ريشه اختلاف بين انصار حزبالله با ناطق نوري كجاست؟
انتخاب: ناطقنوري در 38 سالگي قباي صدارت كشور كابينه موسوي را بر تن كرده بود. او به سرعت 13 استاندار را تغيير داد. دستور داد تا ساختمان وزارت كشور از خيابان بهشت به خيابان فاطمي منتقل شود. او ساختمان حزب رستاخيز را بهترين مكان براي مديريت وزارت كشور دانسته بود. ناطق با پشتيباني ميرحسين موسوي و آيتالله خامنهاي در تلاش بود تا زيرساختهاي متناسب با وزارت كشور را فراهم آورد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اظهارات اخیر یک عضو انصار حزب الله در مورد ناطق نوری، اگرچه نشان دادكه انصار حزبالله همچنان دل خوشي از ناطق نوري ندارد حتي اگر منصور ارضي در سال 76 و پيش از انتخابات دوم خرداد در ميانه روضهخوانياش به مريدانش بگويد كه اگر به ناطق نوري راي ندهيد، عزاداريهايتان قبول نخواهد بود، اما به واقع ريشه اختلاف بين انصار حزبالله با ناطق نوري كجاست؟براي پاسخ به اين سوال بايد به بازخواني دوران وزارت كشور ناطق نوري پرداخت: ناطقنوري در 38 سالگي قباي صدارت كشور كابينه موسوي را بر تن كرده بود.
او به سرعت 13 استاندار را تغيير داد. دستور داد تا ساختمان وزارت كشور از خيابان بهشت به خيابان فاطمي منتقل شود. او ساختمان حزب رستاخيز را بهترين مكان براي مديريت وزارت كشور دانسته بود. ناطق با پشتيباني ميرحسين موسوي و آيتالله خامنهاي در تلاش بود تا زيرساختهاي متناسب با وزارت كشور را فراهم آورد اما در همين ايام، معضلي براي او آفريده شد كه هرگز گمان نميكرد اين مشكل تا 31 سال بعد براي او ادامه داشته باشد.
ماجرا از آن قرار بود كه يك طيف از بچههاي گشت القارعه با خودروهايي كه در اختيار داشتند، اقدام به برخورد با بدحجابان خيابان وليعصر كردند؛ مسالهيي كه ناطقنوري در گفتوگوي اخير خود با نشريه نگاه پنجشنبه با عنوان جريان افراطي از آن ياد كرده است: «آن روزها توي خيابان وليعصر عدهيي بدحجاب و با آرايش بيرون ميآمدند. يك عده هم ميخواستند با اين افراد برخورد كنند درحالي كه مسووليت برخورد با آن اشخاص بر عهده شان نبود اما به عنوان نيروهاي انقلابي و اسلامي و خودسر ميآمدند و ميريختند توي خيابان وليعصر و مثلا يك پسري را كه موهايش بلند بود ميگرفتند و بغل جوب ميخواباندند كه با ماشين سرش را بتراشند و گاه پوستش را هم ميكندند. يا امثال آن. امام به من فرمود اين هرج و مرجها چيست؟ من بدون اينكه از امام خرج كنم، با آنها برخورد كردم.»
ناطق براي برخورد با اين گشتها و عناصري كه اقدام به رنگ كردن دستها و قيچي كردن موهاي زنان ميكردند هرگز نامي از امام نميبرد و براي حل اين معضل پس از رايزنيهاي بسيار از امام مسووليت انتصاب، عزل و ترفيع درجه به نيروهاي نظامي و انتظامي را ميگيرد.
مسووليت جديد شيخ اما بر كام اين جريان خوش نيامد تا آنان در يكي از همان روزها كه ناطق نوري قصد داشت تا به دفتر جديدش در خيابان فاطمي برود، با همان خودروهاي گشت القارعه، اتومبيل وي را محاصره كرده و به او ناسزا گفتند و از شيخ خواستند تا كاري به كار آنها نداشته باشد.
ناطق نوري پس از اين اتفاق وارد ساختمان وزارت كشور نشد و در گفتوگو با نخستوزير وقت اعلام ميكند كه من تا تكليف اينها را مشخص نكنم سر كار نميروم.
خبر به گوش امام ميرسد و ايشان هم دستور برخورد ميدهند. شيخ علي اكبر ناطق نوري بلافاصله دستور تعطيل شدن گشتهاي نامحسوس القارعه را صادر ميكند تا عناصر افراطي و ناهيان خودسر، امنيت مردم را مخدوش نسازند و جلوهيي نادرست از نظام جديد سياسي ايران به تصوير نكشند.
با تعطيلي گشت القارعه اما فعاليت عناصر افراطي به گفته ناطق نوري تعطيل نشد. آنها كه پيش از اين، قرارهاي پاتوقيشان را سر كوچه حزبالله مابين خيابان نظامآباد و ايستگاه حسيني ميگذاشتند، به اين كوچه بازگشتند و تصميم به حضور در جبههها گرفتند. اگرچه تا پيش از رفتن به جبهه، همواره در نمازجمعه تهران حاشيهسازي ميكردند.
اما با پايان جنگ، جوانان پرشور مذهبي ديگر پاتوق هميشگيشان را هم از دست داده بودند تا اينكه تصميم به احياي تشكيلات كردند. چنين بود كه سال 70 با عنوان انصار حزبالله اعلام موجوديت تشكيلاتي كردند.
حسيناللهكرم، مسعود دهنمكي، سعيد قاسمي، حجتالاسلام پروازي، عبدالحسين محتشم، امير فرشاد ابراهيمي، حميد استاد و كيانوش مظفري از عناصر سرشناس اين جريان بودند كه در اين ميان اميرفرشاد ابراهيمي و كيانوش مظفري از انصار حزبالله جدا شدند.
انصار حزبالله از گروههاي اصلي منتقد دولت سازندگي و اصلاحات و از حاميان سرسخت محمود احمدينژاد بوده است و ناطق نوري شايد بيش از هر فرد ديگري هويت و ماهيت اين جريان را ميشناسد و بهتر از هر شخص ديگري جنس اين كلام آقاي سعيد قاسمي را ميفهمد كه او را تهديد ميكند كه «اگر به تضعيف دولت ادامه دهد، انصار حزبالله عنان پاره ميكند و سراغ او ميرود، همانطور كه در مشهد ديديم.»
با توجه به اظهارات شفاف حاج سعيد قاسمي طرح چند سوال خالي از لطف نيست؟
1-رهبري انقلاب بارها نسبت به بداخلاقيهاي سياسي و رفتارهاي افراطي، احساسي و خالي از برهان و منطق گلايه كردهاند. آيا رفتاري كه دوستان و مريدان آقاي سعيد قاسمي در مشهد انجام دادند يك رفتار منطقي، غيرافراطي، ديني و اخلاقي بوده است؟
2-سعيد قاسمي يكي از دلايل ايجاد اغتشاش در سخنراني ناطق نوري را تلاش وي براي تضعيف دولت عنوان كرده و در ادامه هشدار ميدهد كه اگر تضعيف دولت ادامه پيدا كند، حزبالله عنان پاره ميكند و اتفاقات مشابه آنچه در مشهد رخ داد، دوباره پديد ميآيد. ايشان بايد به اين سوال پاسخ دهند كه به واقع تضعيف دولت (بهانه انصار حزبالله) انگيزه حمله به ناطق نوري بوده است يا اينكه ريشه اين رفتارها را بايد در زمان تصدي وزارت كشور شيخ علياكبر ناطقنوري دانست؟ چرا كه تضعيف دولت اگر بهانه پرتاب بطري آب به سوي رييس دفتر بازرسي رهبري باشد، آقاي قاسمي پس از خانهنشيني 11 روزه محمود احمدينژاد، تندترين انتقادات را نسبت به وي داشت و از كلمات تندي در قبال مرد محبوب انصار حزبالله استفاده كرد و حالا با ادعاي حمايت از دولت، ناطق نوري را تهديد ميكند.
3-آقاي سعيد قاسمي در بخشي از گفتوگوي خود مدعي شدهاند كه ملاك، حال فعلي افراد است و براي حزبالله مهم نيست كه ناطق نوري در بيت رهبري است. ايشان بايد به اين سوال پاسخ دهند كه اگر شيخ علياكبر ناطق نوري از «حال» مناسبي برخوردار نبود به واقع آيا رهبري نظام، ايشان را به عنوان بازرس ويژه رهبري منصوب ميكرد؟
4-آقاي قاسمي همچنين بايد به اين پرسش مهم پاسخ دهند كه به واقع مسووليت تمام اتفاقات مشابهي كه در سالهاي گذشته رخ داده را ميپذيرد. رفتارهايي كه جامعه از آن با عنوان اقدامات جريان خودسر و لباسشخصيها ياد ميكند.
جداي از اين پرسشها اين گونه به نظر ميرسد كه اغتشاشي كه حاج سعيد قاسمي پاي منبر شب قدر شيخ علي اكبر ناطق نوري در مشهد به آن اعتراف ميكند، واكنشي به حضور احتمالي ناطقنوري در انتخابات رياستجمهوري سال آينده است. بايد ديد ناطقنوري چه واكنشي را در قبال تهديد عضو ارشد انصار حزبالله خواهد داشت؟ آيا ناطق به راه جديدي كه در آن پا گذاشته است ادامه ميدهد يا آنكه سكوت ميكند؟ هر چه شود بايد گفت اختلاف انصار حزبالله با ناطق نوري، نماد و نمود دو گرايش موجود سياسي در كشور است؛ درگيري افراطيون با اعتداليون.
پیام برای این مطلب مسدود شده.