تجمع محافظه کاران آمریکا برای حمله به ایران
پیک ایران: انتخاب : مجید روشن زاده ؛ هفته نامه آلمانی اشپیگل در شماره امروز دوشنبه30 مهرماه- 22 اکتبر، گزارش می دهد که محافظه کاران آمریکا به سرکردگی دیک چینی، معاون اول جورج بوش، نیروی خود را برای اجرای طرح حمله به ایران متمرکز کرده اند.
اشپیگل می نویسد: دیک چینی، این عالیجناب خاکستری که به طراحی برنامه های ریز و مخفی شهرت دارد، فردی است که دوستان و دشمنانش روی این نظر متفق الرای اند که وی توانایی دست زدن به هر عملی را دارد .
هفته نامه آلمانی در ادامه می نویسد: تنها 15 ماه از عمر ریاست جمهوری جورج بوش باقی مانده و وی تاکنون هیچ موفقیتی بدست نیاورده است. رییس جمهور آمریکا اکنون در این اندیشه است که تاریخ نگاران بعدها در باره وی چه خواهند نوشت.
اشپیگل سپس می نویسد: اگر چه جورج بوش تاکنون اطمینان داده که تلاش دارد، مناقشه اتمی ایران را از راه دیپلماتیک و با توسل به فشار بین المللی حل کند، اما نوع سازماندهی فشار بیانگر آن است که آمریکا در حال تدارک و مهیا ساختن مقدمات جنگ می باشد. و اضافه می کند: در اواخر ماه سپتامبر کنگره آمریکا سپاه پاسداران را در لیست سازمان های تروریستی قرار داد، و همزمان ژنرال های عالی رتبه ارتش آمریکا ایران را به صدور اسلحه به شبه نظانیان شیعه عراق و جنگ غیر مستقیم با آمریکا متهم کردند.
به نوشته اشپیگل در پنتاگون به دستور دیک چینی طرحی دقیق برای حمله به ایران تدوین شده است. این طرح جدید بر خلاف طرح های قبلی به جای حمله وسیع بر علیه تاسیسات گسترده اتمی ایران روی عملیات موضعی و هدفمند بر علیه پایگاه های سپاه متمرکز است.
از نظراین هفته نامه این طرح توسط تفکر سازان محافظه کار و مشاورینی که این عملیات را آخرین شانس خود برای تحقق اهداف شان می بینند حمایت و تبلیغ می شود. و اضافه می کند: بدلیل عدم موفقیت جورج بوش در عراق فشار از طرف این راست گرایان افزوده شده و سعی در قبولاندن به رییس جمهوری دارند، که وی اهداف بزرگ خود را فراموش کرده و جرات اجرای دکترین خود، یعنی دکترین حمله پیشگیرانه[پیشدستانه] را ندارد.
از طرف دیگر و در مقابل این گرایش خواهان جنگ، واقع گرایان متمرکز در وزارت امورخاجه و در پنتاگون هستند که از جنگ بعنوان یک کابوس نام می برند و در تلاش اند تا با اشاره به پیامدهای آن از بروز یک درگیری ممانعت کنند.
اشپیگل سپس به اظهارات نانسی پلوسی، سخنگوی دموکرات ها، در کنگره که گفته بود: هرگونه حمله به ایران نیازمند اجازه کنگره است” اشاره می کند و می نویسد که کاندیداهای حزب جمهوری خواه در حال تحقیق در این موردند و وکلای خود را مامور بررسی قانون اساسی آمریکا کرده اند که آیا واقعا طبق قانون باید قبل از جنگ با پارلمان در میان گذاشته شود و یا خیر.
در این رابطه مک کین، یکی از کاندیداهای جمهوری خواه، به صراحت اعلام کرد که “عملیات نظامی شاید به واقعیت نزدیک تر از آنی است که ما در حال حاضر در باره اش بحث و گفت وگو می کنیم”.
برای اجرای برنامه های جنگی اشپیگل به تاسیس پایگاه آمریکا در نزدیکی مرز ایران اشاره می کند و می نویسد که اثبات اینکه ایران به شبه نظامیان عراقی کمک می کند بسی آسانتر از خطر تاسیسات اتمی است.
اگر چه به اعتقاد نویسنده مقاله اشپیگل جنگ بسیار محتمل است، اما بر خلاف زمان جنگ بر علیه عراق این بار مخالفین حمله به ایران و کسانی که خواهان راه حل دیپلماتیک هستند، آنچنان ضعیف نیستند. در این مورد به تلاش های کوندولیزا رایس استناد و اشاره می شود که خواهان تشدید تحریم ها توسط شورای امنیت می باشد. کوندولیزا رایس گویا در پنتاگون از طرف رابرت گیتس و ویلیام فالون مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرد. به گفته اشپیگل همه ی این افراد برای یک راه حل مسالمت آمیز برای برون رفت از بحران فعلی تلاش می کنند، زیرا این افراد خوب می دانند که ارتش آمریکا بدلیل درگیر بودن در عراق و افغانستان اکنون توانایی گشودن جبهه دیگری را ندارد.
از این رو سیک، کارشناس امنیتی می گوید که “بسیاری از مقامات عالی رتبه در پنتاگون، در سازمان سیا و وزارت خارجه بر این باورند که جنگ نوعی جنون است”، و حتی بروس ریدل، عضو سابق سیا هشدار می دهد که “حمله به ایران فاجعه ای برای کل جهان به حساب می آید”. علی رغم همه این واقعیت ها بروس ریدل معتقد است که “خطر جنگ بسیار واقعی است، زیرا هردو طرف آماده اند تا آخر راه بروند”.
اشپیگل در این گزارش مفصل می نویسد که سفر پوتین به ایران اکنون یکی از موضوعاتی است که محافظه کاران به آن استناد می کنند. طرفداران جنگ تاکید می کنند که این سفر نشانه آن است که پوتین حاضر نیست با غرب همراهی کند و تهران را از ساختن بمب اتم بازدارد.
باوجود همه اینها اکثر کارشناسان واشنگتن نسبت به حمله به ایران هشدار می دهند و معتقدند که در صورت حمله، ایران بلافاصله پاسخ خواهد داد. سیک بطور مثال می گوید که این خیال واهی خواهد بود که عملیات موضعی و هدفمند بر علیه سپاه در همین سطح بماند. فرماندهان سپاه سال ها این فرصت را داشته اند که خود را برای یک جنگ نامتقارن آماده کنند و بی شک برنامه، طرح های موثر و جالبی ریخته اند. به اعتقاد وی و بطور مثال کافی است که ایران یکی از بمب های خود را در ترمینال نفتی خلیج فارس منفجر کند، پیامد این انفجار سه برابر شدن قیمت نفت و بحران جهانی اقتصاد را بدنبال خواهد داشت.
از طرف دیگر طرفداران جنگ با استناد به این دلیل می گویند : از آنجایی که جنگ خطر افزایش قیمت نفت و کساد اقتصاد جهان را در پی دارد باید اهرم فشار بسی فراتر از آن باشد که تا کنون بوده است. زیرا این خطر و ترس واقعی از بروز جنگ به حل دیپلماتیک بحران کمک خواهد کرد و کشورهای متزلزل عضو شورای امنیت را وادار به پذیرش تشدید تحریم بر علیه ایران خواهند کرد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب،اشپیگل در تحلیل خود در نهایت می نویسد: حمله به ایران چه از طرف اسراییل و چه به گونه ای دیگر، همان چیزی است که بوش از آن نام برد. یعنی آغاز “جنگ جهانی سوم” .
پیام برای این مطلب مسدود شده.