15.01.2008

سید محمد خاتمی (معروف به ممد چاخان): دخالت بيگانه را در ايران به شدت نفي مي‌كنيم

خُسن آقا: این پررو از رو نمی‌رود. بعد از 8 سال که مردم را سر کار گذاشت، خیال کرده که باز هم می‌تواند هشت سال دیگر ملت را سر کار بگذارد.
آفتاب: حجت‌الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمی در گفت‌وگو با يك روزنامه اسپانيايی از مساله گفت‌وگوی تمدن‌ها به لحاظ سهم آن در ايجاد تفاهم و حركت به سوی صلح و همزيستی با توجه به اينكه بشر هيچ‌وقت مثل امروز از خشونت، ناامنی، افراط‌گرايی و عدم تفاهم رنج نبرده است، به عنوان ضرورت اين عصر نام برد و تصريح كرد: از آنجا كه اديان و مذاهب مهم‌ترين مايه فرهنگ‌ها هستند ، بنابراين تفاهم و گفت‌وگوی ميان مذاهب يك اصل بسيار مهم در اين زمينه است.

وی يادآورشد كه معتقدم جوهر اديان با آزادی، پيشرفت و ترقی انسان مغايرت ندارد، بر اين اساس ميان دين به اين معنا با سياست تضادي وجود ندارد.می‌توان دين و احكام را چنان استنباط كرد كه سازگار با مصلحت و عقل بشر و رفع‌كننده نيازهای امروز او باشد.

رييس جمهور سابق كشورمان همچنين با يادآوری اينكه در انقلاب اسلامی مردم از پايگاه دين خواستار استقلال، آزادی و پيشرفت شدند، انقلاب اسلامی را بزرگ‌ترين اصلاحات ناميد و تاكيد كرد كه اصلاحات بنده نيز در همين جهت بود. بنابراين اين اصلاحات، ريشه در خواست ملت ايران دارد.

ما اصولی داشته‌ايم و اكنون نيز داريم؛ در عين حال كه به شدت دخالت بيگانه را در ايران نفی می‌كنيم و معتقديم بايد از منافع ملت دفاع كرد خواستار آزادی‌های بيشتر و نهادينه شدن آزادي در كشور هستيم.

وي درعين حال تصريح كرد كه به زور اصلاحات و حتي عدالت را نمی‌توان به مردم تحميل كرد.

خاتمی در اين گفت‌وگو درباره‌ مباحث هسته‌يي كشورمان نيز تاكيد كرد: ما عضو NPT هستيم و آنجا به ما حق داده كه تكنولوژي صلح‌آميز هسته يي داشته باشيم.

به گزارش آفتاب، به نقل از روابط عمومي موسسه بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها متن كامل گفت‌وگوي رييس موسسه‌ي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با روزنامه ال‌پائيس اسپانيا به اين شرح است:

سوال: جناب آقاي خاتمي لطفاً نتايجي را كه تا به حال در مورد گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به دست آمده بفرماييد؟

جواب: خوشحالم زمينه‌اي فراهم مي‌آيد تا با خوانندگان اسپانيايي‌زبان و به خصوص مردم خوب اسپانيا تماس برقرار ‌كنم. من امروز دو موسسه گفت‌وگوي فرهنگها وتمدن‌ها تاسيس كرده‌ام؛ يكي در ژنو و ديگري در ايران؛ برنامه‌هايي براي فعاليت‌هاي گسترده هر دو مركز دارم، به خصوص مركز ژنو كه بسياري از شخصيت‌هاي برجسته بين‌المللي آماده همكاري هستند.

بعد از طرح مساله گفت‌وگوي تمدن‌ها در سازمان ملل تحركي در اين زمينه در دنيا به وجود آمد. صدها مقاله و ده‌ها كتاب در اين زمينه منتشر شد، تعدادي از دانشگاه‌هاي معتبر جهاني كرسي‌هاي گفت‌وگوي تمدن‌ها ايجاد كردند و نيز مراكز دولتي و غيردولتي كه در زمينه گفت‌وگوي تمدن‌ها و صلح فعاليت مي‌كنند، ايجاد شد و نيز به دنبال همين مساله دو نخست‌وزير اسپانيا و تركيه پيشنهاد ائتلاف تمدن‌ها دادند كه ان‌شاءالله به زودي اجلاس بزرگ‌شان در مادريد برگزار مي‌شود و اينها همه نشان‌دهنده اين است كه مساله گفت‌وگوي تمدن‌ها در دنيا به طور جدي مطرح شده است؛ عصر و موقعيت ما نياز به اين حركت دارد؛ چرا كه هدف گفت‌وگوي تمدن‌ها ايجاد تفاهم و حركت به سوي صلح و همزيستي است و هيچ‌وقت بشريت مثل امروز از خشونت، ناامني، افراط‌گرايي و عدم تفاهم رنج نبرده است. گفت‌وگوي تمدن‌ها در اين فضا مي‌تواند نقش موثري داشته باشد. اميدوارم بتوانيم در اين زمينه گام‌هاي بلندتري برداريم.

سوال: اين روزها بحث‌هاي خيلي زيادي درباره گفت‌وگوها وجود دارد، مي‌خواهم بدانم نقش مذهب در اين مساله چيست؟

جواب: به لحاظ فلسفی در زمينه گفت‌وگوی تمدن‌ها بحث‌های فراواني وجود دارد، اينكه اصلاً گفت‌وگو ميان فرهنگ‌هاي متفاوت ممكن است يا ممكن نيست؟ تمدن چيست؟ فرهنگ چيست؟ و تفاوت اين دو چيست؟ من نمي‌خواهم وارد بحث‌هاي فلسفي شوم، البته به مناسبت‌هاي مختلف بحث كرده‌ام ؛آنچه واقعيت است، اينكه فرهنگ‌هاي مختلف وجود دارد و در طول تاريخ تمدن‌هاي مختلف به وجود آمده‌اند. انسان‌ها شخصيتي تاريخي دارند.انسان‌ها را نمي‌شود از آن شخصيت تاريخي جدا كرد بنابراين وجود تنوع فرهنگي و تنوع تمدني يك امر قطعي است.

در ورای بحث‌های فلسفي بايد اصلی را در نظر بگيريم كه بشر امروز داراي درد مشتركي است و اين درد در شرق و غرب، در دنياي اسلام و مسيحيت وجود دارد كه به نظرم مهم‌ترين آن ناامني است. امروز بشر در فلسطين،در افغانستان، در مادريد، در نيويورك، در انگلستان احساس ناامني مي‌كند. بنابراين مي‌توانيم بگوييم يكي از مهم‌ترين دردهاي بشريت عبارت است از ناامني و به‌رغم اختلاف ميان مذاهب و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مي‌توانيم به اصول مشتركي در اين زمينه برسيم كه از جمله آن صلح و عدالت است.

ما بايد از اين اصول مشترك شروع كنيم، براي درمان درد مشترك و براي رسيدن به هدف مشترك كه عبارت است از دنياي برخوردار از صلح و عدالت. نبايد روي مسائل اختلافي تكيه كنيم. اگر ما روي اين اصول تكيه كنيم مي‌توانيم مذاهب، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها را در كنار همديگر براي حل اين مشكلات ببينيم. اتفاقاً اين اصول و اهداف مشترك سبب مي‌شود ما در زمينه اختلافات هم تفاهم پيدا كنيم و به سوي حل آنها برويم. از آنجا كه اديان و مذاهب مهم‌ترين مايه فرهنگ‌ها هستند ، بنابراين تفاهم و گفت‌وگوي ميان مذاهب يك اصل بسيار مهم در اين زمينه است. به عنوان نمونه يك مساله را بگويم، ما يك قراري گذاشتيم كه ان‌شاءالله درآينده عملي شود. قراري ميان موسسه گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، كليساي جهاني واشنگتن، واتيكان و الازهر مصر كه بياييم بحث كنيم. فعلاً بحث يافتن مشتركات و همكاري‌ها و راهكارهاي حل مسائل ميان دنياي اسلام و مسيحيت است، طبيعي است بعد هم مذاهب ديگر مي‌توانند به آنها بپيوندند. معتقدم گفت‌وگوي ميان اديان نه تنها ممكن است بلكه ضرورت دارد و لازم است اين كار انجام شود.

سوال: از نظر من كه از بيرون نگاه مي‌كنم سران مذاهب هر كدام يك جور فكر مي‌كنند، شما مي‌گوييد به يك تفاهم رسيده‌ايم، در اسلام و مذاهب راحت مي‌توانيد با هم صحبت كنيد، اما كساني كه مذهب را دنبال مي‌كنند اين سخت نيست كه بين آنها اتحاد ايجاد كنيد؟

جواب: قطعاً همين‌طور است البته گفت‌وگو مي‌تواند در عرصه وسيع‌تر باشد، به همين دليل گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها منحصر به گفت‌وگوي اديان نخواهد بود. ما خيلي مسائل انساني داريم كه مي‌توانيم روي آن اشتراك داشته باشيم. فقر مساله‌اي است كه چه مذهبي و چه غيرمذهبي بايد روي آن حساس باشند، محيط زيست كه امروز بحران ايجاد كرده مي‌تواند مورد بحث قرار گيرد و حتي عدالت در عرصه بين‌المللي. معتقديم بايد روي مشتركات انساني تكيه كنيم، نگذاريم اختلافاتي كه وجود دارد به همكاري براي حل مساله لطمه بزند.

سوال: تفاوت زيادي كه بين دولت و مذهب هست را چطور مي‌توان حل كرد؟

جواب: اين مساله مهم دنياي مدرن است، پيش از اين در قرون وسطي به آن طرف تضادي بين دين و حكومت وجود نداشت ، اما به خاطر رفتارهايي كه جامعه ديني در گذشته داشت و نقشي كه بعضي از دين‌ها داشتند و مخالفتي كه با فكر و انديشه مي‌كردند، بشر جديد به اين نتيجه رسيد كه ميان دين و سياست تفكيك قائل شود، معتقد بود نظام مناسب بشري نظام سكولار است. چون اگر دين بخواهد در عرصه اجتماعي دخالت كند به اختلافات دامن مي‌زند و منشاء جنگ و نزاع مي‌شود، همچنان كه جنگ‌هاي مذهبي وجود داشته است. بنابراين براي اينكه آرامش در جامعه باشد خوب است دين امري شخصي به حساب آيد و حكومت عرفي و سكولار باشد؛ بشر جديد چنين پنداشت. ولي سوال اين است كه اولاً آيا دين دقيقاً همان است كه در قرون وسطي حاكم بود؟ آيا مي‌توانيم دين را به‌گونه‌اي بفهميم كه تضادي با آزادي انسان نداشته باشد، به حقوق بشر احترام بگذارد، از همزيستي انسان‌ها با هر عقيده و گرايشي دفاع كند؟ اگر دين چنين مفهومي داشته باشد به نظرم آن دليل كه سبب استقرار سكولاريسم مي‌شود از كار مي‌افتد.

اينجا بايد ميان حقيقت دين و دين تاريخي تمايز قائل بود. بله ،اگر دين بخواهد عرصه را بر بشر تنگ كند، مخالف آزادي انديشه و بيان باشد، حقوق شهروندي را به رسميت نشناسد، زنان را جنس دوم و فرعي و مردان را اصل بداند ؛ما چه بخواهيم، چه نخواهيم سكولاريسم غالب خواهد شد، ولي اگر دين با اين امور مخالف نباشد به انسان، عقايد انسان‌ها، آزادي آنها احترام بگذارد و بتواند مسائل انسان را با نوآوري‌هاي خود حل كند، من مشكلي ميان همسويي دين و سياست نمي‌بينم. بلافاصله بايد سوال كنيم كدام مذهب و چه تلقي‌اي از مذهب مورد نظر است؟ معتقدم جوهر اديان با آزادي، پيشرفت و ترقي انسان مغايرت ندارد و با عقل انسان و به‌كارگيري آن مخالفتي ندارد. معتقدم ميان دين به اين معنا با سياست تضادي وجود ندارد.

در آغاز قرن 21 هستيم. سكولاريسم و مدرنيته دستاوردهاي بسيار بزرگي داشته، اما مشكلاتي هم براي بشر داشته است. در خود غرب هم همين مدرنيته و سكولاريسم مورد نقد قرار دارد و به تعبير بعضي از آنها تمدن جديد غافل از اقليم روح شده، زندگي به‌رغم پيشرفت‌هاي فني و علمي خشك و بي‌روح شده و يك بينش معنوي كه عمدتاً در اديان است اگر به آن تزريق شود، مي‌تواند مدرنيته را لطيف و كارآمدتر كند.

بنا بود سكولاريسم جلوي جنگ‌ها را بگيرد و جنگ‌هاي مذهبي را كمتر كند، اما در دنياي مدرن جنگ‌هاي فراواني رخ داد ازجمله جنگ جهاني اول و دوم جنبه مذهبي نداشت. جنگ سرد نيم‌قرنه جننبه مذهبي نداشت. پس بنابراين نبايد گفت اگر دين را از صحنه زندگي خارج كنيم، زندگي آرام مي‌شود. براي اينكه جنگ نباشد بشر بايد خودخواهي‌اش را كنار بگذارد، خود را مدار و محور عالم نداند؛ چه به نام مذهب باشد و چه غيرمذهب. اولاً بايد دين را به‌گونه‌اي فهميد كه با آزادي و پيشرفت موافق باشد، ثانياً بايد متوجه باشيم حقيقت ديني كه ما مي‌گوييم غير آن چيزي است كه در تاريخ ازجمله در قرون وسطي تحقق پيدا كرده است.

سوال: قوانيني كه شما داريد، قوانين “اسلامي- مذهبي” و” جمهوري” است، چطور مي‌توان آن دو را با هم هماهنگ درآورد؟

جواب: انقلاب اسلامي ما پيشنهاد جمهوري اسلامي داد، در جمهوري محور و مدار مردمند؛ البته چون مردمي مسلمان هستند طبيعتاً دلشان مي‌خواهد جامعه‌شان طوري باشد كه از ارزش‌هاي ديني پيروي كند. در جمهوري اسلامي ايران پايه‌هاي اصلي دموكراسي به رسميت شناخته شد. معتقدم با اجتهاد اسلامي كه بخصوص در شيعه وجود دارد ،مي‌توان بسياري از غالب‌ها را شكست. مي‌توان نوآوري‌هايي داشت. مي‌توان دين و احكام را چنان استنباط كرد كه ساز و كاري با مصلحت و عقل بشر و رفع‌كننده نيازهاي امروز او باشد.

البته ممكن است در عمل مشكلاتي وجود داشته باشد معتقدم به لحاظ تئوري مسائل قابل حل است. معتقدم جامعه مي‌تواند به نحوي از انحا وفادار به ارزش‌هاي ديني باشد، در عين حال بتواند برخوردار از قوانيني باشد كه سازگار با پيشرفت، ترقي و دموكراسي باشد.

به‌عنوان نمونه عرض مي‌كنم امام خميني(ره) مي‌فرمايد در جامعه و حكومت اسلامي موارد و محور تصميم‌گيري‌ها مصلحت جامعه است. آنچه با مصلحت سازگار است، آن مبنا قرار مي‌گيرد حتي اگر احكام ديني مخالف با اين تصميم مطابق با مصلحت باشد، آن احكام ديني را كنار مي‌گذارد. بنابراين با دين احكامي كه احياناً با پيشرفت يا با معيارهاي زندگي متناسب با امروز سازگار نيست مي‌تواند جايگزين شود با احكامي كه با سازوكارهاي معيني تشخيص داده مي‌شود كه مطابق با نيازهاي جامعه است. البته براي تحقق و عملي شدن اين مسائل ممكن است مشكلاتي وجود داشته باشد كه براي حل آن به زمان نياز است. يكي از جهت‌گيري‌هاي اصلي اصلاحات در ايران تحقق چنين ديدگاهي است. به لحاظ نظري تضادي در اين مساله نمي‌بينيم.

سوال: در زماني كه شما رئيس‌جمهور بوديد ايران را خيلي خوب نشان داديد؛ از نظر اصلاح‌گرايي حتي الان كساني هستند كه آن زمان از شما انتقاد مي‌كردند، ولي الان خواهان آن دوران شما هستند، شما فكر مي‌كنيد بعد از اينكه دوره رياست‌جمهوري شما تمام شد آيا به عقب برگشتيم يا اينكه كارها و تلاش‌هايي كه شما براي اصلاح‌گرايي انجام داديد كمرنگ شد؟

جواب: اصلاحات با من شروع نشد و با من هم خاتمه نيافت. اصلاحات در دوران جديد لااقل سابقه صدساله دارد.

ملت ايران يكصد سال است كه سه چيز مي‌خواهد؛ آزادي، استقلال، پيشرفت.چرا كه از استبداد و ديكتاتوري رنج برده، از وابستگي به اجانب رنج برده و از عقب‌ماندگي نيز رنج برده است. همه حركت‌هاي يكصدساله در اين جهت قابل توجيه است.

در انقلاب اسلامي تحول بزرگي رخ داد يعني خواست تاريخي ملت ايران كه عبارت است از آزادي، استقلال، پيشرفت و با هويت تاريخي ايران كه هويت ديني بود، همسو شد. در انقلاب اسلامي مردم از پايگاه دين خواستار استقلال، آزادي پيشرفت شدند. انقلاب اسلامي بزرگ‌ترين اصلاحات بود.

اصلاحات بنده نيز در همين جهت بود. من مي‌گفتم ديني كه در انقلاب بود و قانون اساسي كه هست طرفدار آزادي، استقلال و پيشرفت است؛ دفاع از آزادي، مخالفت با استبداد و دفاع از دموكراسي، حق حاكميت انسان بر سرنوشت، دفاع از عدم وابستگي و طرفداري از استقلال، تلاش براي توسعه و جبران عقب‌ماندگي تاريخي، توسعه سياسي، اقتصادي و علمي. اينها خواست اصلاحاتي بود كه من گفتم؛ معتقدم اسلامي كه در انقلاب اسلامي و قانون اساسي ما بود نيز همين را مي‌گفت. بنابراين اين اصلاحات، ريشه در خواست ملت ايران دارد. معتقدم حقيقت انقلاب مردم ما هم همين را گفت. بنابراين چون بستر آن خواست مردم است اصلاحات تداوم خواهد يافت. البته جامعه در حركت خود فراز و نشيب‌ دارد ممكن است گاهي حركت تندتر باشد يا كندتر باشد، اما اين حركتي كه ريشه تاريخي دارد متوقف نمي‌شود. حالا ديگر قضاوت درباره دوران من، قبل و بعد از من را به ديگران واگذار مي‌كنم.

سوال: فكر مي‌كنيد چطور مي‌توانيم اين توسعه و پيشرفتي كه مردم ايران مي‌خواهند را در انتخابات آينده مجلس ببينيم؟

جواب: ريشه حركت اجتماعي، خود مردم هستند. خودشان بايد تصميم بگيرند اين حركت را ادامه دهند و اگر آنها نخواهند و آمادگي نداشته باشند، به زور اصلاحات و حتي عدالت را نمي‌توان به مردم تحميل كرد. معتقدم اين مسير ادامه پيدا خواهد كرد.

ما در نظامي هستيم كه با حضور مردم، انقلاب شده است و راي مردم تحقق پيدا كرده و ما در متن اين نظام و وفاداري به اصول نظام حركت مي‌كنيم. معتقدم به‌رغم همه موانع كساني كه صاحب انديشه هستند، بايد خود را در معرض راي مردم قرار دهند و با استفاده از راه‌هاي قانوني زمينه‌ تحقق خواست‌ها و خواسته‌هاي ملت را فراهم آورند. البته معتقدم در درون نظام بايد شرايط حضور آزاد مردم و نمايندگان آن فراهم شود به همين دليل هم معتقديم بايد در عرصه‌هاي مختلف، عرصه‌هاي حضور مشروع كه مهم‌ترين آن انتخابات است با شور و هيجان حضور داشته باشيم.مردم نشان داده‌اند در مواقع حساس انتخاب‌هاي درستي انجام مي‌دهند.

سوال: با توجه به اينكه خود شما قصد شركت در انتخابات را نداريد، همكاري‌تان با آقاي كروبي چطور است و به چه صورت خواهد بود؟

جواب: بنده انديشه‌اي دارم، موظفم آن را مطرح كنم تا طرفداران آن انديشه را تشويق به حضور در صحنه كنم. همچنان كه در انتخابات جاري، دوستان ما با جديت حضور دارند، من نيز با بزرگان نظام، آقاي هاشمي، آقاي كروبي و ديگران دائماً در رابطه هستم. با هم گفت‌وگو و تبادل‌نظر داريم. فكر مي‌كنم خيلي نقطه نظرات مشتركي ميان ما وجود دارد. مهم اين است هماهنگي باشد و سازماندهي درستي انجام شود. نگذاريم پراكندگي در ميان كساني كه به اين تفكر معتقد هستند به وجود آيد. فكر مي‌كنم در خيلي از جهات ميان ما اشتراك وجود دارد.

سوال: با توجه به محدوديت‌هايي كه در رقابت‌هاي سياسي ايران وجود دارد آيا در صورت پيروزي تفاوت عملي ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان وجود خواهد داشت؟

جواب: ما اصولي داشته‌ايم و اكنون نيز داريم؛ در عين حال كه به شدت دخالت بيگانه را در ايران نفي مي‌كنيم و معتقديم بايد از منافع ملت دفاع كرد خواستار آزادي‌هاي بيشتر و نهادينه شدن آزادي در كشور هستيم. خواستار روابط مسالمت‌آميز با همه دنيا هستيم. خواستار تقويت پايه‌هاي علمي و اقتصادي كشور هستيم براي پيشرفت اقتصادي حتماً بايد بتوانيم سرمايه‌ها، تكنولوژي، مديريت ديگران و خارجي‌ها را جذب كنيم. بخش خصوصي را تقويت كنيم به همين دليل دفاع از منافع بخش خصوصي در داخل، تنش‌زدايي و اعتمادزايي در عرصه بين‌المللي مسائلي است كه به آن اعتقاد داريم و معتقديم از اين طريق مي‌توان از منافع ملت دفاع كرد. طبيعي است به‌زودي گروه‌هاي اصلاح‌طلب برنامه خود را عرضه كنند و روي آن پافشاري و به ميزاني كه امكان پيدا كنند چه در مجلس و چه در دولت سعي در پياده كردن آن مي‌كنند. اينها اصول ماست. مقايسه آن با روش‌ها و برنامه‌هاي ديگران را واگذار مي‌كنيم به ديگران كه قضاوت كنند.

سوال: در حال حاضر موضوع خاصي وجود دارد كه نه تنها غربي‌ها را نگران كرده، بلكه باعث نگراني بعضي از كشورهاي همسايه شده و آن مساله هسته‌اي است. در طول دوران رياست جمهوري شما تفاهمي در اين زمينه امكان داشت ،ولي چرا الان موقعيت عوض شده است؟

جواب: موضوع هسته‌يي ايران موضوع تازه‌اي نيست، اتفاقاً اوج فعاليت هسته‌يي در زمان من بود، چون معتقد بوديم به انرژي هسته‌اي نياز داريم. انرژي هسته‌اي نيازمند سوخت هسته‌يي است و سوخت هسته‌يي نيازمند تكنولوژي صلح‌آميز هسته‌يي است. اين كل برنامه هسته‌يي ماست كه هيچ كار خلافي نيست.

ما عضو NPT هستيم و آنجا به ما حق داده كه تكنولوژي صلح‌آميز هسته يي داشته باشيم. حتي اعضاي صاحب اين تكنولوژي را موظف كرده به ديگر كشورها كمك كنند تا به اين تكنولوژي برسند. آن طرف قضيه نگراني از توسعه سلاح اتمي است. اين نگراني بجايي است، اما روشي كه در مورد ايران به كار برده مي‌شود روش درستي نيست. اولاً ايران بمب اتمي ندارد، ثانياً در دكترين نظامي سياسي ما ساختن بمب اتمي وجود ندارد و اين را بارها اعلام كرده‌ايم. تمام مطالعات و بررسي‌هايي كه آژانس كرد، آن را تاييد مي‌كند. حتي اخيراً 16 سازمان اطلاعاتي امريكا اطلاعيه‌اي در اين زمينه دادند و البته بخشي از آن درست و بخشي از آن مبهم بود.

در آن اطلاعيه گفته‌اند ايران از سال 2003 به اين طرف به هيچ وجه فعاليت مشكوك و نظامي نداشته؛ البته من اين اطلاعيه را تصحيح مي‌كنم كه قبل از 2003 نيز چنين قصدي نداشته است. اگر نگراني از سلاح اتمي است بايد به سراغ كشورهايي رفت كه سلاح اتمي دارند. دو كشور در شرق كشور ما اتمي هستند. اسرائيل در غرب ما بزرگ‌ترين زرادخانه اتمي بعد از پنج كشور بزرگ اتمي در دنيا را دارد. بايد همه كمك كنيم اين سلاح‌ها از بين برود. من به سازمان ملل پيشنهاد دادم خاورميانه عاري از سلاح اتمي داشته باشيم، چرا كه ايران كار قانوني مي‌كند و مي‌خواهد انرژي اتمي و تكنولوژي صلح‌آميز داشته باشد. نبايد مورد فشار قرار گيرد. بنابراين مساله ايران سياسي است. ما از اول گفتيم راه‌حل مساله مذاكره است. خود ما هم با سه كشور اروپايي و آژانس مذاكرات خوبي داشتيم. بعد از من هم اصل سياست‌ها تغيير پيدا نكرد.

آنچه تغيير كرد ميدان داده شدن به امريكا بود در قضيه‌اي كه اجازه نداد تا مذاكرات به نتيجه برسد. پرونده به شوراي امنيت رفت و مانع مذاكرات مفيد شد.

الان هم معتقدم راه‌حل مذاكرات عادلانه است كه به دو نتيجه برسيم؛ اولاً حق قانوني و طبيعي ايران براي داشتن تكنولوژي صلح‌آميز هسته‌يي به رسميت شناخته شود، ثانياً ايران ابژكتيو گارانتي بدهد كه نمي‌خواهد بمب داشته باشد و نخواهد داشت. اين كار در مذاكره مشخص مي‌شود. البته ممكن است بعضي مواضع و بعضي حرف‌ها بهانه‌هايي به آنها داده باشد براي فشار بيشتر به ايران. همه بايد در اظهارنظرها و مواضع‌شان متوجه همه جهات باشند. واقعيت قضيه اين است كه سياست كلي ايران عوض نشده، ايران هنوز هم آمادگي همكاري با جامعه جهاني و آژانس براي حل مشكلاتش را دارد.

تجربه نشان داد فشارهاي اينچنيني نتيجه عكس دارد. من اميدوارم طرفين قضيه به اين نتيجه برسند كه راه معتدل قضيه، مذاكره است. بدون پيش‌شرط و به صورت عادلانه آن شروع شود، مساله قابل حل است. اميدوارم تدبير براي حل آن در همه اطراف قضيه وجود داشته باشد.

سوال: سمينار ائتلاف تمدن‌ها در مادريد توسط دولت اسپانيا و تركيه برگزار مي‌شود كه شما بنيانگذار آن بوديد، با توجه به تجربياتي كه داريد براي اينكه روابط ملت‌ها و دولت‌ها بهتر شود چه پيامي به آن داريد؟

جواب: زمانيكه آقاي ساپاته‌رو و اردوغان اين پيشنهاد را به سازمان ملل دادند؛ آقاي كوفي عنان گروه عالي‌رتبه 18 نفره را براي بررسي موضوع و ارائه پيشنهادهاي خود به دبيركل براي عملي شدن آن معرفي كرد كه بنده نيز يكي از اعضاي 18گانه بودم.

جلسه اول در مايوركا، جلسه دوم در قطر، جلسه سوم در سنگال و جلسه چهارم در استانبول بود. البته قبل از آن هم ما در نيويورك در سازمان ملل جلسه‌اي داشتيم. در واقع پنج جلسه برگزار شد و جلسه نهايي با حضور دو نخست‌وزير اسپانيا و تركيه برگزار شد و پيشنهاد گروه به آقايان عرضه شد. معتقدم متن بسيار خوب و سنجيده‌اي تهيه شد.

بنابراين دبيرخانه ائتلاف تمدن‌ها زير نظر دو دولت تشكيل شد، فعاليت‌هاي آن براساس پيشنهادهاي ما آغاز شد و حالا اولين جلسه رسمي اين تشكيلات است. دكتر غلامعلي خوشرو نيز به عنوان فردي كه از طرف بنده در آن جلسه شركت مي‌كند به مادريد خواهد رفت. اميدوارم نتايج خوبي حاصل شود.

يك نكته را اينجا بگويم پشتوانه ائتلاف تمدن‌ها دولت‌ها هستند؛ اين يك حسن دارد و يك خطر. حسن آن اين است كه دولت‌ها وقتي پشتوانه باشند آن سازمان امكانات مادي و اجرايي فراواني پيدا مي‌كند. خطر اين است كه با تغيير دولت‌ها نظرات فرق كند و دولت‌هاي بعدي اگر طرفدار آن نباشند، سازمان لطمه ببيند؛ به همين دليل من ترجيح دادم يك NGO ولي با پشتوانه شخصيت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي تشكيل دهم.

اميدوارم ائتلاف تمدن‌ها پا بگيرد. من اهداف اين ائتلاف را قبول دارم. معتقدم مي‌تواند در عرصه رفع تنش‌ها، ايجاد تفاهم و حركت به سوي صلح موثر باشد. براي اجلاس مادريد آرزوي موفقيت مي‌كنم. شخصيت‌هاي بزرگي را از سراسر دنيا دعوت كرده‌اند تا برنامه‌هاي آينده دقيق‌تر مورد بحث قرار گيرد. طبعاً همكاري‌ها در زمينه موسسه من و ائتلاف وجود خواهد داشت به خصوص اينكه به نظرم اسپانيا مي‌تواند نقش مهمي در ائتلاف تمدن‌ها داشته باشد چون فكر مي‌كنم اسپانيا از مهم‌ترين جاهايي است كه تمدن بزرگ اسلامي با تمدن غربي به هم رسيدند. امروز هم اصطلاحات اسلامي در زبان شما زياد است و اسپانيا نقش بسيار خوبي مي‌تواند داشته باشد ميان غرب و جهان اسلام.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates