افسانه آیت: ۱۴ مردادماه فیلم اسرار آیت رونمایی شد
باشگاه جورنالیستها: در یکی از شبهای رمضان امسال، چند تن از جوانانی که علاقهای به «شهید آیت» دارند و در این سالها کم و بیش به او پرداخته و نامش را مجدداً احیا کردهاند، در یک سینمای ارگانی دور هم جمع شدند تا به تماشای فیلم مستندی از زندگی سیدحسن آیت بنشینند و در جریان ترور او در اوایل انقلاب قرار بگیرند تا به این پرسش آنها پاسخ داده شود که «چه کسی آیت را ترور کرد؟» نمایش فیلم به مناسبت ۱۴مرداد ماه، سالگرد ترور آیت صورت گرفت. فیلم براساس یک تئوری از پیش تعیین شده ساخته بود تا فقط یک چیز را اثبات کند: «نقش میرحسین موسوی در ترور آیت.» میهمانان جلسه به جز دو سه نفر، همه یا جوان بودند، یا ناشناس. حتی عوامل این فیلم مستند نیز معرفی نشدند و بعد آن نیز که خواستم با آنها گفتوگو کنم یا نام آنها را جویا شدم، پاسخی که دریافت کردم این بود که قصد بر این است که آنها معرفی نشوند.
پیش از نمایش فیلم، جواد منصوری از دوستان سیدحسن آیت و از جمله اعضای سابق حزب مؤتلفه و عضو سابق حزب جمهوری اسلامی، چند کلامی سخن گفت. به قدرت تحلیل و پیشبینی آیت اشاره کرد: از صراحت کلام او پرده برداشت و تأکید کرد که آیت «سازشکار» نبود و میگفت: «من باید بگم». جواد منصوری به نقل از آیت گفت که «ما تبعیت از رهبری را همراه با خودسانسوری گرفتهایم.» و سپس تأکید کرد وقتی در اسفند ماه ۵۹ بنیصدر فرماندهی کل قوا را از امام گرفت، آیت از خشم و ناراحتی میلرزید و میگفت: «امام اشتباه میکند. چه کسی به امام خط میدهد که چنین حکمی را صادر کند.» به گفته جواد منصوری البته، صراحت کلام آیت برای مسوولان مهم بود و «دشمنان او طیفهای ملیگرا، التقاطی، مارکسیستها و چپ و راست بودند.» یعنی همه. پس از سخنان او، از خانم مهرانه معلم همسر آیت خواستند که به روی صحنه بیاید. بعد از سیداحمد آیت کاشانی و سپس ابراهیم اسرافیلیان. به هر یک از آنها به پاس رفقات و همراهی با آیت، لوح تقدیری دادند. همسر آیت به خبرنگار مهرنامه گفت که «من سی سال است سکوت کردهام و درباره آیت حرف نزدم. چه آن سالها، و چه اکنون. به همین خاطر نیز بنا ندارم که در این باره صحبت کنم و تنها شرطی که برای این جلسه گذاشتم و آمدم این بود که هیچ نگویم.» چنین نیز شد. آنونس فیلم با این جمله سید محمود کاشانی، آغاز شد: «چه کسی آیت را ترور کرد؟» پس از او علی محمد بشارتی در سخنانی گفت: «بنیصدر». حجتالاسلام شجونی خبر داد که صبح روزی که آیت ترور شد، او اسراری علیه میرحسین موسوی داشت که میخواست به مجلس برود و در صحن علنی مجلس آنها را بیان کند اما ترورش کردند.» محمود کاشانی مجدداً گفت: این ترور نبود. یک قتل سفارشی بود. ابراهیم اسرافیلیان گفت: آیت چیزهایی میفهمید که دیگران نمیفهمیدند. محمود کاشانی گفت: او اشتیاق بسیاری به جمعآوری اسناد و مدارک داشت. اسدالله بادامچیان گفت: به جمال عبدالناصر خیلی علاقه داشت و میخواست از او الگو بگیرد. فیلم پازلی بود از اظهارنظرهای مختلف چند شخصیت مشخص درباره حسن آیت. آن