27.10.2007

اگر به فاصله ۴۸ ساعت جسد دخترتان را تحویل بگیرید!

خبرنامه امیرکبیر: یکی از خبرهایی که در این چند روز همه را عمیقا متاثر کرده، خبر خودکشی زهرا بنی عامری دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه همدان است.

ولی خبر خود کشی زهرا با سایر خبرها فرق دارد. گفته می‌شود کمتر کسی در همدان این خبر را باور کرده است که زهرا به همین سادگی خودکشی کرده باشد.

فهیمه خضرحیدری، روزنامه نگار، در این باره می‌گوید:

«این مسئله مثل یک بمب خبری منفجر شد که در پایان مهرماه امسال، خانم دانشجوی ۲۷سال که دانشجوی دانشگاه پزشکی همدان بودند، توسط ضابطن امر به معروف و نهی از منکر دستگیر می‌شوند و ۴۸ ساعت این خانم در بازداشتگاه می‌ماند و با یک مرگ مشکوکی که حالا گفته می‌شود خودکشی بوده، از دنیا می‌رود.»

به گفته معاون تحقیقات و اموزش دادگستری همدان زهرا “حین اتکاب به جرمی مشهود” دستگیر می‌شود. منظور از “جرم مشهود” این است که زهرا با یک پسر در یکی از پارک های همدان بوده است. پیامد این “جرم” آن می‌شود که جسد او را ۴۸ ساعت بعد به خانواده اش تحویل می‌دهند.

دانشجویان دانشگاه ابوعلی سینای همدان در اعتراض به این پرونده دست به تجمع زدند و انجمن اسلامی دانشگاه در اطلاعیه که به این منظور صادر کرد پرسیده این چه “جرم مشهودی” است که در حریم خصوصی انجام شده است؟ چرا پسر را یک ساعت بعد رها کرده اند ولی دختر را برخلاف قوانین دوروز به دلایل واهی در بازداشتی غیرقانونی نگه داشته اند؟

حتی اگر این گمانه زنی ها صحیح نباشد که به زهرا تجاوز شده، بازهم از بار فاجعه کم نمی‌شود. فاجعه این جاست که به قول فهمیه خضرحیدری:

«اگر به شما هم تجاوز بشود، اگر حقوق شما ضایع بشود، باز این شما هستید که به‌عنوان یک زن باید خودکشی بکنید.»

فهمیه خضرحیدری روزنامه نگار از تهران می‌گوید بنا بر آمار دولتی سالانه ۴۲۰۰ نفر در میان دانشجویان اقدام به خودکشی می‌کنند:

«این آمار خود دولت است که معمولا با حقیقت فاصله‌ی زیادی هم دارد و حدود ۲۰ درصد از جمعیت کشور ما به نوعی دچار یکی از انواع اختلال‌های روحی‌- روانی خفیف یا شدید هستند و بهرحال فکر می‌کنم که روند اجتماعی در مملکت ما الان به شکلی هست که تکذیب می‌کنیم اختلالات روانی را و در عین‌حال بین دانشجوها آنهمه محدودیت و فشار می‌تواند دانشجویان و نخبگان این کشور را به سمت خودکشی هم سوق بدهد. متاسفانه!»

اما چرا زنها بیشترین قربانیان این پدیده هستند؟ بنا بر آمار درصد خودکشی در میان زنها بویژه در سالهای پس از انقلاب اسلامی به شکل فاحشی بالا رفته است. ایران در سطح جهانی سومین رتبه را در آمار خودکشی زنان دارد. زنان براثر خشونت خانوادگی، سنت های عقب مانده، و تبعیض ها و فشارهای جامعه مردسالار دست به خودکشی می‌زنند، چیزی که گویی راه ورسم زنانی شده که از بی‌عدالتی جامعه مردسالار خشمگین‌اند، اما در برابر آن ناتوان‌اند و راه رهایی را در کشتن خود می‌بینند.

به گفته فهمیه خضرحیدری:

«زن در جامعه‌ای که هنوز تا بن استخوانش مردسالار هست، حتا به‌رغم این پوست انداختن های ظاهری که شما الان می‌بینید که بهرحال جنبش زنانی در جامعه‌ی ما هست و دارند تلاش می‌کنند برای احقاق حقوق زنان، باز با وجود این ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بشدت مردسالار هست. بنابراین زن در این جامعه همیشه، همیشه و همیشه نه تنها متهم به هر مسئله، هر آسیب و هر اتفاقی هست، بلکه یک درجه بالاتر از آن، محکوم به هر مسئلهای هست.»

این محکومیت هزاران ساله است و در پنداشت دینی قدمتش به زمانی می‌رسد که آدم فریب حوا را خورد و از بهشت رانده شد. در این دیدگاه زن عامل فتنه است، سمبل گناه و به همین خاطر هم باید از دیدها پنهان بماند.

فهیمه خضرحیدری می‌گوید:

« نیروی انتظامی ما می‌آید می‌نشیند توی تلویزیون و می‌گوید، خب اگر شما توی خیابان کسی مزاحمت شد، خب تقصیر خودت هست، برای اینکه حجاب‌ات مرتب نبوده. یعنی اینکه اول و آخر همه تقصیرها و همه کمبودها و همه نقصان‌ها متوجه زن است در این جامعه.»

مسئولین امر به معروف حتی این را نمی‌توانند پاسخ دهند که زهرا به چه جرمی دستگیر شده و آنها او را در حین جرم کجا و چگونه دیده اند. به گفته فهمیه خضرحیدری ماجرا اما زمانی تلخ تر می‌شود که نظامی اثرگذار شود که در آن مکافات روندی خودبه‌خود دارد و تناسبی میان آن و یک “جرم” مشخص موجود نیست:

«اگر دستگیر بشوید، پای هزار چیز دیگر در بررسی موقعیت شما بعنوان یک زن در این جامعه مطرح هست. از آبروی خانواده‌تان گرفته تا ناموس، تا حرف مردم و هزار هزار چیز دیگر.»

هزار چیز دیگر، به قول فهمیه خضرحیدری حتی راه رفتن ساده یک زن در خیابان، تقاضای یک حق پیش پا افتاده مثل رفتن به استادیوم ورزشی و … می‌تواند در جامعه مرد سالار ایرانی به یک موضوع ناموسی تبدیل شود.

«و خب خیلی طبیعی‌ست که زن در چنین جامعه‌ای‌، وقتی از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خودش محروم می‌شود یا وقتی تقاضای این حقوق را می‌کند بعنوان متهم، بعنوان جاسوس با او برخورد می‌شود، راهی جز افسردگی ندارد و من فکر می‌کنم که اتفاقا زنان ایرانی از روحیه‌ی بسیار بسیار مقاوم و بالایی برخوردارند که هنوز دارند برای درخواست حقوق ابتدایی انسانی خودشان تلاش می‌کنند، صحبت‌ می‌کنند، می‌نویسند، وبلاگ تاسیس می‌کنند و بهرحال امضا جمع می‌کنند، درس می‌خوانند، به دانشگاه راه پیدا می‌کنند و با هزار جور تبعیض می‌جنگند تا بتوانند راه خودشان را به آینده کمی بهتر باز بکنند. و خب در این میان ما تلفات هم زیاد داریم، هزینه هم زیاد داریم و به جرم زن بودن، بله! خودکشی، افسردگی و آمار بالای اختلالات روحی روانی هم فراوان داریم.»

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates