تحليل لوموند از شرايط امروز پرونده هسته اي : آيا بايد ايران را بمباران کرد؟
پیک ایران: روزآنلاين، مارتين وان کرولد(لوموند) : با در نظر گرفتن رفتار دولت ايران، اکنون مي توان اذعان داشت که اين کشور طعمه وحشت شده است. اين احساس هراس کاملاً منطقي و بجاست: اسراييل در حدود دو ماه پيش يک حمله هوايي موفقيت آميز را عليه سوريه و عليه تأسيساتي که همه فکر مي کنند هسته اي بوده سازماندهي کرد و بدين ترتيب نشان داد سيستم ضدهوايي سوريه [ساخت روسيه] که ايران نيز به آن تجهيز شده کاملاً آسيب پذير است.
پشت سر ايهود اولمرت، نخست وزير اسراييل، به خوبي مي توان جرج بوش را ديد. اين دو رييس دولت به دفعات اظهار داشته اند که نسبت به بازداشتن ايران از دستيابي به سلاح اتمي مصمم اند و براي اين کار حتي به زور نيز متوسل خواهند شد. در اين رابطه، ايران چيز زيادي براي به نمايش گذاشتن ندارد. مؤسسه بين المللي مطالعات استراتژيک در لندن برآورد کرده که بودجه دفاعي اين کشور در حدود 6.3 ميليارد دلار [4.3 ميليارد يورو] مي باشد. اين ميزان کمي بيشتر از نصف بودجه دفاعي اسراييل و 2 درصد بودجه دفاعي ايالات متحده است و اين در حالي است که احتمالاً بودجه چندين برنامه مخفي نيز از اين بودجه کسر مي شود.
اگر ايالات متحده به تهران حمله کند [حمله موشکي و هوايي]، ايران هيچ تواني براي پاسخ به آن در اختيار ندارد. نيروهاي زميني و دريايي ايران به هيچ وجه با چنين حمله اي سازگاري ندارند. اين کشور براي مقابله به مثل بايد موشک هاي شهاب 3 با برد لازم را در اختيار داشته باشد، ولي تعداد آنها به حد کافي نيست و در عين حال قابليت اطمينان اين موشک ها بسيار نامعلوم است. اگر اين موشک ها داراي کلاهک غيراتمي باشند، اثر آنها تقريباً صفر خواهد بود. برعکس، اگر کلاهک آنها اتمي باشد، به گفته اسحاق شامير، نخست وزير سابق اسراييل کمي قبل از جنگ خليج فارس، “ايران خود را در معرض اقدامات تلافي جويانه بسيار سخت و هولناکي قرار خواهد داد”.
نيروي هوايي ايران نيز حرف بيشتري براي گفتن ندارد. در سال 1988 در اواخر جنگ ايران و عراق، يگان هوايي ايران با تجهيزات قديمي ساخت امريکا توان چنداني براي انجام امور لازم نداشت. از آن تاريخ به بعد، جدا از هواپيماهاي عراقيي که پس از جنگ خليج فارس به ايران متواري شدند [و آنها نيز اکنون احتمالاً توان لازم را ندارند]، تنها فرضيه به چند هواپيماي شکاري روسي محدود مي شود. البته تعداد شاهداني که اين هواپيماها را ديده اند بسيار اندک است. با اين حال، حتي اگر ايران چنين جنگنده هايي در اختيار داشته باشد، آنها قادر نيستند بدون “سوخت گيري در حين پرواز” به اسراييل برسند؛ ازطرف ديگر، امکان اينکه در زمان سوخت گيري هوايي نيز منهدم شوند بسيار است.
چند سالي است که ايران هواپيماهاي مورد نياز خود را مي سازد. جنگنده “صاعقه” که اخيراً در يک مانور نظامي به نمايش درآمد، از گونه اف-5 تايگر امريکايي است. هواپيماي شکاري اف-5 که در دهه 1950 طراحي و در دهه بعد از آن اصلاح شد، به هيچ وجه مورد تأييد ارتش امريکا نيست. به همين دليل اين نوع جنگنده به کشورهاي ديگر، از جمله ايران، اردن و چندين کشور امريکاي لاتين که امکان بهره برداري از هواپيماهاي پيشرفته تر را نداشتند فروخته شد. جالب توجه ترين حمله اي که تاکنون توسط شکاري اف-5 ديده شده، بي شک در فيلم “تاپ گان” ساخته 1986 بوده است. در اين فيلم، اين جنگنده “نقش” يک مدل خيالي از ميگ روسي را ايفا مي کرد.
بدين ترتيب، ايران برخي از اين هواپيماها را با افزودن برخي اصلاحات نمونه برداري کرده و بايد اذعان داشت که جنگنده هاي صاعقه در برابر آخرين نوع از هواپيماهاي پيشرفته هيچ شانسي نخواهند داشت. به علاوه، تهران از اين نوع جنگنده، تعداد بسيار محدودي در اختيار دارد و آنها نيز به مانند هواپيماهاي روسي توان رسيدن به اسراييل، بدون سوخت گيري هوايي را ندارند.
راه حل ديگري نيز براي مسؤولان ايراني وجود دارد: برافروختن آتش در خليج فارس. احتمالاً اين مسأله اي است که ذهن مسؤولان توپخانه سپاه پاسداران را به خود مشغول کرده. سرتيپ محمود چهارباغي، فرمانده توپخانه و موشک هاي نيروي زميني سپاه، “پرتاب 11 هزار راکت و موشک در دقيقه” را تأييد کرد. بي شک اين يک کار احمقانه خواهد بود. به علاوه، هيچ کشوري جدا از موشک هاي کاتيوشا، با برد کوتاه و دقت کم، تا اين تعداد راکت [در دقيقه] را در اختيار ندارد. در حقيقت، نيروهاي امريکايي و متحدان آنها در حوزه خليج فارس بايد قادر به مقابله با تهديد موشک هاي ايراني باشند؛ در غير اينصورت، نگهداشتن 40 هزار نيروي نظامي در منطقه [بدون احتساب نيروهاي مستقر در عراق] و دو يا سه يگان دريايي متشکل از 25 هزار نفر در خليج فارس چه فايده اي دارد؟
آخرين گزينه براي تهران، انجام عمليات تروريستي عليه غرب است. ولي چنين عملياتي از نظر استراتژيک تقريباً فاقد اثر و نتيجه هستند. به عنوان مثال، عمليات تروريستي 11 سپتامبر که بزرگ ترين عمليات از اين دست در تاريخ جهان است، هيچ تأثيري بر روند عملکرد نيروهاي مسلح ايالات متحده نداشته. برخلاف يک سري عمليات تروريستي کوچک، اعلام يک طرح تروريستي منظم و هماهنگ از سازماندهي آن بسيار ساده تر است، زيرا مسايل بسياري وجود دارند که مي توانند روند چنين طرحي را دچار مشکل سازند. در سال 1991، برخي واهمه داشتند که شايد صدام حسين قصد اقدامي از اين دست را دارد؛ ولي در نهايت حتي يک طرح از عمليات تروريستي هم به انجام نرسيد.
البته هيچ يک از اين دلايل باعث نمي شود که ايالات متحده و يا اسراييل قصد انجام واکنش و آغاز يک حمله را داشته باشند. به هيچ وجه مشخص نيست آيا در نهايت تأسيسات هسته اي ايران که داراي وسعت و پراکندگي بسيارند و درعين حال نيز به خوبي زير زمين مخفي شده اند، به طور کامل نابود خواهند شد يا خير. برخلاف حملات اسراييل عليه سوريه و عليه عراق در سال 1981 که هر دو به صورت غافلگيرانه انجام شده، اين بار امکان حمله بر اساس غافلگيري مردود است. به علاوه مشخص نيست که اين حملات، حتي در صورت وقوع، فايده اي دربر داشته باشند.
از سال 1945، به ويژه در ايالات متحده، همواره پيش بيني شده است که شرايط بسيار متشنجي در صورت دستيابي کشورهاي جديد به سلاح هسته اي به وقوع خواهد پيوست. ولي تاکنون هيچ کس به اين پيش بيني ها توجهي نکرده و حتي برعکس، در هر کجا که سلاح هسته اي به ظهور مي رسد، دارندگان آن هيچ گاه جنگي با مقياس وسيع را آغاز نکرده، بلکه همواره از وقوع آن برحذر مانده اند.
در اينجا بايد به اين نکته اشاره کنيم که ژنرال جان ابي زيد، فرمانده سابق نيروهاي امريکايي در خاورميانه، به جرگه کارشناساني پيوسته که همگي معتقدند جهان به خوبي مي تواند با يک ايران اتمي همزيستي کند. اين نکته اي است که بايد آن را، قبل از اينکه خودنمايي هاي دلهره آور محمود احمدي نژاد باعث انجام حماقتي از سوي کشوري نشده، به حساب آورد.
منبع: لوموند، 15 نوامبر
مترجم: علي جواهري
پیام برای این مطلب مسدود شده.