27.07.2007

ایدزی فرزند کش” خبرنگاران را به گریه انداخت

خُسن آقا: مدینه فاضله ای که خمینی بنا بود برای ملت به ارمغان بیاورد را مشاهده کنید:
ایسکانیوز: زن ایدزی،امروزدر دادگاه کیفری تهران درحالی کشتن پسر شیرخوارش را گردن گرفت که خبرنگاران با شنیدن جزییات جنایت تکان دهنده،اشک می ریختند.

به گزارش روز سه شنبه خبرنگار گروه حوادث ایسکانیوز:زنگ تلفن همراه بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران بامداد 14 شهریور 85 به صدا درآمد و از مرکز فوریت‌های پلیس 110 خبر رسید زن 27 ساله ای به نام سهیلا، سر پسر 5 روزه‌اش را در خیابان فرمانیه برید.
بنابراین بازپرس کشیک جنایی به همراه افسران دایره 10 اداره آگاهی مرکز به قربانگاه رفتند و بررسی‌های جامع را در دستور کار خود قرار دادند.
سهیلا پس از بازداشت گفت:از این زندگی نکبت‌بار خسته شده‌ام و نمی‌دانم پدر و مادرم کجا هستند. مدتی است از شهرستان فرار کرده و به تهران آمده‌ام .می‌دانستم اگر بچه من که پدر بالای سرش نیست، زنده بماند عاقبتش بدتر از من خواهد بود.به همین خاطر سر او را بریدم. حالا هم می‌خواهم مرا اعدام کنید تا از شر این همه بدبختی خلاص شوم.
پرونده سهیلا، با صدور کیفرخواست از سوی دلداری – دادیار شعبه اظهار نظر دادسرای جنایی تهران – به دادگاه کیفری فرستاده شد و فرزندکش، امروز در شعبه 71 به ریاست قاضی عزیزمحمدی پای میز محاکمه نشست.گزارش ایسکانیوز می‌افزاید، در ابتدای این نشست نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست و برای سهیلا اشد مجازات خواست.
زن جوان وقتی رو به روی پنج قاضی شعبه ایستاد جنایت را گردن گرفت و در تشریح جزییات ماجرا توضیح داد: «16 ساله بودم که همراه پسر مورد علاقه ام از خانه فرار کردم و به آذربایجان شوروی رفتم.زندگی بدی نداشتیم تا اینکه آن پسر در تصادف جان باخت ومن آواره شدم. شب های سرد زمستان در خیابان ها بودم و مجبور شدم با مردان زیادی رابطه برقرار کنم. آنجا شروع بدبختی هایم بود؛ ایدز و هپاتیت گرفتم و به الکل و مواد مخدر معتاد شدم. نامردی و بی رحمی های اطرافیانم مرا سنگدل کرد.پسرم پنهانی به دنیا آمد و روزنه های امید به رویم گشوده شد.فرزندم را دوست داشتم اما می خواستند او را از من بگیرد.
فرزندکش اضافه کرد:احتمال زیادی می دادم که فرزندم به ایدز مبتلاست. به همین خاطر او را کشتم تا بعدها عذاب نکشد.
قاضی عزیز محمدی:چرا پسر 5 روزه را سر بریدی و روده هایش را بیرون کشیدی؟
سهیلا:می توانستم او را خفه کنم تا از شر این زندگی نکبت بار رها شود اما با چاقو به جانش افتادم تا آدم کشی را بهتر تجربه کنم و بتوانم از هر که آزارم می داد انتقام بگیرم.
قاضی:گفتی می خواستی از هر که به تو ظلم کرده انتقام بگیری؟ چرا پسر 5 روزه ات را چنین فجیع کشتی؟
سهیلا:قبول دارم که اشتباه بزرگی کردم و حالا می خواهم اعدامم کنید.
قاضی:خودت اعتراف کردی با مردان زیادی رابطه پنهانی داشته ای. اکنون زنای غیر محصنه را قبول داری؟
سهیلا:نه، من فقط وصیت پدرم را اجرا کردم. پدرم با آنکه سه همسر داشت اما زنان زیادی را به خانه می آورد.اواخر عمرش هم به من گفت بعد از مرگم باید با مردان زیادی رابطه داشته باشی تا گناهانم بخشیده شود! من هم به وصیتش عمل کردم.
قاضی:می دانی پدر بچه ات کجاست؟
سهیلا:بله، می دانم، او معتاد است. به همین خاطر آدرسش را نمی دهم تا به دردسر نیفتد. فقط می خواهم هر چه زودتر برایم حکم مرگ صادر و اعدامم کنید. به گزارش ایسکانیوز، با پایان حرف های زن جنایتکار، قاضی عزیزمحمدی و چهار مستشار شعبه 71 وارد شور شدند تا با توجه به مدرک های موجود به انشای رای بپردازند.خبرنگاران پس از شنیدن جزییات جنایت تکان دهنده ،با چشمان اشکبار دادگاه رایکی یکی ترک کردند./110/01
گزارش:فروغ السادات طباطبایی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates