17.12.2012

وقتی رسانه‌ای نزدیک به هاشمی، مشروعیت «امام» را زیر سوال برد

خودنویس: انتشار مطلبی در سایت بازتاب، نزدیک به هاشمی رفسنجانی در مورد تلاش خامنه‌ای و رفسنجانی برای پایان دادن به کشتارهای ۶۷، سوالات زیادی را پدید آورده است. نمی‌توان از نظر پنهان داشت که نقض روند اعدام‌ها، نقض فتوای رهبری وقت و نپذیرفتن«ولایت فقیه» محسوب می‌شده است. دکتر پیام اخوان اما می‌گوید باید این تغییر روند را به فال نیک گرفت: «وقتی مقاله اعتراف می‌کند که آیت‌الله خمینی، رهبر انقلاب یک فتوایی داده که بر اساس آن اعدام‌ها رخ داده، این زیر سوال می‌گذارد که مشروعیت رهبری را که زمانی دست نیافتنی و غیر اشتباه بود را زیر سوال می‌برد.»

سایت بازتاب امروز که به خاطر مواضع نزدیکش به محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی شناخته می‌شود، اخیرا در مطلبی. در باره نقش مجمع تشخیص مصلحت در تابساتن ۶۷می‌نویسد: «در جلسه این مجمع که در دفتر آیت الله خامنه ای تشکیل گردید، ایشان پس از طرح موضوع با صراحت و شدت با این اقدام مخالفت کرده در سخنان صریح و تندی به مخالفت با این رویه می پردازد و بر اساس این نظر آیت الله خامنه‌ای و حمایت رییس وقت مجلس شورای اسلامی و سایر اعضا از این نظر، موضوع اعدام‌های زندانیان چپ که تعدادشان به هزاران نفر بالغ می شد، منتفی گردید.»

این در حالی است که برای نخستین بار چنین خبری در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد. بر اساس این مطلب، فتوای آیت‌الله خمینی و تشکیل گروه‌های سه نفره «مرگ» به دستور او، خطا ارزیابی می‌شود و رهبر فعلی و رئیس مجلس عملا با حکم و خواسته «امام» مخالفت کرده‌اند. بازتاب تاکید می‌کند از منابعی شنیده است که این مقام‌ها تلاشی برای جلوگیری از اعدام زندانیان مارکسیست و چپ به عمل آورده‌اند.

دکتر پیام اخوان، حقوق‌دان و عضو دادستانی «دادگاه نمادین» مردم ایران در لاهه و لندن، به خودنویس گفت که همین پدیده با وجود سوال‌هایی که بر می‌انگیزد، یک حرکت مثبت است. در همین رابطه با پیام گفتگو کرده‌ایم:

– آقای دکتر اخوان، در طول سالیان اخیر هیچ رسانه‌ای با تایید تلاش هاشمی رفسنجانی و سید علی خامنه‌ای برای پایان اعدام‌ها، به وجود خود «اعدام‌»ها اعتراف نکرده است. این قاعدتا از نظر بسیاری در نظام، خطایی استراتژیک است. با توجه به ارتباط بازتاب با بخش‌هایی از قدرت، این تغییر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اولا این واکنش جمهوری اسلامی بی سابقه است. برای اولین بار در ۲۵ سال، جمهوری اسلامی به اعدام زندانیان چپی در سال ۶۷ اعتراف کرده است.

ثانیا، اعتراف کرده‌اند که اعدام زندانیان سیاسی اشتباه بوده است و چون اشتباه بوده سعی کرده‌اند از اعدام گسترده‌تر جلوگیری کنند. در این مقاله، نظام هم به اعدام‌ها اعتراف کرده و هم اشتباه بودن اعدام‌ها را ذکر کرده است. در این مقاله، آقایان خامنه‌ای و هاشمی و ری‌شهری، چهره قهرمان‌های حقوق بشر را گرفته‌اند، اما در اصل، در قانون کیفری، این یک دفاع است، یعنی اگر این افراد محاکمه می‌شدند، از خودشان به این شکل دفاع کرده بودند.

– به نظر شما چه نکاتی در این مقاله کوتاه جا مانده است؟

آنان در این مقاله نگفته‌اند که فتوا و دستورهای دست جمعی، خود بر اساس فتوای آیت‌الله خمینی بوده است. در همان زمانی که می‌خواهند بگویند که این کار اشتباه بوده، نمی‌خواهند اعتراف کنند که کار امام، ضد اخلاقی و غیر قانونی بوده است. و ما برای اولین با در ۲۵ سال، داستان قهرمانی‌ آقایان خامنه‌ای و رفسنجانی در راه حقوق بشر را می‌شنویم.

– کار این سایت، چه تاثیرات مثبتی دارد؟

جای تایید هست که در اصل، مقامات جمهوری اسلامی، یک نیمه‌پوزشی کرده‌اند نسبت به این قتل عام، و تاحدی جای امید است به‌جای اینکه به نظر می‌رسد با فعالیت‌های فعالان حقوق بشر و افشاگری گسترده از طریق دادگاه مردمی ایران در لاهه و لندن، فضایی ایجاد شده که در آن، دولت‌مردان پاسخگو شده‌اند و واضح است که دیگر شرایط نشان می‌دهد که آنها دیگر جنایت علیه بشریت را نادیده بگیرد. اما مشکل این است که هم‌زمان وقتی ما بعد از ۲۵ سال با این اعتراف مواجه می‌شویم، بدون اینکه در باره فتوا چگونه و از طریق چه کسانی عملی شده است؟ چه کسی مسوول عملی شدن انجام این عمل غیر حقوقی با معیار حقوق بشر بوده است؟

مشکل این است که در حال حاضر، عاملان این جنایات، مقام‌های بالایی در جمهوری اسلامی دارند. با این فرهنگ مصونیت، هنوز شکنجه، تجاوز جنسی، محاکمه غیر عادلانه، اعدام برای عقاتد مذهبی هست و با وجود اینکه این اعتراف و نیمه پوزش درش جای امید هست، ما باید اثر جنایات گذشته را ایران امروز ببینیم.

– ذکر همین مساله از سوی یک سایت نزدیک به حاکمیت چقدر اهمیت دارد؟

خود توجه به مساله، یک موفقیت و پیروزی چشمگیر در جنبش حقوق بشری ایران است. به ویژه جا انداختن فرهنگ پاسخ‌گویی. اینکه مردم جنایت‌ها را فراموش نمی‌کنند. این در تاریخ جنبش حقوق بشری جا می‌افتد که حتی رهبر جمهوری اسلامی باید از خودش داستان در بیاورد که او پاسخ‌گو است، و باید عملی که توسط پدر انقلاب، یعنی آیت‌الله خمینی «غلط» نبوده، باید برای دفاعش هم تلاش کند. این دو جنبه دارد. یکی مشروعیت نظام است، یکی مشروعیت کسانی است که در قدرت هستند

وقتی مقاله اعتراف می‌کند که آیت‌الله خمینی راهبر انقلاب یک فتوایی داده که بر اساس آن اعدام ها رخ داده، این زیر سوال می‌گذارد که مشروعیت رهبری را که زمانی دست نیافتنی و غیر اشتباه بود را زیر سوال می‌برد. وقتی رهبر دستور جنایت علیه بشریت داد، افراد سعی می‌کنند جرم خودشان را نادیده بگیرند.

– آیا نقش رهبران در‌طول زمان فراموش شده است؟

چون مردم فراموش نکرده‌اند و صدها نفر در لاهه و لندن شهادت داده‌اند و میلیون‌ها ایرانی در تلویزیون دیده‌اند. نظام نمی‌تواند درد مادری که چهار فرزندش به دار آویخته شده‌اند را نادیده گیرد. پیروزی اینجاست که رژیم در موقعیتی نیست که این جنایت‌ها را زیر فرش پنهان کند، حالا بعد از ۲۵ سال می گویند که جنایت شده و ما تلاش خودمان را کرده‌ایم. اگر رهبران جمهوری اسلامی باهوش باشند، می‌فهمند که باید اعتراف کنند به اشتباه‌شان و تلاش کنند که برای طلب بخشش از مردم. این موقعیتی است که مسوولیت غلط‌های پیشین را بپذیرند. رهبرانی که درگیر نقض حقوق بشر بوده‌اند باید حداقل عدالت را انجام بدهند و پوزش بطلبند و استعفا بدهند. این آینده ایران است که هر کسی که دستی در جنایت داشته باشد باید از قدرت کنار برود. ما برای حرکت از گذشته‌ای تیره به آینده‌ای روشن باید این مسیر را طی کنیم.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates