“رادیو زمانه برنامه های بی خطر می سازد”
خُسن آقا: رادیوزمانه برنامههای بیخطر نمیسازد!؟ برنامههای این رادیو اصولا باید پاستوریزه و هموژنیزه باشد تا مبادا خدای ناکرده منافع دول اروپایی در ایران به گا برود، این رادیو در حقیقت برای اسهال طلب های رژیم ساخته شده تا بلکه بتوانند موقعیت از دست رفته خود را باز یابند تا از این طریق دول اروپایی بتوانند به چپاول خود در ایران ادامه دهند.
رادیوزمانه: هفته گذشته روزنامه فولکس کرانت از روزنامه های مهم و پرتیراژ هلند گزارشی در باره رادیو زمانه منتشر کرد که اینک ترجمه کامل آن را می خوانید. فولکس کرانت در صفحه اول گزارش کوتاهی آورد که بر اتلاف سرمایه در کمک به زمانه تاکید داشت و سپس در صفحه 13 با درج عکسهای محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا و زیر تیتر “اینجا رادیو تهران است” گزارش مفصلی بر اساس گفته های چند تن از ایرانیان خارج از کشور در باره رادیو زمانه انتشار داد. در باره کم و کیف این گزارش که عمدتا نقل قول 5 ایرانی منتقد است، 5 ایرانی دیگر از ایرانیان هلند نامه ای به روزنامه فرستاده اند که بزودی منتشر خواهد شد و متن آن در زمانه نیز خواهد آمد. مدیر زمانه نیز جداگانه یادداشتی نوشته است که در وبلاگ زمانه می خوانید. زمانه این گزارش و بازتاب های آن را فرصتی برای بحث در باره مفاهیم حاکم بر رسانه های فارسی خارج از ایران می بیند و تلاش خواهد کرد موضوع را از جنبه های مختلف بررسی کند. قضاوت نهایی با خوانندگان زمانه است. – زمانه
—————————————————
یانی خرون و آنیکه کراننبرخ
فولکسکرانت سهشنبه 9 اکتبر 2007
برگردان: جهان ولیانپور
…………………………………
گزارش صفحه اول
…………………………………
“کمک مالی به فرستندة ایرانی اتلاف سرمایه است”
دو میلیونوهشتصدهزار یورو کمک مالی که وزارت امور خارجه هلند به رادیوزمانه، فرستندة رادیویی که برای داخل ایران برنامه پخش میکند، پول مالیاتی هلند را تلف کرده است. این ایستگاه رادیویی که در آمستردام مستقر است در هیچ عرصهای توان رسیدن به هدف اصلی خود که پیشرفت دمکراسی و حقوق بشر در ایران باشد را ندارد. این را حداقل پانزده منبع ایرانی در داخل و خارج هلند میگویند که رادیو زمانه را بدقت دنبال میکنند.
در تکمیل فرستندههای رادیویی مخالفان رژیم ایران، رادیو زمانه میخواست خبرنگاری ( ژورنالیستی) مستقل را تقویت کند. اما منتقدین معتقدند که این رادیو به لحاظ سیاسی بسیار یکسویهنگر و به میزان زیادی تابع خطقرمزهای حکومت است.
تاریخچه
زمان کوتاهی قبل از کریسمس 2004 پارلمان هلند به اتفاق آرا به پیشنهاد خانم فرح کریمی، نمایندة ایرانیتبار، و آقای هانس فان بالن از حزب لیبرالمحافظهکار با اختصاص پانزده میلیون یورو برای ایجاد یک کانال تلویزیونی به منظور پوشش ایران، موافقت کردند. قرار بود این کانال تلویزیونی با همکاری برنامهسازان تبعیدی ایرانی اداره شود و دفتری هم در تهران باز کند. در سال 2005 وزیر امور خارجه وقت آقای بن بوت با اجرای این برنامه به دلیل غیرواقعگرایانه بودن گشایش دفتر در تهران و خرابکردن روابط با ایران، مخالفت کرد. او پیشنهاد کرد که پانزده میلیون یورو میان پروژههای مختلف برای پیشرف مطبوعات آزاد در ایران تقسیم شود. سرانجام یازده پروژه، از جمله رادیوزمانه، پول را دریافت کردند. برای این فرستنده که در سپتامبر 2006 روی آنتن رفت، دومیلیونوهشتصدهزار یورو تا پایان سال 2007 اختصاص داده شد. در سال مالی جدید برای وزارت امور خارجه پیشرفت حقوق بشر و دمکراسی امری مهم است. گسترش چندصدایی مطبوعاتی در ایران دوباره در دستورکار سیاسی قرار گرفته است.
منتقدین رادیوزمانه خواهان یک تحقیق مستقل دربارة محتوای برنامههای رادیو هستند. به اعتقاد آنها رادیوزمانه به اهداف خود وفادار نیست و تعداد کمی شنوندة ایرانی را جذب میکند. جامی، مدیر رادیو با ذکر اینکه تعداد مراجعهکنندگان به صفحة رادیو در حال افزایش است، این انتقاد را رد میکند. در آگوست 2007 بخش خبر صدوبیستهزار مراجعهکننده داشته است که احتمالا” هفتاددرصد آنها در ایران زندگی میکنند.
منتقدین زمانه این ارقام را اصلا” قابل ملاحظه نمیدانند. ایران تقریبا” هفتونیم میلیون کاربر اینترنتی (بالاترین تراکم اینترنتی در خاورمیانه پس از اسرائیل) دارد. همچنین در ایران پس از چین شدیدترین سانسور اینترنتی اعمال میگردد. ولی کاربران ایرانی تجربة زیادی در شکستن فیلتر وبسایتهای سانسورشده را دارند. تعداد زیادی وبلاگنویس منتقد وجود دارد. اکثر وبلاگهای روی صفحة رادیوزمانه متعلق به طرفداران حزب مشارکت و خاتمی هستند و وبلاگهای گروههای سیاسی دیگر به ندرت در آن دیده میشوند.
سازمان “پرسناو” که در سراسر جهان از مطبوعات مستقل حمایت میکند، بر رادیو زمانه نظارت دارد. آقای ویلکو دهیونگه، مدیر پرسناو میگوید: “یک خانم هلندی ایرانیتبار برنامههای رادیو را بصورت نمونهبرداری آماری دنبال میکند. به اعتقاد آقای دهیونگه زمانه به موضوعات دمکراسی و حقوقبشر اهمیت فراوانی نشان میدهد. او سرمنشاء انتقادات را از جو (شدیدا”) سیاسی ایرانیان مقیم خارج از کشور میداند که “بر آن تنگنظری بسیار حاکم است”.
……………………………….
گزارش صفحه 13
……………………………….
اینجا رادیو تهران است!
مهدی جامی مدیر رادیو زمانه، یک فرستندة دیجیتالی که از آمستردام برای جوانان داخل ایران برنامه تهیه میکند، مدام تأکید میکند: “ما یک فرستندة غربی نیستیم بلکه یک رادیوی ایرانی برای شنوندگان ایرانی هستیم و حساسیتهای آنها را مد نظر داریم. در همین راستا اصولا” از پخش اخبار هیجانی و پرسروصدا خودداری میکنیم.
او نحوة خبردهی فولکسکرانت (روزنامه مردم) در مورد بازدید رئیسجمهور احمدینژاد از دانشگاه کلمبیا در نیویورک را مثال میآورد: “فولکسکرانت گفتة یکی از حضار را تیتر بالای گزارش خود قرار داد: “پای صحبت هیتلر ایران”. رئیس دانشگاه کلمبیا نیز رئیسجمهور انتخابی را “دیکتاتور بیرحم” معرفی کرد. رادیوزمانه چنین سرتیترهایی را بکار نمیبرد. همکاران جامی در رادیو باید رئیسجمهور ایران را با زبانی بیطرفانه، آقای احمدینژاد خطاب کنند.
جامی میگوید: “اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور میخواهد بشنود که فقط احمقها به احمدینژاد رأی دادند. ما هرگز چنین توهینی (به مردم ایران) نمیکنیم.” در بارة فرازهای سخنرانی احمدینژاد، مانند این گفته که ایران همجنسباز ندارد، رادیو زمانه گزارشی پخش نکرد. تعبیر جامی این است که “همه میدانند منظورش این بوده که بگوید در ایران همجنسبازی رسمی وجود ندارد و ازدواج افراد متعلق به یک جنس مجاز نیست”. این روش محتاطانه سبب برانگیختن مخالفت منتقدین رادیوزمانه شده است.
فولکسکرانت در چند هفتة اخیر با پانزده ایرانی در کشورهای مختلف که رادیو زمانه را به دقت گوش میدهند، مصاحبه کرده است. آنها شدیدا” به رادیو انتقاد میکنند. اغلب این اشخاص برای حفظ امنیت خودشان، یا فامیلشان در ایران، مایل به فاشکردن هویت خود نیستند. همة این افراد در آغاز به اهداف این رادیو که با کمکهای مالی وزارت امور خارجه هلند بنا گذاشته شده است، شوق وافری داشتند: پیشرفت دمکراسی و رعایت حقوق بشر از طریق یک ابزار رسانهای مستقل. اما اکثر این افراد، یکسال پس از شروع به فعالیت این رادیو، آن را امید عبثی میدانند.
رادیو زمانه برنامههای فرهنگی بیخطر زیادی در بارة زبان، موسیقی، ادبیات و لوازم آرایشی میسازد و بیش از اندازه رعایت حساسیتها و تابوهای رژیم را میکند. چنین روشی چیز جدیدی را به خیل موجود اضافه نمیکند. زیرا در حال حاضر فرستندههای “بیطرف” کم نیستند: بیبیسی یک بخش زبان فارسی دارد. همچنین رادیوفردا – بخشی از رادیوی اروپای آزاد که در پراگ مستقر است- به نظر بسیاری یک رادیوی بیطرف است. مسئولین ایران، رادیو فردا را رادیوی اپوزیسیون میدانند. چون که با کمکهای مالی آمریکائیان که خواهان تعویض رژیم هستند، اداره میشود.
جامی، مدیر رادیو همة انتقادات را رد میکند. به نظر او زمانه رادیویی منحصربفرد است زیرا مدیریتی ایرانی دارد، نظرات متفاوتی را پخش میکند و شهروندان روزنامه نگار (ژورنالیست) در ایران را آموزش میدهد تا گزارشگران مستقلی شوند. او تائید میکند که رادیوزمانه به هنر، ادبیات و شیوههای مختلف زندگی توجه دارد: “مردم عادی از سیاست بیزارند. آنها موضوعاتی را میخواهند که دربارة خودشان باشند. سه دهه اکتیویسم سیاسی باعث پیشرفت ایران نشد. ما برای ایجاد گفتمان، باید راههای جدیدی را جستجو کنیم.”
داریوش مجلسی، مترجم زبان هلندی به فارسی و عضو هیئت مدیره رادیو، در نیمة آگوست به علت نارضایتی از سمتگیری محتاطانة رادیو از سمت خود استفاده داد. به نظر او این شیوهها ایرانیان را از این که هست، قدمی جلوتر نخواهد برد. نمیتوان با موافقت ضمنی رژیم رادیویی مستقل راه انداخت. چون در این صورت ناچاری در بارة خیلی از موضوعات سکوت کنی. او با اشاره به این گفتة مدیر رادیوزمانه که ایرانیان خارجازکشور فقط اعلامیههای تند ضد رژیم صادر میکنند، میگوید: “من جزو اپوزیسیون هستم. رادیوهای مخالف رژیم نیز به اندازة کافی وجود دارند. اما من طرفدار یک رادیوی مستقل واقعی هستم، که مکمل رسانههای موجود باشد.”
عدم پوشش خبری کافی پیرامون “کمیته مسلمانان پیشین” احسان جامی آخرین قطرهای بود که کاسه صبر داریوش مجلسی را لبریز کرد. سخنان سخنگوی این کمیته انتشار نیافتند. مجلسی میگوید: “یک رادیوی مستقل واقعی میتوانست بعنوان مثال یک میزگرد ترتیب دهد که در آن تمام دیدگاهها در بارة موضوع برگشت از دین اسلام مطرح شوند.”
روزنامهنگار هلندی ایرانیتبار منوچهر (هنرمند) که پست روابط عمومی را داوطلبانه بعهده داشت، هم در آغاز از طرح رادیو خوشحال بود. اما بزودی متوجه شد که رادیو زمانه خودسانسوری میکند. این بدترین نوع سانسور است: چرا هیچ چیز راجع به مدیر سندیکای رانندگان شرکت اتوبوسرانی که در زندان است، انتشار نیافت. اینکه یک موضوع حقوقبشری است. منوچهر همکاری خود با رادیو را (به این دلیل) متوقف کرد.
همچنین خارج از هلند، تبعیدیان ایرانی، به تعبیر آقای رامین پرهام، به تلفکردن پول مالیات مردم هلند اعتراض دارند. پرهام که سایت رادیو زمانه را بدقت دنبال میکند، یکی از مخالفین رژیم و عضو پلاتفرم “همبستگی با ایران” است که برای نشریاتی از جمله فیگارو مینویسد. خلاصة حرف ایشان اینست که رادیوزمانه را میتوان همهچیز نامید بجز یک رادیوی مستقل. به نظر او، رادیو زمانه نظرات اصلاحطلبان مذهبی طرفدار محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین، را تبلیغ میکند.
حسن داعیالسلام، تبعیدی ساکن آمریکا، در ایمیل خود (به فولکس کرانت) مینویسد که یک تحقیق اساسی پیرامون مواضع سیاسی رادیو زمانه کاملا” ضروری است. او یک آرم (لوگو) مشکوک در سایت رادیو زمانه کشف کرده است. این آرم، به اعتقاد داعیالسلام، متعلق به سازمان انآیایکی (نیاک NIAC) است که میان رژیم ایران و ایالاتمتحده واسطهگری میکند. داعیالسلام به کمک دو مطبوعاتی مستقل در ایران در بارة این سازمان تحقیق کرده است. ارتباط نیاک ـ زمانه نشان میدهد که این رسانه به این رژیم بسیار نزدیک است.
وبلاگنویس اکتیویست، امیرفرشاد ابراهیمی، نیز عصبانیت خود را در بارة موضع رادیو زمانه ابراز میدارد. ابراهیمی که بدلیل افشاگری دربارة رژیم چهارسالونیم در زندان بسر برده است، برای عفوبینالملل و یک مؤسسه پژوهشی ژاپنی در مورد خاورمیانه کار میکند. ابراهیمی میگوید: “رادیوزمانه فقط چیزهایی را پخش میکند که پخش آنها در ایران هم امکانپذیر است، حتی غالب اوقات محتاطانهتر از مطبوعاتیهای داخل ایران عمل میکند.”
بعنوان نمونه، او از رادیوجوان نام میبرد که اخبار انجیاوها و جنبش زنان را بیشتر از رادیو زمانه انعکاس میدهد. ابراهیمی در گذشته از طرفداران نزدیک رژیم مذهبی بود. سیزده ساله بود که در جنگ ایران و عراق شرکت کرد. او از فعالین حزبالله بود تا زمانی که از فعالیتهای غیرانسانی این سازمان آگاه شد. او دانستههایش را ضبط ویدئویی کرد و به همین دلیل دستگیر شد. دفاع او را وکیل مشهور حقوقبشری و برندة جایزة نوبل خانم شیرین عبادی به عهده گرفت. سازمان عفوبینالملل به ابراهیمی بخاطر شهامتش جایزه اهدا کرد.
این پناهندة سیاسی رسانههای ایرانی را بدقت دنبال میکند و مثالهایی از “خودسانسوری” رادیوزمانه میزند. قدرمسلم رادیو زمانه همچون رژیم ایران از اعدامشدگان بعنوان “جنایتکار” نام نمیبرد، بلکه “عبارت خنثی و غیرقابلهضم” افرادی که کشته شدند را استفاده میکند. از آن گذشته رادیو کندوکاو بیشتری در هویت این افراد، بعنوان مثال چه تعداد از آنها زندانی سیاسی هستند، نمیکند.
دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در تهران، بدلیل دارزدن همکلاسیشان میثم لطفی، ماههاست که در اعتراض و اعتصاب هستند. زمانه توجه کمی به این حادثه نشان میدهد. بعنوان مثال هیچ مصاحبهای با مادران دانشجو نمیشود. شاید برای گزارشگرانشان در ایران خیلی خطرناک است که بسراغ این مادرها بروند؟ حداقل از همین آمستردام که میتوانند با آنها تماس بگیرند؟ چطور رادیوفردا با این مادران توانست مصاحبه کند.
مدیر رادیوزمانه از قرار دادن لینک وبلاگ ابراهیمی در صفحة رادیو خودداری کرده است. او میگوید: “وبلاگ من خیلی سیاسی است در حالیکه گذاشتن لینک وبلاگ دهنمکی که روابط نزدیکی با حزبالله دارد و وبلاگی سیاسی نیزهست، مجاز است.”
جامی تکذیب میکند که مانع قراردادن لینک وبلاگ ابراهیمی شده است. اما اذعان میکند که یکی از مصاحبههای ابراهیمی را انتشار نداده است چونکه دو مورد از گفتههای او قابل چککردن نبود. از دید روزنامه نگارانه جامی، حتی در یک کشور بسته، روزنامه نگاران باید بر اساس سندو مدرک کار کنند. “هرچیزی که انتشار مییابد باید قابل چککردن و مورد تائیدقرارگرفتن منابع موثق باشد. من احتیاطهای همان ژورنالسیت آمریکایی را میکنم که اگر اخبار نادرست نشر کند، رژیم ایران میتواند او را پای میز محاکمه بکشاند.” جامی با این روش انتقادات وارده به رادیو زمانه را دور میزند. منتقدین جامی میگویند که او از نگاه کردن به حقایق پس پرده خودداری میکند. جامی اعتقاد دارد که او باید جوانان ایرانی را که از اطاق نشیمن شان برای رادیو برنامه تهیه میکنند، حفاظت کند: “کارکنان زمانه در آمستردام حرفهای هستند. اما در ایران با تعداد زیادی آماتور کار میکنیم که تجربه ندارند چگونه خود را از موقعیتهای خطرناک دور نگاه دارند.”
ابراهیمی پاسخ میدهد به این ترتیب هیچ واقعیتی را از پس پرده خارج نخواهی کرد: “یک مطبوعاتی مستقل در ایران در یک میدان مین کار میکند”. او یک شعر فارسی را شاهد مثال میاورد. پادشاه پروانهها به زیردستانش فرمان داد که از آتش برای او خبر آورند. پروانة اول خبر آورد که آتش نور است، دومی گفت سوزان است، سومی بالش سوخت و چهارمی هرگز بازنگشت. پادشاه گفت که پروانة ناپدیدشده، حقیقت را خبر داده است. ابراهیمی میافزاید: “زمانه همچون آن پروانه است که فقط داغی آتش را گواهی میدهد.”
پیام برای این مطلب مسدود شده.