11.11.2007

چسناله جدید حجاريان: مصدق معتقد به سلطنت، امام خميني جمهوريخواه واقعي

بازتاب: مصدق مي‌خواست كه ‏شاه را تخته‌بند قانون كند. حتي در دفاعياتش مي‌گويد: من به خاطر قسمي كه خورده‌ام به شاه خيانت نمي‌كنم. ‏دست ثريا را مي‌بوسد، به شاه احترام مي‌گذارد و حتي وقتي شاه فرار كرد، به دنبال برچيدن بساط سلطنت ‏نرفت.
سعيد حجاريان در گفت‌وگو با «شهروند امروز» با انتقاد شدید از دکتر مصدق، اظهار داشت: در يكصد سالگي مشروطه‌خواهي ايرانيان، راه سلطنت‌طلبي چندان هموار نيست: ‏ما هم اكنون در ميان اپوزيسيون، سلطنت‌طلب نداريم. در خارج از كشور هم، شماري كه خود را سلطنت‌طلب ‏مي‌نامند، ‌نه سلطنت‌طلب كه پهلوي‌طلب هستند. تنها يك گرايش بسيار ضعيف سلطنت‌طلبي از سوي يكي از ‏نوادگان محمدحسن ميرزا، پسراحمدشاه، باقي مانده و جالب است كه اين فرد به ايران مي‌آيد و مي‌رود. به ‏كاخ اجداد خود كه اكنون به موزه تبديل شده مي‌رود و از بليت دادن سرباز مي‌زند و در آنجا به باغبان و ‏معمار بنا دستور مي‌دهد تا به فرمان او عمل كنند؛ ماجرايي كه ما را ياد فيلم «آخرين امپراتور» برتولوچي ‏مي‌اندازد. اين سرنوشت چه بسا به سراغ پهلوي‌طلب‌ها هم برود، اما در كنار اين گرايش‌هاي ضعيف، ما با ‏جرياني آكادميك نيز روبه رو هستيم كه تصوري هگلي و نيچه‌اي از سلطنت دارد و بر اين باور است كه ايران مهد سلطنت ‏بوده و يك سلطان خوب براي ايران بهتر است.
‏ ‏
به گزارش خبرنگار «تابناك»، وي با اشاره به تفاوت مصدق و فاطمي گفت: مصدق مي‌خواست كه ‏شاه را تخته‌بند قانون كند. حتي در دفاعياتش مي‌گويد: من به خاطر قسمي كه خورده‌ام به شاه خيانت نمي‌كنم. ‏دست ثريا را مي‌بوسد، به شاه احترام مي‌گذارد و حتي وقتي شاه فرار كرد، به دنبال برچيدن بساط سلطنت ‏نرفت. او مي‌گفت: شاه بايد سلطنت كند، نه حكومت و شاه اختياري در اداره امور ندارد، چون مسئوليت ‏متوجه او نيست، اما فاطمي كاملا جمهوريخواه بود. او تا آنجا كه معاون نخست‌وزير بود و سخنگو، از مصدق ‏دفاع مي‌كرد، ولي در «باختر امروز» يك جمهوريخواه كامل بود.

در اين گفت وگو آمده است:

‎‎مشكل «جمهوريخواهي» فاطمي چه بود؟‎ ‎
ـ مشكل اين بود كه پس از كودتاي 28 مرداد، مصدق و همه مردانش يا بيكار شدند و يا دادگاهي، ‏اما فاطمي از ميان همه آنان، اعدام شد.‏

‎‎ولي نقد شما به فاطمي چيست؟ او چه آسيبي به حركت مشروطه‌خواهي وارد كرد؟‎ ‎
ـ شما اصطلاح ‏Contentious Politice‏ را شنيده‌ايد؟ اين اصطلاح به مفهوم «سياست اعتراضي و ‏منازعه‌آلود» و مترادف با بسيج توده‌ها براي فشار از پايين است. براي جمهوريخواهي بايد امكان بسيج توده‌ها ‏و فشار از پايين فراهم باشد. در حالي كه در آن زمان چنين نبود؛ نه حزب توده و نه ملي‌ها اهل اين حرف‌ها ‏نبودند و نمي‌خواستند سياست را به خيابان بكشند. توده‌اي‌ها ساختار حزبي داشتند، اما پيگير نبودند و ‏موقع كودتا ناپديد شدند. مصدق هم كه اصولا نخبه‌گرا بود و در منظومه سياسي‌اش، اقدام سي تير و سياست ‏خياباني در آن روز، يك استثنا بود؛ بنابراين، جامعه ايران در آن زمان مستعد فشار از پايين نبود. نه توده‌اي‌ها ‏توان اين كار را داشتند و نه به طريق اولي، ملي‌ها.

فاطمي اما در چنان زمانه‌اي فرياد جمهوريخواهي سر ‏مي‌داد، بدون آن كه به لوازمش بينديشد. هدف و وسيله به هم نمي‌خورد. تندروي‌هاي او در باختر امروز و سخنان ‏و نوشته‌هايش عليه خاندان پهلوي، بدون زمينه اجتماعي بود. اشتباه جمهوريخواهان همچون فاطمي و فرخي ‏يزدي در تاريخ معاصر ما اين بوده است كه با مفهوم و مقتضيات «سياست اعتراضي و منازعه‌آلود» آشنايي ‏نداشته‌اند. مصدق، حداقل اندازه دهنش حرف مي‌زد. علاوه بر اين، به هر حال، طرفداران جمهوريت در ايران ‏خوشنام نبودند و شايد براي همين هم بود كه مصدق به دنبال جمهوري نرفت تا جبهه‌گيري عليه او وسعت ‏نيابد. اگر كه مصدق را هم با كودتا كنار گذاشتند به خاطر ترس از ايجاد «جمهوري خلق» بود. فاطمي اما به ‏اين واقعيات زمانه توجه نداشت.‏

ولي شما كه به فشار از پايين اعتقاد داريد؛ فاطمي هم اعتقاد داشت.‏‎ ‎
ـ جمهوريخواهان به فشار از پايين بدون چانه‌زني در بالا معتقدند.‏

‎‎اگر اين گونه بود كه نبايد فاطمي معاونت و وزارت در كابينه مصدق را مي‌پذيرفت و براي مذاكره ‏نزد شاه مي‌رفت؟‎ ‎
ـ به نيابت از مصدق نزد شاه رفت.‏

‎‎پس مقتضيات جاري را پذيرفته و اهل چانه‌زني در بالا هم بود؟‎ ‎
ـ جمهوريخواه تمام عيار، كسي است كه اهل مذاكره نباشد؛ مثل امام خميني كه با شاه مذاكره هم نكرد.‏

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates