گفت و گو با پیرترین وبلاگ نویس جهان
عصرایران: فکر نمي کردم تا اين حد مخاطب داشته باشم. از همه جاي دنيا براي من پيام مي فرستند و همين امر باعث شده تا با افراد بيشتري آشنا شوم و با نحوه زندگي آنها نيز رابطه اي عجيب برقرار کنم.
عصر ايران ـ پیرترین وبلاگ نویس جهان که یک زن 95 ساله اسپانیایی است در مصاحبه با یک سایت کره ای گفت: دوست نداشتم پیرترین وبلاگ نویس دنیا باشم:
• ماي نيوز ـ چاپ کره جنوبي: ممکن است خودتان را به صورت کوتاه و مختصر معرفي کنيد؟
وبلاگ نويس اسپانيايي: من 95 ساله هستم و اسم کاملم، ماريا آملياست.
• از اينکه در سن 95 سالگي موفق به کسب جايزه بين المللي مسن ترين وبلاگ نويس دنيا شده ايد، چه احساسي داريد؟
ناراحتم، زيرا دوست داشتم افراد مست تري دست به اين کار مي زدند و من براي آنها دست مي زدم.
• چطور شد که به نوشتن در وبلاگ روي آورديد؟
راستش من يک نوه خيلي خسيس دارم که براي کادوی تولد 95 سالگي ام در تاريخ 23 دسامبر سال 2006 به من يک صفحه داد و گفت هر چه مي خواهم در آن بنويسم. صفحه من داراي برنامه گفتگوي زنده نيز بود و نمي توانستم باور کنم که وقتي به کسي سلام مي کنم، از آن سوي دنيا به من جواب دهد.
• چه چيزي باعث شد شما به اين راه ادامه بدهيد؟
راستش فکر نمي کردم تا اين حد مخاطب داشته باشم. از همه جاي دنيا براي من پيام مي فرستند و همين امر باعث شده تا با افراد بيشتري آشنا شوم و با نحوه زندگي آنها نيز رابطه اي عجيب برقرار کنم.
• براي نوشتن در وبلاگتان چقدر زمان صرف مي کنيد؟
از آنجايي که به تايپ کامپيوتري آشنايي کامل ندارم، زماني که نوه ام در خانه بيکار است، او را به کار مي بندم.
•ظاهراً وبلاگ شما فقط به زبان اسپانيايي است. قصد دو يا چند زبانه کردن وبلاگتان را نداريد؟
حداقل فعلاً نه!
• تکليف مخاطبان انگليسي زبان شما چه مي شود؟
من پيام انگليسي فراواني دريافت مي کنم اما شرمنده همه نويسندگان به اين زبان هستم چون اگر بخواهم جواب تک تک آنها را بدهم، آنگاه باقي عمرم را بايد وقف اينترنت کنم.
• اوقات فراغت خودتان را به عنوان يک سالمند، به چه نحوي پر مي کنيد؟ البته زماني که روبه روي کامپيوتر نمي نشينيد؟
در فصل زمستان از خانه بيرون نمي روم. تلويزيون تماشا و راديو گوش مي کنم. دوست ندارم سربار بچه ها و نوه هايم باشم. دوست دارم آنها مرا جزء زنده خانواده بدانند و اگر هم زياد حرف مي زنم، مرا تا جايي که امکان دارد، تحمل کنند.
• دومين نفر در زمينه مسن ترين وبلاگ نويسان دنيا، آلان لوف 94 ساله از سوئد است. وي مي گفت که قصد دارد زندگي نامه اش را به کتاب تبديل کند، شما چنين قصدي نداريد؟
نه، به هيچ وجه.
• چرا؟
چون آدمي عادي هستم و جز اينکه به عنوان مسن ترين وبلاگ نويس دنيا شهرت پيدا کرده ام، چيز ديگري براي ارائه به مردم ندارم.
• خاطره اي داريد که براي ما و خوانندگان جالب باشد؟
از جنگ جهاني اول خاطره هايي هست. تعريف کنم؟
• نه، از زندگي شخصي تعريف کنيد بهتر است. مردم در اين روزها از جنگ فراري هستند.
سه سال بعد از جنگ جهاني اول، آنفولانزا تمام اروپا را فرا گرفته بود. ما را به کليسا مي بردند و آب مقدس مي خورديم که نميريم. بعد قحطي آمد و کار ما شد چاي خوردن و چاي خوردن. هيچ کس چيزي نداشت که شکمش را سير کند. همه آب و چای مي نوشيدند. اما من يک شب به انبار بيسکويت هاي پدرم دستبرد زدم و در طبقه دوم هر چه بود را خوردم. بعد پدرم متوجه کار من شد و گفت: خجالت نمي کشي همه بيسکويت هايي را که جمع کرده بودم را خوردي؟
من هم جواب دادم: چرا، از شکم گرسنه ام خجالت کشيدم که همه بيسکويت ها را خوردم. راستش چيز ديگري نمي شد بخوريم. چون همسايه روبه رويي ما تخم مرغ خورده بود و مرد.
• تا به حال به سفر خارجي رفته ايد؟
بله. ايتاليا، فرانسه و پرتغال را بازديد کرده ام.
• در اين سن و سال مشکل ديد نداريد؟
چرا، بايد متون نوشتاري را به چشمم نزديک کنم. اما با کامپيوتر مشکلي ندارم چون نوه ام به من ياد داده چگونه قلم آن را بزرگ کنم.
• چه پيامي براي وبلاگ نويسان جوان داريد؟
همه آنها را مي بوسم و آرزوي صلح، يکرنگي و سر حال بودن برايشان دارم.
• چيز خاصي را فراموش نکردم از زندگي شما بپرسم؟
نه، من هم يک آدم ساده عادي هستم، دختري بودم، بزرگ شدم و حالا خانواده اي دارم. شايد ديگران ساده تر از من باشند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.