چهل ماه پس از خطبه هایی که رهبری در آن امکان تقلب در انتخابات را رد کرد: سلامت انتخابات و «مراقبت های ویژه» مطلوب رهبری
کلمه: چکیده:چهل ماه از آن روزها گذشته است. نامزدهای معترض آن انتخابات در بازداشت خانگی هستند و کشور گرفتار پیامدهای بی کفایتی دولتی است که به جای مردم، رهبری به آن مشروعیت داد و حالا رهبری نگران سلامت انتخاباتی است که قرار است هشت ماه بعد برگزار شود و رقبایی که بر سر قدرت از حالا به جان هم افتاده اند. چه شده که رهبری نگران سلامت انتخابات و خواستار مراقبت بیشتر شده است؟ آیا در این چهل ماه، جمهوری اسلامی تغییر کرده یا ساز و کارهای قانونی، و یا ایشان تجربه خاصی در این زمینه دارند که مردم از آن بی خبرند یا قبلا چیزی از احمدی نژاد و دولتش دیده اند که امروز نگران سلامت انتخابات شده اند؟…
کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
“مردم اطمینان دارند؛ اما برخى از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهورى اسلامى اهل خیانت در آراء مردم نیست. ساز و کارهاى قانونى انتخابات در کشور ما اجازه تقلب نمی دهد. این را هر کسى که دستاندرکار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصدیق می کند.”
حدود چهل ماه از روزی که رهبری این سخنان را در خطبه های نمازجمعه تهران گفتند، می گذرد. آیت الله خامنه ای در همین جملات نه فقط پیشاپیش حساب مردم را از طرفداران نامزدهای منتقد جدا کرد، بلکه تقریبا آب پاکی را هم روی دست آنها که خواهان پس گرفتن رای خود و احقاق حق خود بودند، ریخت و هرگونه امکان تقلب در جمهوری اسلامی را منتفی دانست. ناگفته پیداست که با این سخنان، حتی اگر شورای نگهبان به این نتیجه هم می رسید که دولت در انتخابات تقلب کرده، مگر می شد چنین سخنان صریحی از رهبری را زیر پا گذاشت و برخلاف آنها حرف زد؟
اما تاریخ ورق خورده و چهل ماه گذشته است. نامزدهای معترض آن انتخابات در بازداشت خانگی هستند و کشور گرفتار پیامدهای بی کفایتی دولتی است که به جای مردم، رهبری به آن مشروعیت داد و حالا بعد از سه سال و نیم راه پس و پیش رفتن را هم به روی نظام بسته و گرفتارش ساخته است. رهبری اما در سفر استانی خود، در فکر انتخاباتی است که قرار است هشت ماه بعد برگزار شود و رقبایی که بر سر قدرت از حالا به جان هم افتاده اند. طنز تاریخ اینجاست که رهبری علاوه بر هشدار درباره اختلافات مسئولان و نگرانی از “بی آبرویی” و تبدیل جنجال سیاسی انتخابات به “فتنه”، از اهمیت سلامت انتخابات سخن گفته اند و به “ضرورت مراقبت های گوناگون از جهات مختلف” اشاره کرده اند:
“البته سلامت انتخابات هم مسئلهى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر این است که مسئولین کشور با وجدان اسلامى و الهى وارد می شوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم که در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است – چه انتخابات ریاست جمهورى، چه انتخابات مجلس، چه دیگر انتخابها – فرض ما بر این بوده است که انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبت هاى گوناگون از جهات مختلف لازم است انجام بگیرد.”
این سخنان جدید و فاصله عمیق آن با سخنان ۴۰ ماه قبل ایشان، به خصوص که این بار کاملا حساب شده و با برنامه قبلی هم بیان شده و رهبری در دو روز قبل خبر داده بود که قصد دارد چنین نکاتی را درباره انتخابات بگوید و قاعدتا این جملات با ملاحظه ی بسیار زیاد و رعایت همه جوانب بر زبان ایشان جاری شده؛ پرسش های متعددی را ایجاد می کند که پاسخ می طلبند و حاکمیت نمی تواند با عبور از کنار آنها و خود را به ندیدن و نشنیدن زدن، اهمیت پرسش هایی از این دست را کمرنگ جلوه دهد:
۱ . در این چهل ماه چه اتفاقی افتاده که رهبری نگران سلامت انتخابات شده و خواستار مراقبت های گوناگون در این زمینه می شود؟ به فرموده ایشان در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸، نه جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم است و نه ساز و کارهاى قانونى اجازه چنین کاری می دهد. آیا در این چهل ماه، جمهوری اسلامی تغییر کرده یا ساز و کارهای قانونی، و خلاصه چه شده که این بار باید صندوق های رای را در بخش مراقبت های ویژه بستری کرد؟
۲ . در آن دوره و این دوره، دولت احمدی نژاد مجری انتخابات بود. جان کلام رهبری در خطبه های مذکور هم این بود که نظر او به نظر ایشان نزدیک تر است. این در حالی بود که قاطبه نخبگان کشور و حتی مسئولان وقت و قبل نظام در آن زمان نظری متفاوت داشتند و برخی حتی به موسوی تبریک هم گفته بودند و مواضع امروزشان هم نشان می دهد که به قانون شکنی، کج دستی و بی پروایی احمدی نژاد و دولتش در نقض حقوق شهروندان معترف بودند. آیا سخنان اخیر رهبری درباره سلامت انتخابات، نشانه این است که ایشان دیگر نظر احمدی نژاد را به خود نزدیک نمی دانند، یا نگران اند دولت کسی را روی کار بیاورد که نظرش نزدیک نیست؟ آیا فرض وجدانی و الهی ایشان درباره مسئولان ممکن است در این دوره نقض شود، و آیا این فرض در دوره دهم نقض نشده بود؟
۳ . اولین و مهمترین حرف میرحسین موسوی در تمام این سه سال، این بود که حاکمان حق ندارند در رای مردم دست ببرند. اولین و مهمترین شعار مردم در جنبش سبز هم پس گرفتن رای خود بود. آغاز حیات این جنبش و آغاز روند انحراف جمهوری اسلامی هم از همین جا آغاز شد که حق و رای و خواست مردم ندیده گرفته شد. بسیاری به تاوان همین حق طلبی در این سه سال زندانی و محکوم شدند، از جمله خود میرحسین که همچون همسرش و شیخ مهدی کروبی به تاوان اعتراض به تقلب همچنان در حصر خانگی هستند. آیا اکنون که رهبری پس از ۴۰ ماه به اهمیت سلامت انتخابات رسیده و به آن اشاره کرده است، نباید به جای بازداشت خانگی موسوی و کروبی از “بصیرت” آنها تقدیر و به اشکالات اساسی که آنها به روند انتخابات ۸۸ و شیوه اداره کشور داشتند، رسیدگی شود؟
۴ . در نوروز ۸۸ آیت الله خامنه ای اخطار دادند که هرگونه صحبت درباره سلامت انتخابات، القاء دشمن است و رقبای انتخاباتی نباید در این دام بیفتند و صدای دشمن از گلوی آنها بیرون بیاید. اکنون هشت ماه مانده به انتخابات بعدی، خود ایشان اولین کسی هستند که درباره سلامت انتخابات ابراز نگرانی می کنند و از ضرورت مراقبت های گوناگون در این باره سخن می گویند. در میان این همه غبار فتنه ها و حرف های ضد و نقیض، بالاخره کدام حرف را باید جدی گرفت؟ و این چگونه دشمن شناسی است…
۵ . در سال ۸۸ کمیته صیانت از آرای ستاد موسوی که می خواست به سازماندهی ناظران این نامزد انتخاباتی و گردآوری گزارش تخلفات از سراسر کشور بپردازد، ابتدا با حمله های گسترده تبلیغاتی و سیاسی و سپس با برخورد امنیتی شدید رو به رو شد. فرزند شهید بهشتی و بسیاری دیگر، برای دفاع از همین کمیته با آن همه اتهام رو به رو شدند؛ حال آنکه تنها جرمشان این بود که می خواستند همین مراقبت های قانونی را سامان دهند که امروز رهبری به ضرورت آن رسیده است. آیا صیانت از آرای مردمی در سال ۸۸ بد بود و در سال ۹۲ خوب است؟ و آیا اگر نام “صیانت” به “مراقبت” بدل شود، مشکل حل می شود؟
۶ . فرزند آیت الله هاشمی که این روزها در زندان انفرادی است، و در این سه سال به وارد کردن ۲۰ هزار اسلحه به کشور برای رساندن به معترضان! تزریق پول های کلان به فتنه، ارسال پیام به مقام های آمریکایی در انتخابات ۸۸ و انواع اتهامات دیگر متهم شد، در واقع جرمش این بوده که در آن سال، مرکزی را در کمیته صیانت برای گردآوری گزارش های ناظران از طریق پیامک ایجاد کرده بود. دولت نه تنها برای مقابله با این کار سیستم پیامک ها را قطع کرد، بلکه صدها تلفن ثابت این کمیته را هم قطع کرد تا ارتباط ناظران سطح کشور با تهران قطع شود و گزارش تخلفات انتخاباتی یکجا جمع نشود. دو روز قبل خبرگزاری فارس وابسته به سپاه اعلام کرد که اتهام مهدی هاشمی ارسال یک نامه درخواست ویزا به سفارت عربستان با امضای دکتر بوده، در حالی که او هنوز دکترای خود را نگرفته بود! این خبر و این گفته او که تلفنی به پدرش گفته در این مدت هیچ بازجویی جدی نداشته است، به تنهایی نشان می دهد که همه اتهامات سیاسی قبلی به وی بی اساس بوده و جز پرونده سازی و مچ گیری، در واقع هیچ پرونده و سند و اتهام قابل توجهی در کار نیست. آیا جرم مهدی هاشمی جز پرداختن به موقع به همان مساله ای است که امروز دغدغه رهبری شده است؟
۷ . دهها و شاید صدها نفر در این سه سال بازداشت و متهم شدند به اینکه درباره سلامت انتخابات ۸۸ تشکیک کرده اند و به نظام اتهام تقلب زده اند و یا در کمیته “غیر قانونی” صیانت از آرا فعالیت کرده اند و یا از تخلفات انتخاباتی گزارش داده اند. بسیاری از این افراد به این خاطر به حبس و جریمه هم محکوم شدند و مجازات خود را هم کشیدند. اکنون که پس از چهار سال، بصیرت بهنگام این دلسوزان کشور و انقلاب تلویحا مورد اذعان رهبری هم قرار گرفته است، آیا حداقل وظیفه ای که از سران حاکمیت انتظار می رود و بر می آید، عذرخوهی و دلجویی از این افراد نیست؟
۸ . رهبری در سخنان دیروز خود در شیروان به صراحت خواستار “مشارکت عظیم و مصون کننده” در انتخابات شده اند و از همه دست اندرکاران خواسته اند زمینه ساز “حضور گسترده” مردم باشند. آیا با توجه به “ساز و کار” ناگواری که به خصوص اخیرا در جمهوری اسلامی تثبیت شده و کسی حتی اجازه و جرات ابراز نظر متفاوت با رهبری را ندارد – نمونه اش بحث کنترل جمعیت که تا دیروز بسیاری از اصولگرایان مدافع آن بودند و امروز به دنبال اظهار نظر رهبر یکباره خواب نما شده و تغییر نظر داده اند – اگر حضور مردمی در انتخابات کم هم باشد، مسئولان جرات اعلام عدد و رقم پایین را دارند؟ و ناظران و مجریان نخواهند گفت که مصلحت نیست عدد و درصدی خلاف تاکید رهبری بر “عظیم” بودن میزان مشارکت اعلام شود؟ در واقع آیا رهبری با همین یکی دو جمله، سلامت انتخاباتی مورد نظر خود را مخدوش نساخته اند؟
۹ . تغییر لحن آشکار رهبری در این مدت و درباره انتخابات قبلی و بعدی، ابهام برانگیز است. چه شده که رهبری تصور می کنند در این ساختاری که آن موقع می گفتند تقلب در آن ممکن نیست، حالا باید مراقبت کرد و نگران سلامت انتخابات بود؟ به طور مشخص باید پرسید؛ آیا رهبری تجربه خاصی در این زمینه دارند که مردم از آن بی خبرند، یا قبلا چیزی از احمدی نژاد و دولتش دیده اند که امروز نگران سلامت انتخابات شده اند؟
۱۰ . اخیرا رهبری کمتر از سخنرانی های قبلی خود از لفظ “بصیرت” استفاده می کنند و به ندرت از بی بصیرتی کسانی که به گونه دیگری می اندیشند، سخن می گویند. آیا می توان اینگونه استنباط کرد که تحقق یکی پس از دیگری پیش بینی های فرزندان انقلاب و امام و دلسوزان کشور و نظام باعث چنین تغییری لحنی شده است؟ در این صورت، آیا مشاهده بصیرت منتقدان و بی بصیرتی دوستان، الزامات دیگری ندارد و صرف تغییر لحن و تکرار دغدغه های چهار سال قبل منتقدان احمدی نژاد در همه زمینه ها کافی است؟ آیا انصاف است بزرگمردانی که سه سال قبل واقعیت های امروز را می دیدند و دردمندانه درباره آنها هشدار می دادند، امروز در حصر خانگی باشند و رهبری از سلامت انتخابات بگویند؟ آیا پاسخی برای مردم و تاریخ داریم؟ و بالاتر از آن، آیا خدا را شاهد پیش و پس اعمال خود نمی بینیم و به تعبیر قرآنی، ألم یعلم بأن الله یری/ آیا نمی دانند که که خدا آنها را می بیند؟
پیام برای این مطلب مسدود شده.