29.09.2007

خطر حمله نظامی به ايران و وظائف ما:گفتگو با داريوش همايون

روشنگری: تلاش:خطر حمله نظامی به ايران و وظائف ما

گفتگو با داريوش همايون

يک جبهه ضد جنگ، ضد برنامه هسته ای جمهوری اسلامي، و ضد تجزيه ايران ــ که مانند دانه های زنجير بهم پيوسته اند و برای دفاع از ملت ايران، آن گونه که در فراخوان تازه “تلاش” آمده، اکنون بهترين کاری است که می توانيم. خوشوقتم که می بينم فراخوان دفاع از ملت ايران بی پاسخ نمانده است و کوشش هماهنگ پاره ای شخصيت های سياسی و فرهنگی کمک خواهد کرد که ابرهای تنفر قومی و دروغبافی و جعل تاريخ و زبانشناسی از آسمان يگانگی ملی و مبارزه برای صلح و آزادی پراکنده شود.

تلاش ـ پس از چند ماهی سکوت بار ديگر حمله بر عليه موضعگيری سال گذشته شما و عبارت معروف در صورت حمله نظامی به ايران نيانديشيدنی ها را نيز بايد انديشيد و.. ـ، اوج تازه ای گرفته است. با اين که در اين فاصله مبارزه عليه رژيم اسلامی و روشنگری گفتاری و نوشتاری تان بر عليه اين آفتی که به جان ملت ايران افتاده است، اگر از همگان بيشتر نبوده، حتماً کمتر نبوده است، پس اين اوج تازه حمله به شما از چيست؟

د. ه. ــ حملات به مرا نمی بايد جدی گرفت. از اين سخنان بسيار بوده است و باز خواهد بود. يکی دو نفر شايعه ای ساخته اند و آن را به اين و آن می گويند. يکی دو نفر هم باور کرده اند و ناراحت شده اند و واکنش هائی نشان داده اند. آن يکی دو نفر اصلی به نظرم احتمالا از اين سو وآن سو شنيده اند که حمله به ايران قطعی است و به شتاب می خواهند برای دردست گرفتن اوضاع پس از برهم ريختن جمهوری اسلامی ــ چون اگر حمله ای صورت گيرد به قصد فلج کردن کامل رژيم خواهد بود و به هدف های اتمي،حتا نظامي، محدود نخواهد ماند ــ دست به کار شوند. من ظاهرا به عنوان مانع عمده سرهم کردن چنان ترتيباتی شناخته شده ام. گذشته از اين اگر اينهمه اميد ها را به جنگ بسته اند می بايد مخالفان جنگ را بی اعتبار و افکار عمومی را به پذيرفتن و ترجيح دادن راه حل مداخله خارجی برای برطرف کردن مشکل جمهوری اسلامی آماده کرد.
من بنا به عادت، بی پرده ترين موضعگيری ها را کرده ام و در بيش از يک مورد و از مدت ها پيش اعلام داشته ام که در صورت حمله به ايران يا تجزيه کشور موقتا در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهم گرفت. در همه زندگی اولويت اصلی من موجوديت ايران بوده است، هر چيز ديگری از جمله خودم پس از آن. سه دهه حکومت اسلامی چيز زيادی از کشور ما نگذاشته است که بتواند تحمل جنگ با امريکا و تحريکات گروه های تجزيه طلب را به پشتيبانی کشور های بيگانه بياورد. به اين معنی من يک ناسيوناليست هستم که کسانی از آن به طعنه سخن می گويند ــ و دلم می خواست آنان را نيز در اين احساس همراه خود می يافتم.

تلاش ـ بيشتر اين حمله ها از سوی کسانی است که استراتژی رهبری و الترناتيو سازی از خارج را دنبال می کنند. آيا رابطه ای ميان اين استراتژی و حمله نظامی وجود دارد؟

د.ه. ــ درست است. اما استراتژی جايگزين سازی که با امتياز دادن به سازمان های قومی به هزينه ملت ايران همراه باشد حتا با کوشش برای کشيدن پای شخصيت های مشهور و دارای محبوبيت، به شورا های رهبری به جائی نمی رسد. اساسا انديشه رهبری از بيرون سترون است. با نيرو و حيثيت شگرفی که جنبش درونی مبارزه با جمهوری اسلامی دارد چنين ادعا هائی جز افزودن بر فاصله ها نتيجه ای نخواهد داشت. ما ياور مبارزه در درون هستيم؛ و اين بار مبارزه رهائی و بازسازی ايران زير سايه يک يا چند تن نخواهد رفت. در حسن نيت اين سروران ترديد ندارم. ولی استراتژی و به ويژه تاکتيک های آنان در چند ماهه گذشته تنها فضا را خراب تر کرده است. برای اثر گذاشتن بر مبارزه با رژيم آخوندی – سپاهی می بايد هر چه می توانيم برای بهتر کردن فضای مبارزه بکوشيم. تا کی تاکتيک هائی که در پنجاه ساله گذشته شکست را بر سرخوردگی بار کرده است؟
من ارتباطی ميان جايگزين سازی و حمله نظامی نمی بينم. مدت های دراز است که بسياری تصور می کنند می توان در هزاران کيلومتری ايران قدرتی بوجود آورد که بتواند جای جمهوری اسلامی را بگيرد. بالا گرفتن بحران اتمی جمهوری اسلامی که تنها علت جنگ احتمالی می تواند باشد پديده تازه تری است و طبعا انگيزه بيشتری برای جايگزين سازی شده است. اشکال در اين خواهد بود که جايگزين سازی انگيزه ای برای توجيه جنگ بشود.

تلاش ـ برخی از فعالين تبعيدی زير نام مستعار ولی با بيانی روشن و آشکار و عده ای ديگر با نام خود اما با زبانی پوشيده از حمله نظامی به ايران دفاع می کنند. در اين ميان عده گسترده تری از تبعيديان ايراني، حتا در ميان سرآمدان سياسی ـ فرهنگی در نااميدی خود نسبت به فراهم بودن شرايط اقدامات مؤثر در داخل برای مقابله با حکومت اسلامی و با اوج گيری ابعاد سرکوب، به تدريج پذيرای اين حمله به عنوان تنها امکان از سر راه برداشتن رژيم اسلامی می شوند. آيا ما به خط پايان توان خود در مبارزه بر عليه حکومت اسلامی رسيده ايم؟

د.ه. ــ کم نبوده اند و نيستند آنها که از خودشان نا اميدند و نا اميدی خود را ضرب در ميليون ها ايرانی می کنند. جای شگفتی است که تجربه انقلاب اسلامی به اين زودی از ياد کسانی رفته است. در آن زمان هم گفتند آن رژيم برود هر چه بيايد بهتر است. حمله نظامی به ايران، حمله ای که به خواست آرزومندان، جمهوری اسلامی را درهم شکند، ايران را مسلما در وضعی بد تر از آنچه هست خواهد گذاشت. کشور ما از آن حمله کمر راست نخواهد کرد. توجيه کنندگان و مدافعان جنگ در بيرون البته قدم رنجه نخواهند فرمود. اما آنان که می بايد در ويرانه های جنگ دنبال آنچه از ايران و از زندگی هاشان می ماند بگردند بهتر است يکبار ديگر بينديشند. اگر گوشه ای از پيش بينی های ما که هشدار می دهيم درست دربيايد چه؟
موضوع ترجيح دادن جمهوری اسلامی يا مذاکره با آن نيست. موضوع اين است که با اين گفتن ها و نوشتن ها نمی بايد جنگی را که هنوز می توان جلوش را گرفت پيش نيندازيم. نمی بايد سخنانی بگوئيم که شکست خوردگان طرح حمله به عراق رابه ماجراجوئی تازه ای تشويق کند: “ببينيد خود ايرانی ها مشتاق حمله امريکا هستند!”
امريکا هنوز در زرادخانه اقتصادی و ديپلماتيک خود سلاح هائی دارد که جمهوری اسلامی را وادار به چشم پوشی از برنامه تسليحات اتمی کند؛ و در جمهوری اسلامی کسی را نمی بينم که بخواهد تا جنگ با امريکا پيش برود و بساط فرمانروائی خود را برچيند. خطر در اين است که آخوند ها وفرماندهان سپاه همچنان خودشان را درباره ناتوانی و گرفتاری امريکا دلخوش کنند. خطر ديگر آن است که داستان چلبی تکرار شود و ايرانيان اين تصور را به باز های امريکائی بدهند که همان بس که بمب های امريکا فرو ريزند و همه چيز در جايش قرار خواهد گرفت. “قانون مرفی” در جنگ از همه جا درست تر در می آيد: هرچه بتواند خراب شود خراب می شود
وضع در ايران خوب نيست، از فشار و سرکوب و قدرت گرفتن روز افزون سپاهی – اطلاعاتی ها؛ ولی اين دليل نمی شود که مشکلی را که اساسا می بايد به دست خود ما برطرف شود به بمب افکن های امريکا واگذاريم و دليل بياوريم که اگر امروز بمب معمولی بکار نبرند فردا بمب اتمی خواهد انداخت. اين استدلال را حتا از جنگ طلب ترين نئوکان های امريکا نشنيده ام.

تلاش ـ يکی از پيامدهای ناگوار تجربه تلخ انقلاب و حکومت اسلامی منزوی شدن ايران در صحنه بين المللی و يافتن تک سيمای ضديت با غرب و ضديت با آمريکا و اسرائيل بوده است. امروز در پی آموختن از اين تجربه، هر روز به تعداد کسانی که در مواضع ضد اسرائيلی وغرب ستيزی و آمريکا ستيزی گذشته خود تجديد نظرمی کنند، افزوده می شود. اما با توجه به اين که اگر حمله ای صورت گيرد، عملاً در پوشش حمايتی کشورهای غربی ـ اگر مخالفتی هم باشد در حرف خواهد بود ـ و به سرکردگی آمريکا و به تشويق اسرائيل صورت خواهد گرفت، نگرانی از درغلطيدن دوباره در دام مواضع ضد غرب و هراس از هم سيما شدن با جمهوری اسلامي، تجديد نظر کنندگان در برابر خطر حمله را به بلاتکليفی درغلطانده است.

د.ه. ــ دشمنی کور طيف چپ و مذهبی ايران با امريکا و اسرائيل بزرگ ترين عامل ائتلاف شومی بود که انقلاب اسلامی را به پيروزی رساند. ما هر مخالفتی با جنگ و حمله به ايران داشته باشيم نمی بايد در اردوی ارتجاع و فاشيسم و تروريسم اسلامی قرار گيريم. جنگ با تروريسم اسلامی جنگ ما نيز هست. اين جنگی است که نخستين گلوله آن نه در مرکز بازرگانی جهانی نيويورک بلکه در سينما رکس آبادان شليک شد. شعار های ضد امريکائی و ضد اسرائيلي، ما را هماوا با احمدی نژاد ها و بن لادن ها خواهد کرد و در هيچ شرايطی نمی بايد به چنان دامی بيفتيم. يک سخن ما با آن کشور ها می بايد همين باشد که کاری نکنيد که تنها ملتی که در خاورميانه و ميان مسلمانان دوست شماست به دشمنان بپيوندد.

تلاش ـ آيا راه جدی جلو گيری از هر گونه راه حل نظامی بر عليه ايران از مسير مبارزه با حکومت اسلامی نمی گذرد؟

د.ه. ــ مبارزه با جمهوری اسلامی همواره و مستقل از هر دليلی لازم است زيرا مشکل ما با آن مشکل وجودی است. سراپای اين حکومت و جهان بينی با مردمی که می خواهند در جهان آدميان بسربرند در جنگ است. مخالفت با برنامه اتمی رژيم و روشن کردن افکار عمومی که آنها بمب را نه برای ايران ــ که هيچ نيازی به آن ندارد ــ بلکه برای تضمين ماندگاری خود می خواهند وظيفه ماست و در جلوگيری از جنگ نيز بی اثر نخواهد بود زيرا پشتيبانی مردم از اين برنامه آخوند ها و فرماندهان سپاه را دلگرم تر می سازد. شک نيست که تا اين رژيم هست هر روز خطر تازه ای ايران را تهديد خواهد کرد.

تلاش ـ نگرانی جهان از وجود حکومت اسلامی و تلاشهای هسته ای آن را که بستر اصلی پيگيری ,استراتژی جنگ, و توجيه گر آن است چقدر بايد جدی گرفت؟ پاسخ نيروهای مخالف جمهوری اسلامی و مخالف حمله نظامی نسبت به اين نگرانی افکار عمومی جهان چه بايد باشد؟ آيا گفتن اين که ما هم با داشتن سلاح اتمی جمهوری اسلامی مخالفيم، رفع نگرانی می کند؟

د.ه. ــ دنيا حق دارد نگران حکومت اسلامی ونقش خرابکارانه آن باشد. ما به سهم خود می بايد در کنار همه نيرو هائی که در پی جلوگيری از ماجراجوئی رژيم هستند باشيم. پشتيبانی از تحريم اقتصادی رژيم ــ که ظاهرا قرار است به سپاه پاسداران نيز گسترش يابد ــ لازم است زيرا کارساز ترين جايگزين جنگ نيز بشمار می رود. اين سخنان که دود تحريم به چشم مردم می رود گريز از واقعيت است. زيرا ديگر چه دودی مانده که به چشم مردم برود. با همه تحريم ها در دو ساله گذشته 140 ميليارد به دست اين رژيم مصرف شده است و به زندگی مردم بنگريد. از آن گذشته مگر می شود چنين بحران خطرناکی را بی هيچ هزينه ای فيصله داد؟ من از سهم شاخه های حزب مشروطه ايران در کاليفرنيا در گذراندن لايحه منع سرمايه گزاری صندوق باز نشستگی کارکنان حکومت محلی آن ايالت در طرح های مربوط به جمهوری اسلامی خوشحالم . در هر ايالت ديگر امريگا که چنين ابتکاری صورت گيرد همرزمان ما آنچه بتوانند خواهند کرد.

تلاش ـ هر قدر هم خطر حمله به ايران جدی باشد، ما هنوز در لحظه وقوع حمله نيستيم و جنگی هم درگير نشده است. وظائف اين لحظه را چه می دانيد؟ منظور وظائف نيروهای ايرانی است که از يک سو با حل مشکل حکومت اسلامی از طريق جنگ مخالفند و از سوی ديگر ريشه همه بحران را نزد اين رژيم دانسته خواهان خلل و توقف مبارزه بر عليه آن نيستند.

د.ه. ــ تشديد مبارزه با رژيم، بطوری که بخش روز افزونی از انرژی آن صرف نگهداری خودش شود از شدت ماجراجوئی های خارجی آن خواهد کاست و آن را دربرابر فشار ها اسيب پذير تر و برای مصالحه در بحران اتمی آماده تر خواهد کرد. جنگ به اين نزديکی ها نيست و فرصت برای وارد کردن همه گونه فشار بر جمهوری اسلامی هست. برعکس دامن زدن به جريانات انحرافی مانند دشمنی انداختن ميان “ملت” های ايران با “ملت فارس” و حق تعيين سرنوشت و فدراليسم زبانی و فراخواندن امريکا به مداخله در ايران و زهراگين کردن فضای مبارزه ای که هم اکنون بيش از اندازه زهراگين هست بر اطمينان حکومت اسلامی به بی اثری مخالفان و غرور دروغين سران رژيم خواهد افزود و ايرانيان بيدار را از آينده بيمناک خواهد کرد.
يک جبهه ضد جنگ، ضد برنامه هسته ای جمهوری اسلامي، و ضد تجزيه ايران ــ که مانند دانه های زنجير بهم پيوسته اند و برای دفاع از ملت ايران، آن گونه که در فراخوان تازه “تلاش” آمده، اکنون بهترين کاری است که می توانيم. خوشوقتم که می بينم فراخوان دفاع از ملت ايران بی پاسخ نمانده است و کوشش هماهنگ پاره ای شخصيت های سياسی و فرهنگی کمک خواهد کرد که ابرهای تنفر قومی و دروغبافی و جعل تاريخ و زبانشناسی از آسمان يگانگی ملی و مبارزه برای صلح و آزادی پراکنده شود.

تلاش ـ آقای همايون با سپاس از شما

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates