عراق نقطه آغاز تحركات نظامى آمريكا عليه ايران؟
عصر ديروز جرج بوش رييس جمهور آمريكا در گفتگويى راديويى ايران را مجددا تهديد كرد كه درصورت ادامه دخالتهايش در عراق بايد انتظار عواقب ناخوشايندى را داشته باشد. او گفت اگر ايران به عمليات نظامىاش عليه نيروهاى ما درعراق و غيرنظاميان اين كشور ادامه دهد با واكنش شديد ايالات متحده روبرو خواهد شد. آيا عراق نقطه آغاز تحركات نظامى عليه ايران خواهد بود؟ دويچه وله اين سوال را با رضا كعبى تحليلگر سياسى ساكن در عراق و سردبير روزنامه ”آسو روژه هلات” طرح كرده.
مصاحبه: مریم انصاری
حکم تیراندازی و بازداشت پاسداران و یا ماموران امنیتی ایران در عراق از سوی آمریکا بعنوان استراتژی جدید و هجومی آمریکا در قبال ایران ارزیابی شده. این سیاست البته از مدتها پیش در عراق دنبال میشد، اما بازداشت ۵ دیپلمات ایرانی در اربیل جنبهی تهاجمی علنی به آن داد. شما بعنوان یک ناظر سیاسی حاضر در منطقه شاهد کدام فعل و انفعالات جدید هستید؟
رضا كعبى: بدون شک این حمله به دفتر جمهوری اسلامی در شهر اربیل که اصلا بهیچ عنوان نمیتوان اسمش را کنسولگری گذاشت، یک سیاست تهاجمی جدیدی از سوی آمریکا در منطقه علیه ایران است. بعد از سقوط رژیم صدام مقامات مختلف جمهوری اسلامی علنا این را گفتند که ما جنگ خودمان را با آمریکا به عراق خواهیم برد و از آن تاریخ بهبعد، یعنی حدود سهسال و نیم که از سرنگونی صدام حسین میگذرد در عراق، جمهوری اسلامی با تمام وجودش در عراق و در کردستان عراق حضور فعال دارد. در فعل و انفعالات سیاسی حتا در تعیین افراد پارلمان عراق نقش دارد و اعمال نفوذ میکند و اخیرا اخباری منتشر شده که نشان میدهد جمهوری اسلامی برای برانگیختن آتش نزاع قومی و درگیری قومی و مذهبى در عراق به بعضی از دستجات سنیمذهب هم نیز کمک کرده. این استراتژی جدید آمریکا را اگر بخواهیم استراتژی جدید اسمش را بگذاریم، به نظر من اساسا علیه حضور ایران در منطقه است.
در شماره امروز «واشنگتن پست» آمده است که تحرکات آمریکا در منطقه بیشتر از هر چیزی ناشی از ترس کشورهای عربی از ضعف آمریکا در حمایت از آنها در مقابل ایران هست. به نظر شما تهديدهاى آمريكا برای جلب این اعتماد كارساز بوده؟
رضا كعبى: من فکر میکنم میشود گفت تا حدودی کارساز شده تاکنون. تا این لحظه که ما داریم صحبتاش را میکنیم، آمریکا تا حدی که توانسته اروپا و کشورهای عربی را با خودش همصدا بکند، و موفق شده کشمکش با جمهوری اسلامی از نزاع بین دو کشور، یعنی جمهوری اسلامی و آمریکا، و حتا از نزاع منطقهای و خاورمیانهای بیرون بیارود و به یک مسئلهی جهانی تبدیل بکند، یعنی به سیاست جهانی، به امر سیاست جهانی تبدیل کرده. سفر ماه فوریه ۲۰۰۵ جورج بوش به اتحادیه اروپا و توافقات استراتژیک آمریکا و اروپا بر سر جمهوری اسلامی، به نظر من یک اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی درست كرده. و خانم رايس در سفر اخیرش این اطمینان را به کشورهای عربی داده که آنها مانع از نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه خواهند شد. و من پیشبینیام این است که با توجه به سیاستهایی هم که کابینه احمدینژاد پیش گرفته، شاهد انزوای بیشتر جمهوری اسلامی خواهیم بود. جمهوری اسلامی بیش از گذشته پلهای پشت سر خودش را ویران کرده و راه بازگشت خودش را به نظر من دارد میبندد بطور قطعی.
فکر میکنید که اگر جمهوری اسلامی راه بازگشت خودش را بطور قطعی، آنطور که شما میگویید، ببندد، نتیجهاش چه خواهد بود؟ چون سرمقالهی چندروز پیش «کیهان» مملو بود از آمادگی کامل برای روز احتمالی حادثه و اتمام حجت و مانور قدرت ایران و این قبیل برخوردها. آیا با توجه به اینکه در هر دو سوی کشمکش نیروهای تندرو از وزنهی سنگینی برخوردار هستند، ممکن است هر لحظه آتش جنگ شعلهور بشود؟
رضا كعبى: من فکر میکنم این نگرانی یک نگرانی جدی و واقعی است، ولی حقیقتاش ارزیابیام این است که جمهوری اسلامی تمام مانورهای نظامیاش، تمام تحرکات نظامیاش و تمام تحلیلهایی که دارد انجام میدهد و از زبان بالاترین مقامات جمهوری اسلامی بیرون میآید، من فکر میکنم بیشتر مصرف داخلی دارد، برای انسجام داخلیاش است. و آنها بیش از پیش نگران جنبشهای اجتماعی در داخل ایران هستند، جنبش کارگری، جنبش زنان که میدانید تحرک بیشتری یافتهاند یا جنبش ملیتهای ساکن ایران. این است که به نظر من مانورهای نظامی که جمهوری اسلامی معمولا با سروصدا انجام میدهد، بیشتر مصرف داخلی دارد و حقیقتا نمیتواند نیروی بازدارندهی جدی باشد و تجربه هم نشان داده، قبلا هم که تجربهی عراق را داریم، مانورها و تهدیدهای صدام حسین نتوانست ایشان را نجات بدهد. اما به اعتقاد من جنگ در کوتاهمدت مطرح نیست، یعنی فعلا جنگی در کار نیست. بنابراین تمام تهدیدات را من به غیر از مصرف داخلی، به غیر از انسجام داخلی خودشان و به غیر از تهدید و شمشیری در بالای سر جنبشهای اجتماعی و بويژه مخالفین درون حاکمیت جمهوری اسلامی چیزی دیگری نمیتوانم ارزیابی بکنم.
به مصرف داخلی این تهدیدها اشاره کردید، اما جنبهی خارجی سیاستهای ایران در عراق چی هست؟ همانطور که خودتان هم اشاره کردید، در میان مقامات دولتی عراق و همچنین رهبران فکری یا مذهبی آن تفاوت نظر اساسی در مورد نه تنها حضور آمریکا در عراق، بلکه سیاست جدید ایالات متحده در قبال ایران وجود دارد و همچنین تفاوت نظر در قبال خود ایران و دولت آن. حاصل کشمکشهای درونی که در عراق در حال حاضر در جریان هست، چه ارزیابی میکنید؟
رضا كعبى: نیروهای سیاسی بسیار متنوعی در عراق در شرایط کنونی دارند حاکمیت میکنند و این فقط فقط در اثر فشار آمریکا و همپیمانان آمریکاست که این چنین هیات حاکمهای بههم بافته شده. بدون این حمایت جهانی و بخصوص ارتش آمریکا این حاکمیت نمیتواند یکروز به کار خودش ادامه بدهد. این است که به اعتقاد من جمهوری اسلامی هم دقیقا از این تضادها بهره میگیرد. حقیقتاش هم این است که میدان مانور جمهوری اسلامی در عراق بسیار بسیار گسترده و متنوع و تاکنون هم آنها توانستهاند به طرز بسیار مفیدی برای خودشان، برای منافع خودشان، برای استراتژی جمهوری اسلامی در منطقه از شرایط عراق بهره بگیرند. ولی به اعتقاد من جمهوری اسلامی با تحریم اخیر و با فشارهای جهانی و با واکنش ۸ کشور عربی و سروصداهایی که در منطقه و در جهان بلند شده، میدان مانور جمهوری اسلامی کمتر و محدود و محدودتر شده.
و این خودش را در قبال آنچه در عراق میگذرد چگونه نشان خواهد داد؟ شما آیندهی سیاسی عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
رضا كعبى: حقیقتاش این است که آیندهی سیاسی عراق در ابهام باقی کماکان مانده و این کشور که کشور جدیدی هست و از دهه ۱۹۲۰ به بعد، بعد از سقوط امپراتوری عثمانی بهم چسبیده شده. این است که مفیدترین کار و بهترین استراتژی سیاسی برای عراق بعنوان یک کشور، یک چارچوب، به اعتقاد من نظام فدرالی است که از سه منطقه شیعهنشین، سنینشین و کردنشین تشکیل بشود و قوانین خودشان را، همزیستی مسالمتآمیز خودشان را پيش ببرند. این به نظر من تنها چارهای است که در برابر آیندهی سیاسی عراق قرار دارد. و گرنه با این ترکیب، با این بافت و با این مشکلات و معضلات بسیار بسیار مشکل است که بتواند بعنوان یک کشور باقی بماند. ولی به نظر من اگر غرب بخصوص آمریکا بتوانند جمهوری اسلامی را در منطقه محدود بکنند و نه فقط جمهوری اسلامی، بلکه تا حدودی سوریه و ترکیه و عربستان که آنها هم به نحوی ذینفعاند در ناآرامیهای عراق، اگر بتواند اینها را هم محدود بکند، شاید حاکمیت سیاسی در عراق بتواند به روال عادی و طبیعیاش باز گردد و مردم بهرحال احساس امنیت بکنند.
سوال آخر من از شما البته ارتباط مستقیم با مسئلهی ایران پیدا نمیکند، اما طرحی هست که اخیرا از سوی یکی از تحلیلگران آمریکا طرح شده بود و آن تقسیم عراق به دو بخش، بخشی در دست شیعیان و بخشی در دست سنیها، شیعیان و کردها با هم. آیا این میتواند راهحلی باشد برای عراق؟
رضا كعبى: بههیچ عنوان به نظر من. اصلا چنین طرحی فقط طرح یکی هست و توی یکی از روزنامهها شاید منتشر شده، ولی به نظر من بسیار غیرواقعبینانه و هیچ ربطی به بافت کنونی کشور عراق ندارد و از هیچ واقعیتی از این جامعه ناشی نشده. من فکر نمیکنم اصلا بتواند مطرح بشود، بتواند بیاید روی میز مذاکره و گفتگو. این است که به نظر من هیچ مبنای حقیقی و واقعی ندارد.
* * *
اما تحركات ايران تنها درعراق نيست كه موجب نگرانى كشورهاى عرب منطقه و آمريكا را فراهم كرده، نقش ايران در كمك به حزب الله لبنان نيز از اهميت كمترى برخوردار نيست. در اين زمينه دويچه وله گفتگويى داشته با على مهتدى گزارشگر صداى آلمان در بيروت.
آقای مهتدی، تهدیدهای آمریکا چه تاثیری بر حمایتهای نظامی و مالی ایران به حزباله لبنان گذاشته؟ آیا ایران تحرکات خودش را تشدید کرده یا اینکه گزارشاتی مبنی بر اینکه ایران تا حدودی دستوپایش را جمع کرده صحت دارد؟
على مهتدی: موضوع کمکهای ایران به حزبالله ایران از سوی ایران و خود حزباله تاکنون تکذیب شده و حزباله تا حالا نامی از کمکدهنده به خودش بروز نداده و همواره عنوان کرده که برخی از دوستان ما در نقاط مختلف جهان به ما کمک میرسانند. ولی با اینحال رهبران جناح اکثریت حاکم در لبنان، بخصوص ولید جنبلات رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه، بارها در صحبتهای خودشان گفتهاند که محمولهی فلان از، محمولههای فلان از طریق مرزهای سوریه وارد لبنان میشود و در اختیار حزباله قرار میگیرند. این رهبران جناح مخالف برای این مدعای خود به سخن خود سید حسن نصراله تحت جنگ تابستان اخیر استناد میکنند که مستقیم گفته بود که ذخیرهی موشکی حزباله از ۱۲هزارتا قبل از جنگ به ۲۰هزارتا بعد از جنگ افزایش پیدا کرده.
یعنی درک شما این است که کمکهای ایران تشدید شده و نه کمتر؟
على مهتدی: همانطوری که گفتم این صحبتیست که جناح مخالف حزباله در لبنان عنوان میکند و به آن میپردازد و از این موضوع بهعنوان اهرم فشاری برای حزباله استفاده میکند، در حالیکه خود حزباله بکلی منکر این موضوع است.
کشورهای عربی منطقه که مخالف نفوذ ایران هستند و سیاستهای دولت ایران را تهدیدی جدی برای خودشان بهشمار میآورند، تا چه اندازه در محدودکردن حزباله قادر به ایفای نقش هستند، سوریه تا چه حد راه خودش را از ایران جدا میکند و همانطور که در گزارشتان هم اشاره کردهاید، آمریکا تا چه اندازه موفق شده بین ایران و متحدانش جدایی بیندازد؟
على مهتدی: در داخل لبنان دو تحلیل روی این موضوع عنوان میشود. یک عده میگویند که در واقع جناح حزباله و همپیمانانش میگویند، آمریکا طرحی را برای زیرفشار قراردادن ایران و سوریه در دست تهیه و اجرا دارد و چه ایران کمک بکند به جریانهای شیعه در منطقه و چه کمک نکند جورج بوش قصد اجرای این طرح را دارد. ولی با توجه به این بحرانی که در این منطقه و بخصوص لبنان حاکم شده، یکسری مذاکره میان ایران و عربستان ظرف دو هفتهی اخیر صورت گرفت که تحلیلگران داخلی میگویند که هدف این مذاکره پیادهکردن یک راهکاری برای تشکیل دادگاه بینالمللیست که قصد رسیدگی به پروندهی ترور پیر جمیل دارد، عنوان کردهاند. این موضوع را برخی رسانههای لبنانی میگویند که سوریه با توجه به این موضوع احساس نگرانی کرده و اخباری هم که ظرف هفتهی گذشته در برخى از جراید درج شد مبنی براينكه مسئولین سوریه با مسئولین اسراییلی دست به مذاکراتی زدهاند که این موضوع را به عنوان جهتگیری جدید سوریه تعبیر کردهاند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.