اظهارات اگرچه کامل نبود و پاسخگوی خیلی سوالات نبود، اما با طراحی کنار هم چیده شده بودند تا اولاً نقش آیت را بسیار پررنگتر از سران انقلاب و شخصیتهای ابتدای نظام نشان دهند، دوم آنکه او را واقعبینی جلوه دهند، سوم نشان بدهند آیت «خیلی چیزها میفهمید که دیگران نمیفهمیدند» و در نهایت مرگ او را نه ترور بلکه «یک قتل سفارشی» از سوی کسانی بدانند که آیت علیه آنها مدارکی جمع کرده بود. در فیلم تأکید شد که آیت ایدهپرداز خوبی بود. ایده تشکیل سپاه پاسداران از او بود. جواد منصوری اولین فرمانده سپاه در این فیلم گفت: «سپاه با طرح او و محمد منتظری شکل گرفت.» همچنین بحث گنجاندن عبارت ولایت فقیه و فرماندهی کل قوا در قانون اساسی نیز از ایدههایی او بود. از او نقل شد «اختیاراتی که قانون در اختیار رئیسجمهور گذاشته او را به یک دیکتاتور تبدیل میکند.»بخشهای اولیه فیلم، ضمن معرفی او به عنوان یک جوان نجفآبادی، یک مبارزی را به تصویر میکشد که راهکارش دست بردن به اسلحه است. فیلم آنچنان که باید به رابطه مظفر بقایی و سیدحسن آیت نپرداخت و خالی از این جواب بود که چرا آیت به حزب زحمتکشان پیوست. اگر او مدافع وضع موجود نبود، چرا عضو این حزب شد و اگر راهکارش مبارزه مسلحانه بود، چرا پیشنهادهای اصلاحطلبانه به مظفر بقایی میداد؟ فیلم پاسخ نداد که علت مخالفت آیت با بازرگان چه بود که وقتی امام حکم نخستوزیری بازرگان را به او تنفیذ کرد، آیت گفت: «انقلاب اخته شد.» ابراهیم اسرافیلیان شاید علت این مخالفتها را گفته باشد اما کارگردان فیلم بخشهایی از سخنان او را نیاورد. در بخشی دیگر از این فیلم نشان داده شد که وقتی آیت با رفتارهای بنیصدر مخالفت کرد، رفقای بنیصدر، یک نفر را به عنوان دانشجو نزد آیت فرستادند تا با او درباره اوضاع و احوال جاری مملکت صحبت کند. اما در آن جلسه سخنان آیت مخفیانه ضبط شد و بعد از چند روز، آن حرفها در روزنامه انقلاب اسلامی با تیتر «کودتای آیت» منتشر شد. در این فیلم گفته نشد که آیت چه گفته که از آن سخنان استنباط کودتا شده بود. اما روزنامههای همان سال نوشته بودند که آیت از طرحی سخن به میان آورده که در صورت حضور دانشجویان، به عمر دولت بنیصدر خاتمه میدهد.فیلم تأکید میکند که جنجال رسانهها درباره کودتای آیت آنچنان سهمگین بود که مدتی او را به انزوا برد. در مجلس تنها شد. کسی دیگر همراه او قدم نمیزد. آیت اما مقاوم ایستاد و از خود دفاع کرد. در مجلس دوم بحث اعتبارنامه او مطرح میشود. عدهای مخالف حضورش در مجلس هستند. عدهای اندک با موافق او. فیلم به صورت غلوآمیزی نشان میدهد که آیت تنهاست. هیچ کس او را همراهی نمیکند اما چند صحنه بعدتر که اعتبارنامه او با ۱۱۴ رأی موافق به تصویب میرسد، کارگردان این مستند فراموش میکند که قبلتر از این نشان داده بود که آیت تنها بوده و این سوال برای بیننده شکل میگیرد که اگر آیت در مجلس تنها بود. و همه از او پرهیز داشتند، چرا اکثریت مجلس با ۱۱۴ رأی اعتبارنامه او را تأیید کردند؟ کارگردان در اینجا البته به یک تحریف تاریخی نیز دست میزند. از سیدمحمدرضا خاتمی و برخی دیگر نام میبرد و آنها را جزو کسانی میخواند که به اعتبارنامه آیت، رأی مخالف دادهاند. در حالی که چون جلسه رأیگیری مخفی نبود و آشکار برگزار شد، روزنامههای همان سال نام تمام کسانی را که رأی مخالف و موافق و ممتنع دادند، منتشر کردند و نام خاتمی و برخی دیگر از افرادی که در این فیلم از آنها ذکری به میان آمده، در لیست مخالفان نبود. ابراهیم اسرافیلیان در این فیلم میگوید: «وقتی آیت شهید شد یک تسلیت هم نگفتند. جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد.» اما اگر کسی مجدداً به روزنامههای آن سال مراجعه کند، نه تنها لیست تسلیتگویندگان، بلکه مسایل دیگری را نیز درمییابد. در این فیلم تأکید میشود «آن جریان سیاسی که بنیصدر را به قدرت رساند، نگران مخالفت آیت با میرحسین موسوی بود. لذا ترور را در دستور کار قرار دادند.» و «۴۰ روز بعد از هفتمتیر، او را در مقابل منزلش با خالی کردن ۶۰ گلوله شهید کردند.» محمود کاشانی میگوید: «ترور او کار مجاهدین نیست. کار منافقین نیست. کار خارجیها نیست. این یک قتل سفارشی است.» علیمحمد بشارتی مجدداً میگوید: «اسنادی حاکی است که بنیصدر لیست ترور را داده است.» شجونی از میرحسین موسوی نامی به میان میآورد. صباغیان میگوید که «کار بنیصدر نبود. به روحیات او این کارها نمیخورد.» او این فرضیه را که ترور کار میرحسین موسوی است را نیز رد میکند. اما تأکید میکند: «دستگاه میگفت کار مجاهدین خلق است.» محمود کاشانی گفت: «بنیصدر انتقام گرفت و کارگردانی دست او بود. جریانی که قدرت را در دست گرفت، مثل میرحسین موسوی و بهزاد نبوی، ذینفع بودند.» او در قسمت دیگر این فیلم تأکید میکند: «آیت در تعارض مستقیم با مجاهدین خلق نبود. آیت اپوزیسیون بود بنیصدر و میرحسین موسوی بود.» جواد منصوری نیز در بخشی از این فیلم گفت: «آیت مدارکی را علیه موسوی جمعآوری میکرد. گفت مبارزه با موسوی از مبارزه با شاه سختتر است.» فیلم با ترور آیت به پایان میرسد. نشان میدهد که آیت در حالی که پروندهای از نوشتههایی که شب قبل نوشته را حمل میکند، تنها به سمت پیکان سفید خود میرود. در فیلم به عنوان یک موضوع مشکوک اشاره میشود که آیت، قبلاً محافظ داشت. اما چند روزی بود که محافظ او را گرفته بودند. خودروی او نیز، برخلاف دیگر مسوولان، خودروی مجهز خارجی نبود. بیمحافظ از خانه بیرون میآید در حالی که دو نفر اسلحه به دست، منتظر او بودند. ۶۰ گلوله بر تن او خالی میکنند و سپس میگریزند. برخلاف آنچه در این فیلم گفته شد، اما روزنامههای آن سال، یک روز پس از واقعه نوشتند هم آیت و هم دو محافظ او مورد سوء قصد قرار گرفتند و آیت درجا شهید شد و محافظان او به بیمارستان منتقل شدند. این فیلم، اسرار زندگی آیت نبود. بیشتر به افسانهای درباره او شبیه بود: «افسانه آیت.» بیاینکه به بسیاری از پرسش پاسخ بدهد، فقط در پی اثبات یک موضوع بود. چنان که در آخر فیلم تأکید شد که پس از ترور او دستنوشتهها و پروندهاش درباره میرحسین موسوی نیز ربوده شد و برای همیشه گم شد
پیام برای این مطلب مسدود شده.