12.06.2013

نقش (که که) در فرهنگ اصفهانی

عشق، راه کم گذر: واژه “که که” یکی از واژگان پر کاربرد درشهر اصفهان و میان اصفهانیان است که هر اصفهانی بطور روزمره چند بار یا خود بکار می برد و یا در محاورات روزانه از افراد مختلف : از فامیل و دوست و آشنا و هم کلاسی گرفته تا غریبه ها ، راننده تاکسیا ، راننده واحدا، فروشندگان دوره گرد، موتوریا ، سبزی فروشه و بقاله، سوپریه، بازاریه،… بگوش می شنود در واقع اصفهانی ها با این واژه و کاربرد های پردامنه آن بزرگ می شوند و زندگی می کنند.

معنای لفظ «که که»: مدفوع ، گُه، کثافت، پُخ

کاربرد های گوناگون “که که” در محاورات روزانه ومثل ها ومتل های اصفهانی :

که که : آدم بیخود و نَیَرْز، جنس یا چیز بی ارزش، بُنجُل

که که را : یارو را، طرفو

برو که که : برو بد بخت ، برو دربدر، زنهار دادن با تصغیر

بد که که یِس : آدم خیلی بدیه، آدم بیخودیه

که که یِّهْ : شاغل در حرفه شریف پیت کشی(تخلیه کننده چاه مستراح)، کسی را ندا دادن با تصغیر تامّ. کاربرد : اُ که که یّه

که که دا بخور :حرفتو بزن

چه که که ایی خوردی؟ : چی گفتی ؟

که که خوری نکون : حرف نزن

که که نخور : دروغ نگو، زِر نزن

که که خوردی: غلط کردی، گُه خوردی

برو که که دا بخور: حرف زیادی نزن

که که خوری می کنه : حرف بیخود می زنه

که که خوردم : اشتباه کردم، غلط کردم

که که مْ بُخورِدِدْ : قربونم بری

هیچ که که ایی نمی تونی بخوری: هیچ کاری نمی تونی بکنی، هیچ غلطی نمی تونی بکنی

که که کاری نکن : کار بد نکن، خرابکاری نکن، گند نزن

اعصابم که که ایی یه : اعصابم خورده

که که مال : لعنتی

که که مصّب : لا کردار، بد مصّب

که که بینی : محتویات خشکیده بینی که با انگشت خارج و به بیرون پرتاب می کنند

که که خشکه : الف) آدم لاغر و سیاه و نحیف ؛ ب) هر میوه و یا چیز پلاسیده

رَنگِش مِثی که که نپختِس : کنایه از رنگ و روی زرد و ضعف بدن

که که پِز : آشپزی که دست وپختش تعریفی نداشته باشه، زنانی که مواد غذایی را حیف و میل می کنند و دست و پخت خوبی ندارند

که که کار : خرابکار، گند زن

قاشوبی(قاشق) که که خوریش همیشه همراشه : کنایه از دخالت بیجا و فضولی در همه امور

یه که که ایی شدن : یه کاره ایی شدن ( بِچه دَرسِتا بوخون تا یه که که ایی بشی)

که کهِ مْ تو روحت: به روحت ریدم

اِز هر که که ایی که بُپُرسی می دونِد : همه می دونن

که که شانس: بد شانس، بد بیار

که که ریدِی : آدم زپرتی، آدم نَیَرز

آدم زیادی زرنگ که که را هم با ملاقه می خوره : کنایه از حرص و طمع و زیاده خواهی

دوتا استخون گذاشتن و یه ملاقه که که هم روش تا شُدِس این یارو : کنایه از آدم و لاغر نحیف و زپرتی

آدم رو که که خور می کنه : آدم رو از کارش پشیمون و توبه کار می کنه
سلام من امیر هستم از بلند ترین نقطه ایران این وبلاگ هم واسه دل خودم درست کردم امیدوارم خوشتون بیاد راستی واسه تبادل لینک کافیه تو قسمت نظرات عنوان کنید
مرسی
درود بر ایران پرستان

من براي اينكه از خود چيزي به تو بفهمانم جز چشمانم هيچ چيزي ندارم….
احمد شاملو

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates