22.12.2007

موش و گربه بازی کیهان و رادیو زمانه

وبلاگ گفتنی‌ها: سال پیش که روزنامه کیهان درباره رادیو زمانه مطلبی نوشت با نام ” هم فحشاء هم اندیشه ” من به مهدی جامی که فکر می کردم واقعا دلش می خواهد سر پلهای مطلب را بداند گفتم که این مطلب را جدی نگیر و نه در زمانه و نه حتی در سیبستان چیزی درباره اش ننویس این مطلب و این کیهان دیگر جدی نیست ! و حتی گفتم اگر واقعا طبق ادعای خودت روزنامه نگار باشی و چند بار این مطلب را بخوانی متوجه می شوی که مال شریعتمداری نیست و این شروع نسل دومی های کیهان هست ،من مدتها بود فهمیده بودم کیهان کیهان قدیم نیست و آنروز گفتم که این مطلب را بی شک کسی نوشته همچون “پیام فضلی نژاد ” خیلی ها خندیدند و باور نکردند اما جامی اصرارهای عجیب و غریب که نه باید نوشت و اصلا تو خودت در این باره بنویس ، من نوشتم و لابی بخصوص و کذایی در زمانه به جامی هشدار دادند که آنرا منتشر نکن ، البته بعدها آن مطلب در گویا نیوز منتشر شد و دست بر قضا تا مدتها خواننده داشت و در بخش ویژه بود و هنوز هم در وبلاگم کامنت میگیرد و مورد بحث است ، آنجا اعلام کردم که اولا؛ کیهان دیگر کیهان قدیم نیست و از دور و بازی خارج شده و دوما ؛ کیهان امروز شده بقول ما نظام قدیمی ها ” طرح کاد ” روزنامه نگاران حکومتی . امروز درست یکسال از آن روزها میگذرد ! پیام فضلی نژاد دیگر آنقدر خودی شده است که بی نقاب بیاید جلو و علنا برای حسین شریعتمداری خوش رقصی کند ! متهم کند بگیرد و ببندد . پیام فضلی نژاد امسال دوباره بیاد رادیو زمانه افتاده و درباره آن نوشته ، اما دست بر قضا این افشاگری تنها چیزی که نداشت ضرر به رادیو زمانه و مدیرانتصابی اش بود، در آن مقاله دو چیز نشانه گرفته شده بود حمله بیر حمانه به رادیو زمانه و کارکنان او ، حدسش درست است صبح روز انتشار مقاله کیهان ، مهدی جامی خوشحال و کیفور مقاله را ترجمه کرده و سریع برای پرس ناو و بعدا وزارت امور خارجه هلند فرستاده و مظلوم نمائی کرده که آنچنان که گزارشگران فولکس کرانت هم گفته اند ما وابسته به رژیم ایران نیستیم ! ببینید کیهان که با امضای نماینده رهبری منتشر می شود چه چیزها که پشت سر ما نگفته است . امروز که به یکسال پیش نگاه می کنم می فهمم که چرا جامی می خواست آن مطلب در بوق و کرنا بشود ، به هر حال بودجه رادیو تصویب نشده بود و زمانه به یک دشمن قدر وزن از نوع حکومتی اش همچون کیهان احتیاج داشت ! . اما کیهان ، پیام فضلی نژاد می نویسد و می پرسد : چرا «راديو زمانه»، همواره در پشت صحنه بازي امنيتي- رسانه اي هلندي ها خوش رقصي مي كند؟! و ضمن دادن آدرس اشتباهی وابستگی رادیو زمانه به طیف اصلاح طلب داخل کشور این اخطار را اعلام میکند که : قاضي نمي تواند (شرعا و قانونا) از پيگرد قضايي ماموران شبكه ناتوي فرهنگي در ايران شانه خالي كند . و این باز دقیقا همان چیزی هست که مهدی جامی دقیقا روی آن مانور می دهد ” جان چند خبرنگار ما در ایران در خطر است ” ! و ما با اصلاح طلبان و طیف گسترده ای از دانشجویان و جوانان در ایران در ارتباطیم !
باید بدانیم که کیهان و البته مشخصا شریعتمداری هالو نیست ! حسین شریعتمداری اکنون ضمن آنکه از معتمدان بیت رهبری هست آنقدر در وزارت اطلاعات و اینجا و آنجا یارغار دارد که بداند در این مملکت چه خبر هست و اگر همه اینها را منکر بشویم کسی منکر ارتباط صفار هرندی با حسین شریعتمداری نیست ! صفار هرندی که زمانی عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان بود وبعدها با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید اکنون یکی ازاصلی ترین وزرای دولت احمدی نژاد است . اما بگذارید داستان در همین جا متوقف بشود تا دوباره برسیم به این نقطه !.
نیمه دوم سال 1385 در ایامی که بحث راه اندازی رادیو زمانه جدی و حتمی شده بود ، رادیویی که با بودجه علنی و مستقیم اختصاص داده شده پارلمان هلند به وزارت امورخارجه و مبادی ذی ربط در جهت بسط و گسترش دموکراسی در ایران راه اندازی می شد ، رادیویی که قرار بوده تا سیاست حکومتی سانسور در جمهوری اسلامی را به زیر سئوال برده و بدون رعایت خط قرمز و مرز به حامیان پیدا و پنهان دموکراسی در ایران تریبون بدهد و … درست در همان روزها به یکباره خبر رسید که مهدی جامی مدیر رادیو به ایران سفر کرده است ! ، آنچه مسلم بود دست کم با خوشبینی بسیار حداقل می بایست بلایی که بر سر خانم فرح کریمی دیپلمات پارلمان هلند در فرودگاه مهرآباد آمد نیز برای وی تکرار شود در حالیکه خانم کریمی نماینده هلند بود و البته مصونیت سیاسی نیز داشت چند ساعت در فرودگاه مهرآباد مورد تفتیش و بازجویی قرار گرفت اما مهدی جامی رفت و آمد و کسی هم نازک تر از گل به او نگفت به او که قرار بود با راه اندازی یک رادیوی فارسی زبان به جنگ رسانه ای با خط قرمزهای جمهوری اسلامی برود ! دنیای عجیبی است نه ؟
مهدی جامی خود البته در همه جا با نهایت تواضع و خشوع اعلام میکرد که من به ایران رفتم با مسئولان وزارت ارشاد گفتگو کردم ( توجه داشته باشید که وزارت ارشاد همان صفار هرندی هست!) و حتی یکبار هم اعلام کرد که من در دیداری که با مسئولان سایت بازتاب و محسن رضایی داشتم ( جهت یادآوری این حرف را در برلین در ایام برگزاری نشست جمهوری خواهان زدند و نوارش هم موجود است )اما هیچ وقت به محتوای جلسات اشاره نمی کنند و صرفا می گویند می خواستم دفترنمایندگی در آنجا بزنم ! البته ایشان شاید هم ندانند که جلساتشان در وزارت ارشاد با محوریت وزارت اطلاعات انجام میگرفته است اما نیک می دانند که هدفشان از رفتن به ایران چه بوده است .
اکنون به سر خط این مطلب و غلطهای آشکار کیهان برگردیم :
این روزها رادیو زمانه به علت گزارش فولکس کرانت به شدت در هلند زیر فشار هست ، در سایت زمانه دست کم هفته ای دوبار درباره غلط بودن گزارش فولکس کرانت مطلب نوشته می شود ، نشستهای توجیهی و تکذیبی رادیو زمانه در هلند پی در پی انجام میگردد ، وزارت امورخارجه هلند در گزارشی بلند بالا که در دیدار با بیش از چهل منتقد ایرانی و هلندی داشته است ابهاماتی را به پارلمان هلند نسبت به ادامه فعالیت رادیو زمانه اعلام کرده است . لابی منتقدان رادیو زمانه اعم از چپ و راست و سلطنت طلب و جمهوری خواه بشدت سیاستهای حمایتی رادیو زمانه از جمهوری اسلامی را نشانه گرفته اند و می گویند و می نویسند ، و درست در همین فضا به یکباره در روزنامه کیهان با مطلبی پر سوز و گداز و افشاگرانه بر علیه رادیو زمانه جان میگیرد ، نکته بسیار جالبی که در آن گزارش کیهان وجود دارد این است که گزارشی که حتی به همسر سابق یکی از کارکنان رادیو زمانه می پردازد و بیش از ده خط درباره آن می نویسد هیچ اشاره ای به مدیر رادیو زمانه یعنی مهدی جامی نمی کند ، که مبادا جریانهای موازی اطلاعاتی که در بازی کیهان – ارشاد – رادیو زمانه نیستند نسبت به مهدی جامی حساس بشوند ؟ اما شاید سئوال نمائید که با چه دلیل و برهانی کیهان و زمانه را در یک سو می دانم ؟
در تاریخ 23/9/1385 آقای مهدی جامی با مراجعه به وزارت ارشاد از وزارت ارشاد و ادارات تابعه آن درخواست همکاری و مساعدت برای ادامه راه رادیو زمانه می نماید . متعاقبا بدستور وزیر ارشاد آقای صفار هرندی در تاریخ 24/9/1385 معاونت حراست وزارت ارشاد نامه ای به معاون وزیر اطلاعات ارسال نموده و در آن اعلام می نماید که مهدی جامی به این وزارتخانه مراجعه و “درخواست همکاری و هماهنگی لازم ” نموده اند ، (عکسی از آن نامه موجود است و به زودی در یک سایت هلندی زبان منتشر خواهد شد) . و بعد از آن جلسات با محوریت وزارت اطلاعات برگزار میگردیده البته در بعد از ظهرها هم ایشان به رسم قدیم انگلیسی شان لاسی با محسن رضایی و بازتابی ها و بعضا لابی رفسنجانیستها به صرف چای و کیک زده است . حالا شما فقط کافی است پازلهای موجود را کنار هم بگذارید : وزارت اطلاعات – صفار هرندی وزیرارشاد – شریعتمداری مدیر کیهان – فشارهای نهادهای سیاسی و مطبوعاتی هلندی مبنی بر آبکی و بی خاصیت بودن رادیو زمانه – انتشار مطلب افشاگرانه پر طمطراق و کاملا جهت دار کیهان – انعکاس سریع آن توسط مهدی جامی به روسایش در پرس ناو و وزارت امور خارجه ! شما از این دانه های پازل چه نتیجه ای میگیرد ؟
———–
این پیام را هم من برای مطلب نوشتم:

می بخشید ها! در این دنیای حیله و نیرنگ دیگر حتی دست راست من هم به دست چپ ام اعتماد ندارد.
یک سوال دارم:
شما خودتان به کجا وابسته هستید!؟
می‌بخشید این سوال را بی پروا ترح می‌کنم ها!
آخه وقتی می‌بینم وبلاگ شما 48 درصد بازدید کننده از ایران دارد (یعنی در ایران سانسور نیست) پس شما خودتان پیدا کنید پرتقال فروش را.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates