شبکه ایران به همراه فایل صوتی منتشر میکند: این سخنانِ رییس جمهور را رسانههای مخالف دولت سانسور کردند
شبکهایران: اگر کسی با محدود کردن فضای آزادی میتوانست دوام بیاورد همه دیکتاتورها و طاغوتهای تاریخ، ابدی میشدند/ گیریم امروز این روزنامه یا وبلاگها را بستید، آیا قضایا درست میشود؟ / شماها زنده، منِ احمدینژاد مرده، یادداشت کنید و بگویید که احمدینژاد یک روز این حرف را زد. بدانید که مسیر بسته است، حتی فکرش را هم نکنید که روزی دری به تخته بخورد که ما بیاییم سر کار و از امکانات مردم استفاده کنیم/ بدانید آنچه را که شما در آئینه هم نمی بینید ملت در خشت خام میبیند.
دیدار رییس جمهور با خبرنگاران و فعالان فضای مجازی، بازتاب گسترده ای در رسانه داشت. با این وجود بخش اعظمی از سخنان رییس جمهور را رسانه های مخالف دولت منتشر نکردند. آنچه در پی می آید اهم سخنانی است که رسانه های مذکور از انتشار آن سر باز زدند:
– انسان برای تعالی نیازمند عدالت است. عدالت بستر شکوفایی و تعالی انسان است. آنهایی که فکر میکنند با محدود کردن فضای آزادی میتوانند به جایی برسند یا دوام بیاورند در اشتباه هستند. اگر کسی با محدود کردن فضای آزادی میتوانست دوام بیاورد همه دیکتاتورها و طاغوتهای تاریخ، ابدی میشدند.
– آزادگی بالاتر از آزادی و عدالت است. ممکن است آدم تحت ظلم قرار بگیرد اما آزادی او مخدوش نشود. آزادگی یعنی مردانگی یعنی معرفت یعنی حقطلبی و رها شدن از تمام تعصبات قومی و قبیلهای. وقتی آزادگی انسان مخدوش شد حقیقت انسان لگدمال است. آزادگی ربطی به فرقه یا مذهب ندارد. خیلیها هستند نماز شبشان هم ترک نمیشود اما وقتی میآییم سراغ آزادگی، میبینیم خبری نیست.
– آزادگی یعنی هر جا ظلمی بود بایستد. مهم نیست ظلم علیه کیست. علیه مردم امریکاست، علیه آفریقاست، علیه چینیهاست، علیه مسلمانان است یا علیه بوداییها. این، نتیجه دینداری است. دینداری باید انسان را به آزادگی برساند. اگر دینداری انسان را به آزادگی نرساند و روح انسان را از دلبستگیها و تعصبات رها نکند معلوم است که قلابی است و سبب خود فریبی میشود.
– آدم آزاده وقتی دید دشمنش زمین خورده است دیگر لگد نمیزند. وقتی دید دشمنش تسلیم شده یا پناه آورده است او را اذیت نمیکند. آدم آزاده وقتی قدرتِ امضا دستش افتاد، عقده ها، خودخواهیها و تمایلات شخصی خویش را بر دیگران تحمیل نمیکند.
– چه خبر است؟ حالا چهار نفر به شما انتقاد کرده اند، مگر زمین به آسمان رسیده است؟ گیریم امروز این روزنامه یا وبلاگها را بستید، آیا قضایا درست میشود؟ آیا این 70 یا 75 میلیون نفر دیگر نمیبینند؟ اصلا گیرم کاری کردید که مردم نبینند، آیا خدا نمیبیند؟ بدانید که خدا میبیند. و وقتی خدا میبیند یعنی همه بشریت دیده است. اگر خدا اراده کند همه آنهایی که در رأس قدرتند سقوط میکنند، همه!
– ما در نظام جمهوری اسلامی هستیم. پس باید پرچمدار تحمل و عدالت باشیم. البته جایی اگر حق فردی تضییع شده باشد یا به او افترایی زده شده، باید طبق موازین قانونی با وی برخورد کرد. اما من به خودم و همکاران خودم و بقیه، قویا توصیه میکنم که عرصه رسانه، صرفا عرصه نمایش اعتقاد به آزادی بیان نیست، بلکه یک عرصه واقعی است. من به بعضی دوستان گفتم این گونه برخورد نکنید. مگر با رسانه این گونه برخورد میکنند؟ با خبرنگار این گونه برخورد میکنند؟ حالا گیرم یک اشتباهی کرد، به جنابعالی انتقاد کرد، مگر سقف آسمان به زمین میچسبد که آن قدر خشن برخورد میکنید؟
– والله اگر بستن وبلاگها میتوانست کسی را نجات دهد خیلی اتفاقهای دیگر در دنیا نمیافتاد. نمیگویم اصولاً نباید هیچ برخوردی صورت گیرد بله یک کسی ممکن است حریمهای قانونی را درهم بشکند. شکایت شود. ولی خیلی بد است که من خودم کسی باشم که هم شاکی باشم و هم بشوم قاضی.
– فعالان رسانه ای نوشته بودند برای من، که ما نمیدانیم چه کسی سایت و وبلاگ ما را بسته و برای چی بسته. به کجا باید مراجعه کنیم؟ شب میخوابیم صبح میبینیم سایت و وبلاگمان را بستهاند. اما ما در کشور قانون داریم. مجلس تصویب کرده که فضای مجازی هم مثل رسانهها است و تابع همان قوانین. یعنی باید هیأت منصفهای باشد شکایتی شود رسیدگی شود و حق دفاعی داده شود.
– باید به رسانه ها اعتماد کنیم. همه، جوانهای خودمان هستند. ما اینگونه نیستم که بگوییم این را بنویسید آن را ننویسید یا چطوری بنویسید، حتی خبرگزاری عزیز مهر که آمدند صحبت کردند کاملاً مستقل هستند. بودجهشان را کامل از دولت میگیرند اما ما دوستشان هم داریم.
– همه ما یک خانوادهایم. در خانواده انتقاد هم هست اما مجموع خانواده باید در یک مسیر حرکت کند. همه باید حواسمان باشد جهت تعالی اخلاقی و آرمانی. من همه شما را دوست دارم همه شما را فرزندان خودم میدانم حالا اگر این عیب است و ایراد است، نمیدانم.
– پیامهای ما باید جهانی باشد پیامهای ما اگر ملی، جغرافیایی و طایفهای باشند، پاسخ نمیگیریم. در جمعی بودیم. عزیزی گفت آقا تو هی میگی جهانی، بگو دنیای اسلام. من یک پاسخی دادم: برای مقابله با هجمه مستکبران و طاغوتها ما باید هنرمندی به خرج بدهیم. باید تمام بشریت را بسیج کنیم. مثل این میماند که به ایران حمله کنند. ما بگوییم هر قومی خودش از خودش دفاع کند. خوب همه شکست میخوریم.
اینجا هم اگر از همه بشریت برای دفاع از حقیقت انسانیت دعوت کنیم موفق خواهیم شد.
– احزاب، گروهها و جناحها در ایران هیچ وقت در دل مردم جای نداشتهاند. اصلاً جا نیفتادهاند. من نمیدانم چه اشکالی در آنها هست. بعضیها میگویند اشکال از مردم است و شروع میکنند توهین به مردم (مثل کسی که زورش به ما نرسید شروع کرد فحش دادن به ملت که چرا این را انتخاب کردید)
اصلا این طور نیست بدانید آنچه را که شما در آئینه هم نمی بینید ملت در خشت خام میبیند. اگر بیان نمیکند معنایش این نیست که متوجه نمیشود.
– از من یک یادگاری داشته باشید. تاریخ را وقتی مطالعه میکنید هیچگاه اهالی توحید و موحدان، مخالفان خود را به سحر و جاده متهم نکردند. همیشه عکسش بوده است. اهل ظلم و دیکتاتورها که زورشان به اهل توصیه نمیرسید آنها را به سحر و جادو متهم میکردند. شما هیچوقت انسانهایی بزرگ را نمیبینید که مخالفان خود را به سحر و جادو متهم کرده باشند.
– من یقین دارم اینهایی که من شناختم افراد آزادهای هستند که آمدند حقیقتی را منتشر کنند حالا خبری تهیه میکنند بعد میرود سردبیری و مدیرمسئول چه بلایی سرش میآید این دیگر ربطی به جامعه خبرنگاران، ندارد خبرنگاران میخواهند مسئولیتشان را خوب انجام دهند.
– من یادم هست پارسال که حجم حملهها به دولت زیاد بود به یک بزرگی گفتم این جو درست نیست. اگر کنترل نشود فضا از دست در میرود. ایشان هم لطف کردند گفتند من هم مخالف این جریان هستم. گفتم یا تذکر بدهید و جلوشان را بگیرید یا اجازه دهید من با روش احمدینژادی جلویشان را بگیرم. البته روش احمدینژادی روش من نیست یک روش شناخته شدهای است در دنیا.
– دعوا برای قدرت هم باید حد و مرزی داشته باشد. بالاخره در رعایت مرز منافع ملی و منافع حزبی باید حواسمان باشند. اگر ما همه مناسبات را در هم بکوبیم خودمان از بین میرویم حتی به قدرت هم نمیرسیم.
– من همین جا بگویم؛ به خدا… به خدا… به خدا… همه آنهایی در این کشور که روی خون شهدا نشستهاند و به دنبال قدرت هستند، هرگز به آن نمیرسند. شماها زنده، منِ احمدینژاد مرده، یادداشت کنید و بگویید که احمدینژاد یک روز این حرف را زد. بدانید که مسیر بسته است، حتی فکرش را هم نکنید که روزی دری به تخته بخورد که ما بیاییم سر کار و از امکانات مردم استفاده کنیم.
– حکومت برای عدالت است. اگر غیر از این باشد ساقط کننده حقیقت است. این ادبیات، متفاوت است از ادبیات قدرت. انصاف باید باشد. به هر حال دولت کارهایی کرده است ولی بعضیها میگویند هیچ کاری نکرده. خب بعضیها اینطور رفتار میکنند. حالا ما 10 تا بسته گزارش هم بدهیم و بگویم حداقل تشریف بیاورید ببیند فایده نخواهد داشت. ولی من میدانم آنقدر قلم آزاده، چشم آزاده و اندیشه آزاده در این سرزمین هست که احدی قادر نخواهد بود حقایق را در مردم پنهان کند.
– آقای حامد فتاحی! به شما هم میگویم، تحمل کنید.
آقا حامدها! خانم حامدهها! ایستادن پای حق، مساوی است با سیلی خوردن. صبر کنید اگر فکر میکنید کارناوال راه میاندازیم و عدالت را در جهان حاکم میکنیم، این اتفاق نمیافتد. خیال نکنیم چون جمهوری اسلامی شده است دیگر همه چیز خوب است و بیعدالتی نیست، تبعیض نیست و خودخواهی نیست.
به مسئولین قوهقضائیه نامه مینویسم. من حتماً رسیدگی و پیگیری میکنم ولی شما هم باید بدانید در عرصه حقیقتطلبی و آزادی، باید تحمل کرد. فشارها خواهد بود.
– من قبل از انقلاب باورم این بود که وقتی انقلاب پیروز شود عمل صالح آسان میشود و همه ارادهها پشت عمل صالح است. به شما عرض کنم که کمتر از سه ماه از گذشت انقلاب، این باور در هم شکست. دیدیم نخیر انجام عمل صالح، سختتر است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.