولتی برای کنترل بازار آن، این جمعه کاظم صدیقی رسانههای دوست و دشمن جمهوری اسلامی را خوراک تازه ای داد با این ادعای دیوانهوار که «در کشور ما فقر واقعیت ندارد.» اما هنوز این لقمه چرب درست از گلوی ملت گرسنه ایران و رسانههای تحریک شده خارجی پائین نرفته بود که سردار احمدی مقدم در یک مصاحبه با خبرگزاری «مهر» نه تنها بر هر دو موضوع فقر شدید و گسترده و غیر قابل خرید شدن مرغ برای بسیاری از مردم مهر تایید زد، بلکه وضع فقر معیشتی مردم را نیز تا حدی بحرانی دانست که از برنامههای تلویزیون خواست تا از نشان دادن تصویر خوردن مرغ به مردم خودداری کنند، چرا که دیدن چنان صحنههایی مردم را که قادر به خرید و خوردن مرغ نیستند تحریک خواهد کرد تا به جان یکدیگر بیافتند و جنایت بیافرینند. «مهر» از قول او نوشته: «در فیلمها خوردن مرغ را نشان میدهند، در صورتی که فردی شاید نتواند آن را بخرد و برخی افراد با دیدن این فاصله طبقاتی میگویند که خودمان چاقو دست میگیریم و حقمان را از این پولدارها خواهیم گرفت. صدا و سیما امروز ویترین نشان دادن همه امور در دسترس نیست.» به عبارت دیگر، یک روز بعد از اینکه امام جمعه حکومتی میگوید در کشور فقر وجود ندارد، رئیس پلیس همان حکومت میگوید وضعیت فقر در جامعه ایران به حدی رسیده است که «خوردن مرغ» به نشانه ای تحریک آمیز از «پولدار» بودن تبدیل شده است،
در هر حال شکی نیست که رژیم به سرعت تلاش خواهد کرد تا از تاثیرات این «گاف» دوجانبه امام جمعه و شحنه خود نیز بکاهد، اما مشکل اصلی یا همان درد بی درمان جمهوری اسلامی آنجاست که گیرم این مسئله را هم حل کنند، با اصل مشکل که گسستگی روز افزون ساختار عقیدتی و سیاسی درونی و برونی حکومت از یک سو و فشارهای روز افزون و بیانتهای سیاسی و اقتصادی خارجی از سوی دیگر باشد کاری نخواهند توانست کرد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.