شام من با محمود احمدی نژاد
رادیوفردا: محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران، روزهای شلوغی را در نيويورک پشت سرگذاشته است.
او روز دوشنبه در يک سخنرانی خبرساز که برخی از معتبرترين شبکه های خبری جهان آن را به شکل زنده پوشش می دادند، در دانشگاه کلمبيا حاضر شد. عصر روز سه شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. بعد از سخنرانی به سالن کنفرانس های خبری سازمان ملل رفت و در برابر دهها خبرنگار ايرانی و خارجی قرار گرفت.
او بعد از اين کنفرانس به هتل آمريکايی «اينترکنتيننتال» که شعبه تهران آن، پس از انقلاب تعطيل شده، رفت تا با جمع بزرگی از روزنامه نگاران برجسته آمريکايی که از سوی دولت جمهوری اسلامی دعوت شده بودند، شام بخورد.
محمود احمدی نژاد، اين روزها به خبرسازترين رييس دولتی بدل شده که برای حضور در مجمع سازمان ملل به نيويورک رفته است و بی شک روزنامه نگاران بسياری از شام شب سه شنبه، گزارش هايی منتشر خواهند کرد.
اما يکی از نخستين گزارش ها که پيش از انتشار نسخه کاغذی، در اينترنت منتشر شده، به ريچارد استنگل تعلق دارد؛ دبيراجرايی تحريريه هفته نامه آمريکايی «تايم». ترجمه فارسی اين گزارش را می توانيد در ادامه بخوانيد:
شام من با احمدی نژاد
دعوتنامه، کارتی کرم رنگ بود با يک خطاطی تجملی: نماينده دايمی جمهوری اسلامی ايران، «با خرسندی» از من دعوت کرده بود تا در ميهمانی شام با «عاليجناب دکتر محمود احمدی نژاد» شرکت کنم.
محل ميهمانی شام، هتل اينترکنتينتال است؛ جايی که نام هر يک از مدعوين با دقت بسيار بر روی صندلی های اطراف ميزهای مستطيل شکل نوشته است. حدود ۵۰ نفر هستيم؛ بيشتر دانشگاهی و روزنامه نگار.
آن طرف اتاق، برين ويليامز، دبير اجرايی خبرهای شبانگاهی NBC، نشسته است، و چند صندلی آن طرف تر هم جای کريستين امانپور، از سردبيران بخش بين الملل CNN، است.
و اندکی پس از ساعت هشت شب در همان روزی که او سخنرانی اش را در سازمان ملل انجام داده بود، محمود احمدی نژاد، تعظيم کنان و لبخندزنان، خرامان وارد اتاق شد.
اين ديگر حالا برنامه هر ساله رييس جمهوری ايران است. هر سال و در زمان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نيويورک، او يک برنامه رسانه ای راه می اندازد که در زيرکانه بودن، بی رحمانه بودن و تلاش برای جلب توجه می تواند با آنجيلنا جولی به هنگام يک تور سينمايی رقابت کند.
اين ديگر حالا برنامه هرساله رييس جمهوری ايران است. هر سال و در زمان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نيويورک، او يک برنامه رسانه ای راه می اندازد که در زيرکانه بودن، بی رحمانه بودن و تلاش برای جلب توجه می تواند با آنجيلنا جولی به هنگام يک تور سينمايی رقابت کند.
و آقای احمدی نژاد، مانند همه شخصيت های بين المللی، اجراهايش را برای مخاطبين گوناگون، صيقل می دهد. اين مورد، اجرايی است برای روزنامه نگاران و دانشگاهيانی که می توانند تفکراتش را برای گستره وسيعی از مخاطبين آمريکايی، گزينش کنند.
شکل برنامه غريب است. با صدايی آرام و روان، ما را «دوستان عزيز» می خواند. درخواستش اين است که از او سوال نپرسيم، بلکه نظراتمان را بگوييم تا او بتواند در قالب گفت و گو، واکنش نشان دهد. دانشگاهيان خجالت نمی کشند. آنها نه تنها در حدی که برای يک گفت و گو و مصالحه ضروری است اظهار نظر می کنند، بلکه دولتمردان ايرانی را به خاطر مايوس ساختن آزادی رسانه ها و بازداشت پژوهشگران ايرانی – آمريکايی به باد انتقاد می گيرند؛ پژوهشگرانی که برای رشد بهتر روابط ايران و آمريکا تلاش می کنند. در تمام اين مدت احمدی نژاد مودب و به شکلی غيرطبيعی، آرام است و شمرده سخن می گويد.
پس از يک ساعت او برای پاسخ آماده است. او با خواندن شعری، نيم ساعتی درباره رابطه خدا و انسان شروع می کند که احتمالا از اشعار مولانا است و (مفهوم آن چنين است): «به باور من خداوند قادر، جهان را برای بشريت خلق کرده است. بشر مهم ترين مخلوق خداوند است و از طریق او است که ما سپاسگزار زيبايی های جهان هستيم. خداوند انسان را برای ماموريتی به اينجا فرستاده است.» و می گوید که اين ماموريت، يافتن عشق، عدالت، مهرورزی و منزلت است.
در واقع او همان کاری را تکرار می کند که در نقش و نگارهای مذهبی آمده است: عشق، عدالت، مهرورزی ، منزلت.
او شبيه به مبلغان تلويزيونی، «متعصب و بدون زرق و برق» حرف می زند. او می گويد: «عدالت طلبی از راه عشق و مهرورزی و منزلت انسانی، انشاالله به همه مجادلات روی زمين پايان می دهد.»
زمانی که وقت پاسخ دادن به نظرات می رسد، او تک تک افراد را – ۲۳ نفر – از روی يادداشت هايی که برداشته به نام صدا می زند. بر خلاف آنچه که او آن را بی احترامی به خود در دانشگاه کلمبيا می خواند – جايی که می گويد، بايد شان تحمل ديگران را بفهمند و به نظرش عجيب است که آنجا با او جور ديگری رفتار کرده اند – او تک تک افراد را با احتياط و صبوری مورد خطاب قرار می دهد.
برخی از اظهارات اصلی اش از اين قرارند:
احمدی نژاد می گويد که ايران هيچ يک از قوانين آژانس بين المللی انرژی هسته ای را زير پا نگذاشته است. او پيشنهاد يک برنامه غنی سازی اورانيوم با مشارکت کشورهای مختلف را ارائه داده و نمی تواند بفهمد که هيچ کس پيشنهاد او را نپذيرفته است.
ايران و آمريکا می توانند با هم نقش مثبتی در عراق داشته باشند. او می گويد: «اگر آمريکا از عراق خارج شود، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. معتقدم که مردم عراق می توانند خودشان کشورشان را اداره کنند.»
احمدی نژاد می گويد که در خاورميانه بايد به فلسطينی ها اجازه داده شود تا خودشان برای آينده خود تصميم بگيرند: «اين يک راه حل انسانی برای يک نابسامانی ۶۰ ساله است.» او به جای اسراييل می گويد «رژيم صهيونيستی» و هيچ اشاره ای به هالوکاست نمی کند.
در پاسخ به اين سوال که ميراث هيتلر را چگونه ارزيابی می کند، می گويد: «نقش هيتلر را به شدت منفی و کريه المنظر می بينم.»
او می گويد که آمريکايی ها، تاريخ ايران را نمی فهمند و فيلم «۳۰۰» که از نظر او با قصد و غرض ساخته شده، «تحريف کامل تاريخ ايران» بوده است. می گويد که ايران هيچ گاه در طول تاريخ به جايی يورش نبرده است.
سرانجام او در پاسخ به سوالی درباره افزايش احتمال جنگ با ايران می گويد: «آقای بوش خواهان ضربه زدن به ايران است. اما من معتقدم گروه بزرگی از سياستمداران آمريکايی وجود دارند که از وقوع چنين جنگی جلوگيری خواهند کرد. ما از جنگ متنفريم. ما از آن استقبال نمی کنيم. اما برای هر سناريويی آماده ايم. هنوز فکر نمی کنم چنين جنگی رخ بدهد.»
بعد از آن می گويد که صبح روز بعد، قرار ملاقاتی دارد و از گفت و گوی بيشتری چون اين شب، استقبال می کند. همچنان آرام و با همان لبخند کمابيش مرموز که در سراسر شب صورتش را ترک نکرده، تعظيمی جانانه می کند و به طبقه بالا می رود
پیام برای این مطلب مسدود شده.