عبدولی “قهرمانی” با طرفداران خشمگین اینترنتی
دویچهوله: دو روز است که شکست سعید عبدولی، فرنگیکار تیم ملی کشتی ایران، در المپیک لندن که گروهی اعتقاد دارند به علت آنچه “ناداوری” میخوانند از مسابقات حذف شد موضوع اعتراضات و همدردیهای بسیاری از ایرانیان در جهان آنلاین است.
سعید عبدولی، فرنگیکار تیم ملی کشتی ایران در المپیک لندن، وقتی در برابر رقیب فرانسوی خود در مسابقهی یک چهارم نهایی شکست خورد، گریست. او و بسیاری از طرفدارانش شکست وی را نتیجه جابنداری داور از حریف فرانسوی عبدولی ارزیابی کردند. وی گریهکنان دستش را به دست داور داد، اما طرفداران خشمگین او در فضای اینترنت حاضر به هیچ مصالحهای نشدند و از صفحات المپیک گرفته تا صفحات حریف فرانسوی و داور بازی بغض خود را به نمایش گذاشتند. برخی از آنها در این صفحات از ناسزاگویی نیز دوری نکردند.
بازار “لایک” و اشتراکگذاری (share) در فیسبوک چنان پر رونق شد که به راحتی میتوان گفت سعید عبدولی، بازیکن ۲۲ ساله تیم ملی ایران، اگر در لندن مدال نیاورد اما در کسب لایکها رتبه اول را نصیب خود کرد.
تنها در طول دو روز دهها صفحه در فیسبوک در حمایت از عبدولی درست شد. یکی از این صفحات به تنهایی حدود ۶۰ هزار عضو یافت. اعضای هر یک از این صفحات به سهم خود مشغول نگارش برای “قهرمانی” شدند که به زعم آنها “قربانی مافیای فیلا” شد. هر یک از نوشتهها هزاران لایک خورد و حداقل دهها بار “شر” شد.
اما چه چیزی در شکست عبدولی بود که حتی مقامآوری تیم فرنگیکاران ایران نتوانست کام بسیاری از ایرانیان را که از آن شکست تلخ بود شیرین کند. او به محض ورود به ایران، در فرودگاه گفت که شرمنده مردم است، ولی یکی از طرفداراناش در “توییتر” نوشت: «من میخوام برم با عبدولی کشتی بگیرم، هی بذارم من رو ضربه فنی کنه.»
عمق این احساسات شاید در این توییت بیشتر قابل مشاهده باشد: « آقام کاهو به دست اومد خونه. چشممون تو چشم هم افتاد. اشک تو چشاش جمع شده بود. جفتمون بغض کردیم. بیچاره عبدولی.»
البته میزان بیان احساسات افراد در فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی از سوی برخی دیگر به سخره کشیده شد. یک کاربر توییتر نوشت: «جا داره به ملت شریف و جوگیرپرور فیسبوک یادآوری کنم برای حمایت از عبدولی تغییر عکس پروفایلتون رو فراموش نکنین اون گزینه هم هست خلاصه!»
اگرچه سعید عبدولی از مسابقات المپیک کنار گذاشته شد اما طرفدارانش وی را “قهرمان” و سزاوار مدال طلا میدانند
اما عدهای به دور از هر گونه تمسخر تنها به نقد آن دسته از کاربران پرداختند که در صفحات مرتبط با المپیک، داور یا دیگر بازیکن مسابقه را به باد ناسزا گرفتند. وقتی یک نشریه داخلی هم از قول عبدولی تیتر زد که اگر مربی نبود، داور را “تکه تکه” میکردم، بحثها بیشتر اوج گرفت. عدهای این جملات را شایسته یک “قهرمان” ندانستند.
از دلسوزیهای مالی تا انتقاد به سیستم ورزشی
عبدولی گریان بر تشکچه بازی دیده شد. مادرش ظاهراَ بیان کرده بود که نگذارید پسرم در غربت گریه کند. این جمله مادر وی بارها به اشتراک گذاشته شد و هزاران لایک خورد. رئیسجمهور ایران اعلام کرد که با وی نیز مثل یکی از کسانی که مدال طلا برده رفتار شود و کاربرانی که خیلی هم دل خوشی از سیاستهای دولت ایران ندارند خبر را بارها پخش کردند.
خبرهای ضد و نقیض هم از محرومیت داوران مسابقه از سوی فیلا پخش میشد که نهایتاَ تکذیب شد. عبدولی اما در میان این خبرها و ضد ونقیضگوییها از یک قهرمان به یک چهره همدردی برانگیز بدل شد. برخی از وضع مالی وی نوشتند. برخی خبر دادند که قرار است سرمربی تیم “پاداشهای خود” را به عبدولی بدهد و دیگری در توییتر اینطور پیشنهاد داد: « بجای اینکه عکس عبدولی رو شر کنین نفری ۱۰۰۰تومن بدین و براش هدیه مردمی بخرین؛۱۰میلیون نفر که پول بدین میشه ۱۰میلیارد!»
یک کاربر فیسبوک نوشت: «به جای اینکه به این فوتبالیستهای ایرانی که فقط میلیاردی پولِ مفت ملترو ميخورن و لياقتِ بازی تو جام آسيايی رو هم ندارن ، باید به این مرد اندازهی وزنش طلا بدن!»
اما بودند کسانی که بحث را عمیقتر و خارج از صرفاَ شکست عبدولی مطرح کردند. یکی از کاربران فیسبوک نوشت: «شاید خیلیها تا امروز حتا اسم امید نوروزی رو نشنیده بودن. من فکر میکنم قهرمان واقعی امثال همین نوروزی و نصیرشلال و … هستن که بدون جنجال و حاشیه تمرین میکنن و زحمت میکشن و دل این همه ایرانی رو شاد میکنن، نه اون فوتبالیستهایی که میلیاردی پول میگیرن، پورشه سوار میشن، هر روز عکسهاشون روی جلد روزنامهها است ولی سالها است که حتا در سطح آسیا هم به افتخار قابل توجهی نرسیدن. به قهرمان المپیک قراره دویست سکهی طلا جایزه بدن، تازه اگه بدن، درصورتی که یه فوتبالیست خیلی معمولی تو سال دستکم دو برابر این مبلغ دستمزد میگیره.»
از سر بریدن یک قهرمان تا ضعف مدیریت ایران
در میان همهمه طرفداران خشمگین عبدولی و معترضانی که حتی به امضای نامهاینترنتی (petition) هم دست زدند، یا آنها که کلا در پی احقاق حقوق بازیکنهای ایران صفحهای کلی با عنوان “عدالت برای تیم المپیک” ایران را بنا گذاشتند، بودند کسانی که نوک پیکان انتقاد را به سمت حاکمیت ایران نشانه گرفتند.
یکی از کاربران فیسبوک نوشت: «عدم نفوذ مسئولان ايرانی در مجامع بينالمللی اين بار گريبان سعيد عبدولی در كشتی فرنگی را گرفت تا با ناداوری از رقابتهايش كنار برود! پس از شكست عبدولی برابر حريف فرانسویاش كه با ناداوری رقم خورد، در حالی كه عبدولی در كنار تشک كشتی گريـــه میكرد تمام تماشاگران حاضر در سالن نماينده ايران را تشويق و داور مسابقه را هــو میكردند. در حالی كه در اين مسابقه به طور واضح سر سعيد عبدولی را بريدند كاروان كشتی فرنگی و ورزش ايران كسی را نداشت كه حق فرنگیكارش را از مسئولين مسابقات بگيرد.»
اگرچه مسئولان ایرانی گفتهاند که پیگیر ماجرا هستند، اما در سایت ندای سبز آزادی آمد: « درکنار اعمال نفوذ مقامات فدراسیونهای جهانی و گاهی سلیقهای عمل کردن داوران در قضاوت مسابقات مختلف ورزشی، اما نکتهای که پس از هر بار ناداوری در حق قهرمانان ایران به چشم میآید ضعف مدیریت و نداشتن جایگاه مناسب در بدنه فدراسیونهای ورزشی است که این موضوع درد کهنه ورزش کشور به شمار میرود.»
در این متن آمد: «شاید انتظار داشتن کرسی مناسب در فدراسیون جهانی بوکس امری دور از انتظار باشد، اما در شرایطی که کشورهای رده دوم در عرصه کشتی همچون فرانسه و ایتالیا و همچنین رقبای اصلی ایران نظیر کره جنوبی و روسیه در راس مدیریت فدراسیون کشتی و کمیته داوران صاحب کرسیهای اصلی هستند، اما مقامات فدراسیون کشتی کشور همچون دیگر رشتههای ورزشی تاکنون نتوانستهاند جایگاه مناسبی را در این میان به خود اختصاص دهند که این ناشی از ضعف دیپلماسی کشور و نادیده انگاشتن ایران در عرصههای مدیریتی در سطح بینالمللی و فقدان مدیران کارآمد در سطح جهانی است.»
یک کاربر فیسبوک هم با اشاره به مطالبات معوقه جامعه ایرانی نوشت:«اگه اینقدر که ملت واسه پایمال شدن حق عبدولی غیرتی شدن، واسه پایمال شدن حقوق خودشون غیرتی میشدن، الآن مملکت گلستون شده بود.» این پست فیسبوکی در فیسبوک و توییتر بارها به اشتراک گذاشته شد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.