18.11.2007

تحليل لوموند از شرايط امروز پرونده هسته اي : آيا بايد ايران را بمباران کرد؟

پیک ایران: روزآنلاين، مارتين وان کرولد(لوموند) : با در نظر گرفتن رفتار دولت ايران، اکنون مي توان اذعان داشت که اين کشور طعمه وحشت شده است. اين احساس هراس کاملاً ‏منطقي و بجاست: اسراييل در حدود دو ماه پيش يک حمله هوايي موفقيت آميز را عليه سوريه و عليه تأسيساتي که همه فکر مي کنند ‏هسته اي بوده سازماندهي کرد و بدين ترتيب نشان داد سيستم ضدهوايي سوريه [ساخت روسيه] که ايران نيز به آن تجهيز شده کاملاً ‏آسيب پذير است.‏
پشت سر ايهود اولمرت، نخست وزير اسراييل، به خوبي مي توان جرج بوش را ديد. اين دو رييس دولت به دفعات اظهار داشته اند ‏که نسبت به بازداشتن ايران از دستيابي به سلاح اتمي مصمم اند و براي اين کار حتي به زور نيز متوسل خواهند شد. در اين رابطه، ‏ايران چيز زيادي براي به نمايش گذاشتن ندارد. مؤسسه بين المللي مطالعات استراتژيک در لندن برآورد کرده که بودجه دفاعي اين ‏کشور در حدود ‏‎6.3‎‏ ميليارد دلار [‏‎4.3‎‏ ميليارد يورو] مي باشد. اين ميزان کمي بيشتر از نصف بودجه دفاعي اسراييل و 2 درصد ‏بودجه دفاعي ايالات متحده است و اين در حالي است که احتمالاً بودجه چندين برنامه مخفي نيز از اين بودجه کسر مي شود. ‏
اگر ايالات متحده به تهران حمله کند [حمله موشکي و هوايي]، ايران هيچ تواني براي پاسخ به آن در اختيار ندارد. نيروهاي زميني ‏و دريايي ايران به هيچ وجه با چنين حمله اي سازگاري ندارند. اين کشور براي مقابله به مثل بايد موشک هاي شهاب 3 با برد لازم ‏را در اختيار داشته باشد، ولي تعداد آنها به حد کافي نيست و در عين حال قابليت اطمينان اين موشک ها بسيار نامعلوم است. اگر ‏اين موشک ها داراي کلاهک غيراتمي باشند، اثر آنها تقريباً صفر خواهد بود. برعکس، اگر کلاهک آنها اتمي باشد، به گفته اسحاق ‏شامير، نخست وزير سابق اسراييل کمي قبل از جنگ خليج فارس، “ايران خود را در معرض اقدامات تلافي جويانه بسيار سخت و ‏هولناکي قرار خواهد داد”.‏
نيروي هوايي ايران نيز حرف بيشتري براي گفتن ندارد. در سال 1988 در اواخر جنگ ايران و عراق، يگان هوايي ايران با ‏تجهيزات قديمي ساخت امريکا توان چنداني براي انجام امور لازم نداشت. از آن تاريخ به بعد، جدا از هواپيماهاي عراقيي که پس از ‏جنگ خليج فارس به ايران متواري شدند [و آنها نيز اکنون احتمالاً توان لازم را ندارند]، تنها فرضيه به چند هواپيماي شکاري ‏روسي محدود مي شود. البته تعداد شاهداني که اين هواپيماها را ديده اند بسيار اندک است. با اين حال، حتي اگر ايران چنين جنگنده ‏هايي در اختيار داشته باشد، آنها قادر نيستند بدون “سوخت گيري در حين پرواز” به اسراييل برسند؛ ازطرف ديگر، امکان اينکه در ‏زمان سوخت گيري هوايي نيز منهدم شوند بسيار است.‏
چند سالي است که ايران هواپيماهاي مورد نياز خود را مي سازد. جنگنده “صاعقه” که اخيراً در يک مانور نظامي به نمايش درآمد، ‏از گونه اف-5 تايگر امريکايي است. هواپيماي شکاري اف-5 که در دهه 1950 طراحي و در دهه بعد از آن اصلاح شد، به هيچ ‏وجه مورد تأييد ارتش امريکا نيست. به همين دليل اين نوع جنگنده به کشورهاي ديگر، از جمله ايران، اردن و چندين کشور ‏امريکاي لاتين که امکان بهره برداري از هواپيماهاي پيشرفته تر را نداشتند فروخته شد. جالب توجه ترين حمله اي که تاکنون توسط ‏شکاري اف-5 ديده شده، بي شک در فيلم “تاپ گان” ساخته 1986 بوده است. در اين فيلم، اين جنگنده “نقش” يک مدل خيالي از ‏ميگ روسي را ايفا مي کرد. ‏
بدين ترتيب، ايران برخي از اين هواپيماها را با افزودن برخي اصلاحات نمونه برداري کرده و بايد اذعان داشت که جنگنده هاي ‏صاعقه در برابر آخرين نوع از هواپيماهاي پيشرفته هيچ شانسي نخواهند داشت. به علاوه، تهران از اين نوع جنگنده، تعداد بسيار ‏محدودي در اختيار دارد و آنها نيز به مانند هواپيماهاي روسي توان رسيدن به اسراييل، بدون سوخت گيري هوايي را ندارند.‏
راه حل ديگري نيز براي مسؤولان ايراني وجود دارد: برافروختن آتش در خليج فارس. احتمالاً اين مسأله اي است که ذهن ‏مسؤولان توپخانه سپاه پاسداران را به خود مشغول کرده. سرتيپ محمود چهارباغي، فرمانده توپخانه و موشک هاي نيروي زميني ‏سپاه، “پرتاب 11 هزار راکت و موشک در دقيقه” را تأييد کرد. بي شک اين يک کار احمقانه خواهد بود. به علاوه، هيچ کشوري ‏جدا از موشک هاي کاتيوشا، با برد کوتاه و دقت کم، تا اين تعداد راکت [در دقيقه] را در اختيار ندارد. در حقيقت، نيروهاي ‏امريکايي و متحدان آنها در حوزه خليج فارس بايد قادر به مقابله با تهديد موشک هاي ايراني باشند؛ در غير اينصورت، نگهداشتن ‏‏40 هزار نيروي نظامي در منطقه [بدون احتساب نيروهاي مستقر در عراق] و دو يا سه يگان دريايي متشکل از 25 هزار نفر در ‏خليج فارس چه فايده اي دارد؟‏
آخرين گزينه براي تهران، انجام عمليات تروريستي عليه غرب است. ولي چنين عملياتي از نظر استراتژيک تقريباً فاقد اثر و نتيجه ‏هستند. به عنوان مثال، عمليات تروريستي 11 سپتامبر که بزرگ ترين عمليات از اين دست در تاريخ جهان است، هيچ تأثيري بر ‏روند عملکرد نيروهاي مسلح ايالات متحده نداشته. برخلاف يک سري عمليات تروريستي کوچک، اعلام يک طرح تروريستي ‏منظم و هماهنگ از سازماندهي آن بسيار ساده تر است، زيرا مسايل بسياري وجود دارند که مي توانند روند چنين طرحي را دچار ‏مشکل سازند. در سال 1991، برخي واهمه داشتند که شايد صدام حسين قصد اقدامي از اين دست را دارد؛ ولي در نهايت حتي يک ‏طرح از عمليات تروريستي هم به انجام نرسيد.‏
البته هيچ يک از اين دلايل باعث نمي شود که ايالات متحده و يا اسراييل قصد انجام واکنش و آغاز يک حمله را داشته باشند. به هيچ ‏وجه مشخص نيست آيا در نهايت تأسيسات هسته اي ايران که داراي وسعت و پراکندگي بسيارند و درعين حال نيز به خوبي زير ‏زمين مخفي شده اند، به طور کامل نابود خواهند شد يا خير. برخلاف حملات اسراييل عليه سوريه و عليه عراق در سال 1981 که ‏هر دو به صورت غافلگيرانه انجام شده، اين بار امکان حمله بر اساس غافلگيري مردود است. به علاوه مشخص نيست که اين ‏حملات، حتي در صورت وقوع، فايده اي دربر داشته باشند.‏
از سال 1945، به ويژه در ايالات متحده، همواره پيش بيني شده است که شرايط بسيار متشنجي در صورت دستيابي کشورهاي ‏جديد به سلاح هسته اي به وقوع خواهد پيوست. ولي تاکنون هيچ کس به اين پيش بيني ها توجهي نکرده و حتي برعکس، در هر ‏کجا که سلاح هسته اي به ظهور مي رسد، دارندگان آن هيچ گاه جنگي با مقياس وسيع را آغاز نکرده، بلکه همواره از وقوع آن ‏برحذر مانده اند. ‏
در اينجا بايد به اين نکته اشاره کنيم که ژنرال جان ابي زيد، فرمانده سابق نيروهاي امريکايي در خاورميانه، به جرگه کارشناساني ‏پيوسته که همگي معتقدند جهان به خوبي مي تواند با يک ايران اتمي همزيستي کند. اين نکته اي است که بايد آن را، قبل از اينکه ‏خودنمايي هاي دلهره آور محمود احمدي نژاد باعث انجام حماقتي از سوي کشوري نشده، به حساب آورد.‏
منبع: لوموند، 15 نوامبر

مترجم: علي جواهري

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates