آقایان خط امام، حمله به سفارت انگلیس بدتر بود یا تصرف و گروگانگیری سفارت آمریکا؟
بازتابامروز: هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: در زمان تسخیر سفارت آمریکا به همراه آیت الله خامنه ای در سفر حج بودیم و هردو از این اتفاق ناراحت شدیم. آیت الله مهدوی کنی نیز به صراحت با این اقدام مخالفت کرده و زمین سفارت تسخیر شده را غصبی می دانست
در حالی که نخبگان جناح های مختلف سیاسی کشور به صورت یکپارچه حمله به سفارت انگلیس را حرکتی اشتباه و در جهت تضعیف منافع ملی ارزیابی می کنند، هنوز هم بسیاری از چهره های اصلی طیف چپ، مشهور به خط امام از حرکت خود در سال 1358 در تسخیر سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی دفاع می کنند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، مجادله مکتوب صادق خرازی و عباس عبدی درباره تصرف و گروگانگیری در سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان خط امام، موجب شد تا بار دیگر این موضوع به رسانه ها کشیده شود.
صرف نظر از بخش های شخصی و درگیری لفظی میان عبدی و خرازی ، نکته محوری که توسط خرازی مطرح گردید، تاثیر تصرف سفارت آمریکا بر سرنوشت کشور در 33 سال گذشته و “علت موجده” دانستن گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در حمله عراق به ایران در سال 1359 بود.
محوری ترین بخش پاسخ عبدی نیز ندامت از نتیجه گروگان گیری، یعنی به هم خوردن توازن سیاسی در داخل کشور و حذف یک طیف از عرصه سیاسی به عنوان پیامد اقدام تسخیر سفارت بود.
در این شرایط به نظر می رسد فارغ از مجادله خرازی و عبدی، آنچه که مهم است، نپرداختن به موضوع تسخیر سفارت آمریکا به صورت غیر شعاری در رسانه های داخلی طی 33 سال گذشته بوده است.
پنهان کردن هزینه ها و فایده های این موضوع در پشت عنوان امام خمینی و نسبت دادن این اقدام به امام، کاری ناپسند محسوب می شود که متاسفانه طیف خط امامی در این 33 سال گذشته مرتکب شده اند، در حالی که تا کنون هیچ مدرک یا اشاره مستندی مبنی بر رضایت امام خمینی قبل از انجام این اقدام ارائه نشده است و حتی در صورت وجود داشتن آن نیز استدلال کردن و در نهایت پذیرش اشتباه احتمالی از سوی طراحان و مجریان تسخیر سفارت بسیار زیبنده تر از پنهان کردن موضوع در پشت عنوان امام خمینی است تا همه هزینه های اقدامی که از سوی تعدادی جوان کم سن و سال و کم اطلاع دانشجوی جریان چپ قدیم سرزده است، به پای بنیانگذار جمهوری اسلامی نوشته شود.
واقعیت آن است، همه توجیهاتی که قبل از ارتکاب این اقدام عجیب از سوی دانشجویان خط امام مطرح می شد، با همه تلاشی که صورت گرفت، هیچ گاه اثبات نشد. تلاش برای انجام کودتا با فرماندهی سفارت آمریکا درتهران اتهامی بزرگ بود که اسناد معتبری از به هم چسباندن مدارک خرد شده سفارت، برای اثبات آن ارائه نشد، و امروز که ویکی لیکس میلیون ها صفحه اسناد سفارتخانه های آمریکا در سایر کشورهای جهان را منتشر کرده است، مشاهده می شود مشابه اسناد کشف شده در لانه جاسوسی، در بسیاری از سفارتخانه های آمریکا وجود داشته است. البته در این که آمریکا در ایران مشغول انجام برنامه هایی درصدد اهداف خود و ضربه زدن به جمهوری اسلامی بوده و هست، قابل انکار نیست؛ اما اگر همه کشورهای انقلابی مثل ایران عمل می کردند، باید بسیاری از سفارتخانه های آمریکا اشغال می شد و در بحثی فراتر، اگر کشورهای مخالف ایران نظیر عربستان سعودی، انگلیس، فرانسه و… هم سفارت ایران را تسخیر کنند، احتمالا تعدادی بولتن و گزارش که به مذاق آنها خوش نیاید، کشف خواهند کرد.
با این وجود، دانشجویان خط امام دست به اقدامی زدند که علاوه بر آن که در تاریخ روابط بین الملل بی سابقه بود، تبعات بسیار منفی برای ایران به همراه داشت که صدور چراغ سبز حمله به ایران برای صدام از سوی آمریکا یکی از پیامدهای بزرگ آن بود؛ در حالی که حتی با همه پیش فرضهای دانشجویان خط امام واقعا اگر چنین توطئه ای در کار بود، می توانستیم با استفاده از اختیارات ولایت فقیه و شورای انقلاب، حتی با فرض عجیب خائن بودن مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی، که البته امروز این فرض از سوی اصلاح طلبان رد می شود، با آمریکا قطع رابطه کرده و بدون هزینه سنگین جلوی توطئه های سفارت آمریکا در تهران را بگیریم.
جالب اینجاست که اکثریت مسئولان میانه روی کشور در آن مقطع با این اقدام مخالف بودند، آیت الله هاشمی رفسنجانی چندی پیش در مصاحبه با آینده نیوز اظهار کرد: در زمان تسخیر سفارت آمریکا به همراه آیت الله خامنه ای در سفر حج به سر می بردیم و هر دو از این اتفاق ناراحت شدیم.
وی در طول سی و سه سال گذشته حتی یک بار نیز در مراسم های برگزارشده در لانه جاسوسی حاضر نشده است.
آیت الله مهدوی کنی نیز به صراحت با این اقدام مخالفت کرده و زمین سفارت تسخیر شده را غصبی می دانست. جالب اینجاست که آیت الله خامنه ای در یکی از نماز جمعه های خود در سال 1367، هرگونه تعرض به سفارتخانه های خارجی را برنامه دشمن دانسته و به شدت جوانان انقلابی را از آن برحذر داشته اند:
«…من یک نکته را عرض کنم. من شنیدم بعضی ها رفتند سراغ بعضی سفارتخانه ها. من الان دارم به شما ابلاغ می کنم، به عنوان مسئول دولتی و امام جمعه و یک روحانی. به سفارتخانه ها نزدیک نشید، این رو بدونید که اگر شما از سیاست انگلیس یا سیاست آمریکا یا هرکی دیگه بدتون میاد راهش این نیست که یک عدهای برن بی محار از دیوار سفارتخونه برند بالا و به سفارتخونه ها نزدیک بشن. بنده دارم به شما پیش شما شهادت میدم که این کار قطعا و قطعا به ضرر اسلام و مسلمین و به ضرر جمهوری اسلامی است. حالا مردم راهپیمایی می کنند، راه می رند، احساسات به خرج می دهند، احساسات صادقانه، درست و منطبق با منطق؛ در این هیچ شکی نیست، بگذارید در خیابان بروند و هرچی هم نظرشان است بگویند اما به سفارتخانه ها نباید نزدیک بشوند. ممکنه حتی دشمن خودش این کار رو بکند، ممکنه بعضی از عوامل نفوذی دشمن بیایند و توی جمعیتی بیفتن، برسن به یک سفارتخونه ای از دیوار برن بالا، یک وسیلهی آتشی بیاندازن یک جایی را بشکنن، جایی را خراب کنن. بدونین که این کار قطعا بده و جرمه و به ضرره و اگر کسی آگاهانه این کار را بکنه، این خیانته… .»
اما طیف خط امام، که در دهه شصت در قدرت بودند، در آن دهه و حتی در دهه هفتاد در رسانه های خود نه تنها به نقد وارزیابی این اقدام خود نپرداختند؛ بلکه به صورت مداوم با نسبت دادن به امام خمینی از آن دفاع کرده و مخالفین با این اقدام را مصداق اسلام آمریکایی ارزیابی می کردند.
اکنون که طیف خط امام، تقریبا پایگاهی در قدرت سیاسی ندارند و به منتقدین قدرت تبدیل شده اند، شاید زمان مناسبی باشد که این طیف به ارزیابی گذشته خود پرداخته و آن را نقد کنند، چرا که نقد رفتارهای امروز قدرت حاکم بدون تسری نقد به رفتارهای دیروز حاکمان ممکن نیست و نمی توان از افکارعمومی انتظار داشت شکستن چند شیشه و ورود چند ساعته به باغ و نه سفارت انگلیس را غلط بدانند، اما تصرف و گروگانگیری 444 روزه ده ها دیپلمات آمریکایی را درست و انقلابی ارزیابی کنند.
طیف خط امام اگر همان گونه که نامشان اقتضا می کند، پیرو امام خمینی هستند، باید بدانند یکی از برترین ویژگی های امام خمینی، نقدپذیری و معصوم ندانستن خود بود؛ تا جایی که ایشان در وصیتنامه خود به اشتباهاتشان اشاره می کنند، بنابراین طیف خط امام نیز باید هم برای تاریخ و هم شفاف شدن مواضع خود، نسبت کنونی خود با این اقدام را روشن کنند.
افرادی نظیر آیت الله موسوی خوئینی ها، که در آن زمان گفته می شد نقش اصلی در تحریک دانشجویان به تسخیر سفارت را داشتند یا چهره هایی نظیر سید محمد خاتمی و علی اکبر محتشمی به عنوان سران طیف خط امام که در حال حاضر در حصر نبوده و امکان پاسخگویی دارند، باید به صورت شفاف اشاره کنند که گروه دانشجویی منتسب به این طیف به چه دلایلی اقدام به تسخیر سفارت کرد، چرا امام خمینی را دربرابر عمل انجام شده قرار دادند و چرا از آن حمایت شد؟، و آیا هنوز نیز این اقدام را درست می دانند؟
فارغ از هرگونه پاسخی که از سوی طیف خط امام به این پرسشها داده شود، تحلیل خوش بینانه درباره این اقدام، کم اطلاعی و شور انقلابی در این طیف درآن زمان می باشد و پاسخ بدبینانه که به نوعی در پاسخ عباس عبدی پنهان است، انگیزه های بر هم زدن توازن قوای سیاسی در داخل کشور و حذف طیف “ملی – مذهبی” که نماد آن دولت موقت بود و منفعل کردن جناح راست به عنوان دو رقیب اصلی جناح چپ با تسخیر سفارت آمریکا بود؛ اهدافی که برآورده شد، اما هزینه بسیار سنگینی را به کشور تحمیل کرد.
بخشی از بیانات رهبر انقلاب در 28 بهمن ماه 1367 را پس از بارگذاری گوش دهید
پیام برای این مطلب مسدود شده.