عصرایران بررسی می کند: روابط ایران و روسیه؛ از شاه طهماسب تا پرونده هسته ای
خُسن آقا: این احمدی نژاد ما دست شاه سلطان حسین رو از پشت بسته بابا.
عصرایران: کمترین سودی که زمامداران روسی از حفظ شرایط موجود خواهند برد کسب امتیازات بیشتر در مجادله اتمی ایران و غرب است.
عصرایران؛ فتاح غلامی – فراز و نشیب های سیاسی ، موقعیت های متعدد و متفاوتی را در روابط ایران و روسیه در دوران گذشته پدید آورده ، اما شرایط کنونی دنیای سیاست و پدیده ای به نام “ایران اتمی” زاویه جدیدی را در عرصه دیپلماسی میان دو کشور فراهم کرده است.
زمانی که دنیای غرب نسبت به فعالیت های هسته ای ایران ،علیرغم صلح آمیز اعلام شدن آن، ابراز نگرانی کرد و درصد فراهم آوردن تمهیداتی برای محدود کردن کشورمان برآمد ، سکانداران سیاست خارجی ایران بر آن شدند تا در مواجه با غرب ابتدا شیوه گفتگو را برای رفع تهدیدات خارجی انتخاب کنند و از سویی دیگر با وارد کردن قدرت های دیگر اتمی از جمله روسیه و چین و پیدا کردن حامیانی برای ادامه فعالیت های هسته ای موزانه ای میان کشورهای موافق و مخالف برقرار سازند.
این روند البته از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد و به دست گرفتن هدایت شورای امنیت توسط علی لاریجانی شتاب بیشتری به خود گرفت . با ورود ولادیمیر پوتین به ایران در جریان دومین نشست کشورهای حاشیه ای دریای خزر، همکاری ایران و روسیه در مورد ادامه روند مذاکرات هسته ای با نگاه خوشبینانه برخی سیاسیون کشورمان روبرو شد.
این طرز تلقی نگاهی یکسونگرانه داشت و با ذوق زدگی همراه بود چون گذشته روابط این دو کشور نشان می داد که روسها معامله گرانی باتجربه هستند که از هر فرصتی برای کسب منافع بیشتر استفاده می کنند و به کاری به ضرر احتمالی و قطعی شرکای سیاسی خود ندارند.
بدون تردید، روسیه اگر منفعتی در رعایت موازنه با قدرت های غربی در موضوع انرژی هسته ای ایران نمی دید محال بود که هر از گاهی در مواجهه با برخی از اعضای شورای امنیت از در مخالفت با آمریکا و سایر متحدانش برآید.
در مقابل ایالات متحده که موضعی انعطاف ناپذیر در مقابل فعالیت های هسته ای ایران دارد ، موضع روسیه در قبال این موضوع از ماهیت متفاوتی برخوردار است به گونه ای که در مواجهه با مذاکر ه کننده ایرانی بسان یک شریک هسته ای از در گفتگو درمی آید و همواره از تداوم همکاری سخن می گوید اما از سويي دیگر در محافل رسمي و غير رسمي به ويژه نشست هاي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي همواره به مسئولیت های و تعهدات بین المللی اشاره می کند و در قطعنامه های صادره علیه ایران امضایی به یادگار می گذارد.
به طور کلی از روسیه نمی توان به عنوان یک شریک مطمئن یاد کرد زیرا مواضعش همواره مبهم بوده و این در حالی است که موضع آمریکا همواره صریح و قابل پیش بینی بوده است .
مروری بر تاریخ روابط ایران و روسیه نشان می دهد ، دیپلماسی قوی و قدرت سیاسی ایران همواره روسیه را به اتخاذ روابطی “محترمانه توام با احتیاط” با ایران واداشته و هر گاه حکومت مرکزی کشورمان به ضعف و انحطاط می گرایید با واکنشی طلبکارانه و متجاوزانه روسیه مواجه می شد.
آغاز روابط چهارصد ساله ایران و روس به دوره شاه طهماسب که با تثبیت حاکمیت صفوی همراه بوده بر می گردد. وجود دشمن مشترکی مثل عثمانی عامل قوی برای همگرایی این دو کشور بود.
در دوره های بعدی با توجه به گسترش دست اندازی های عثمانی به مرزهای شمال غربی کشور، تحرکات سیاسی دربار سلطان محمد خدابنده را در پی داشت ؛ او سفيري به نام “هاديبيگ” را به دربار روسيه فرستاد و به منظور مقابله با تهدیدات عثمانی حتی حاضر به واگذاری برخی امتیازات سیاسی از جمله هبه کردن باکو و دربند به روسیه نیز شد.
چالش اصلی میان ایران و روسیه از زمان شاه عباس دوم آغاز شد ؛ در آن زمان برخی نیروهای قزاق که در سرحدات مرزی مستقر بودند ،به اراضی ایران تجاوز کردند و دست به شبیخون و دستبرد زدند. این مسئله به مناسبات تجاری و اقتصادی ایران و روسیه خسارت وارد کرد .
همزمان با بر تخت نشستن پتر کبیر، دوران ضعف و اضمحلال صفویان در دوران شاه سلطان حسین آغاز شده بود . پتر کبیر جاسوسی به نام آرتمی ولینسکی را لباس سفارت پوشاند تا اوضاع ایران را به روسیه گزارش دهد. اوضاع آشفته کشورمان، پتر را برای تجاوز به ایران مصمم کرد. او مترصد فرصتی بود تا بهانه ای برای حمله به متحد سابق خود بیابد. شورش لزگی ها و حمله محمود افغان و برکناری شاه صفوی شرایط را برای حمله به ایران فراهم کرد.
در طول تاریخ ایران ، روسيه بيش از هر كشور ديگري اراضي کشورمان را اشغال کرده است. بزرگترین ضربه به منافع سیاسی و اقتصادی ایران با تحمیل دو عهدنامه ترکمانچای و گلستان به زعمای سلسله قاجاریه وارد شد.
رقابت روسیه و انگلیس در ایران قرن نوزدهم با کسب امتیازات فراوانی همراه بود که بیش از همه طبقات فرودست جامعه را با صدمات جبران ناپذیر مواجه کرد و منافع مادی کشور را به تاراج یغما برد.
در خلال این سالها ، استیلای روسیه بر امور اداری و اقتصادی ایران از گستردگی بیشتری برخوردار شد و همراه با انگلیس به عنوان حاکمی بلامنازع در عرصه سیاسی و اقتصادی ایران مطرح شد.
وقوع جنگ جهانی اول و پیروزی انقلاب اکتبر 1917 که سبب ساز خروج روسیه از جنگ شد روابط این کشور با ایران را دچار دگرگونی کرد و از این پس شرایط ویژه ای که با نوسان همراه بود بر روابط ایران و روسیه سایه افکند.
تحول اساسی که بعد از انقلاب اکتبر در دیپلماسی سردمداران شوروی روی داد باعث شد که رهبران انقلابی این کشور در فکر ایجاد حکومت جهانی مبتنی بر ایده های سوسیالیستی برآیند ؛ به همین خاطر با توجه به روابط گسترده مرزی با ا یران،کشومان به مثابه معبری برای صدور انقلاب کمونیستی تلقی می شد و حتی به گفته تروپاتوفسکی یکی از محققان روسیه در سال 1918، اهمیت ایران برای شوروی به حدی بود که می بایستی به عنوان نخستین کشور به تسخیر اتحاد جماهیر شوروی در می آمد.
سياست اتحاد جماهير شوروي نسبت به ايران در اين دوران، متغیر بود این مسئله بخصوص در دوره رضا شاه نمود بیشتری داشت . نمونه روشن این تغییر و تحول مربوط به زمانی می شد که رضا خان سعی داشت درآمدهای نفتی ایران را بالا ببرد. نتیجه این کار اختلاف میان دولت ایران و شرکت نفت بود.
دستگاه تبلیغاتی شووری در ایران از اقدام رضا شاه حمایت و آن را حرکتی مترقی دانست اما پس از توافق میان رضا شاه و شرکت نفت و حل اختلافات، حکومت رضا شاه و ایران هدف حملات تبلیغاتی شوروی قرار گرفت.
گرچه بلشويكها به خاطر قرار دادن ايران در مدار اتحاد شوروي، تمام امتيازات اخذشده از ايران در زمان روسيه تزاري از جمله قرارداد 1907 را که طبق آن كشورهاي روسيه تزاري و انگليس، ايران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسيه)، جنوب (تحت نفوذ انگليس) و مركز (بيطرف) تقسيم كرده بودند باطل اعلام كردند اما پس از پایان جنگ جهانی دوم و تبدیل شوروی به عنوان نماد قدرت شرق در مقابل آمریکا، ویژگی های ایران و موقعيت جغرافيايي، منابع معدني و مسائل اقتصادي و سياسي کشورمان جذابیت های فراوانی برای سیاستمداران شوروی پیدا کرد.
سردمداران روسیه سابق همچنان آرزوی دست یافتن به آبهای گرم در در سر می پروراندند اما وجود كشوري مثل ايران این تنگنای ستراتژيكی را همچنان به قوت خود باقی نگه داشته بود و به همین خاطر بود که رهبران شووروی بعد از اشغال ایران توسط نیروهای متفق و علیرغم تعهدات سه کشور اشغالگر با ایران مبنی بر خروج از ایران بر ادامه اشغال آذربایجان اصرار می ورزیدند.
محمد رضا پهلوی علیرغم دلبستگی به استمرار سیاست های آمریکایی در خاورمیانه و تلاش در جهت کسب اطمینان دولت ایالات متحده به عنوان یک متحد خوب سعی می کرد همسایه شمالی را نیز بر سر مهر آورد به همین خاطر دو کشور طرح گسترش روابط دوجانبه در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی را مورد بررسی قرار دادند اما وابستگی شاه به غرب ، امکان توسعه روابط با شوروی را به حداقل ممکن رساند.
در مواجهه با انقلاب ایران، سیاستمداران شوروی موضعی محتاطانه در قبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران اتخاذ کردند .
مسلماً سقوط شاه و تضعیف آمریكا و خروج ایران از سنتو و انحلال دو مرکز مراقبت استراتژیکی در بندر شاه و کبکان موجبات خرسندی شوروی را فراهم می آورد و باعث شکست اردوگاه غرب به عنوان رقیب اصلی شوروری می شد.
علیرغم اینکه مقامات شوروی اعلام کردند که سیاست نزدیکی با ایران را در پیش می گیرند اما تهاجم شووری به افغانستان و اتخاذ موضعی سخت از سوی امام علیه سیاست های شوروی، روابط دو کشور را دچار تنش هایی کرد.
در فوریه 1983 با دستگیری سران حزب توده در ایران از جمله كیانوری رهبر حزب و منع فعالیت آن اتهام براندازی، روابط ایران و شوروی به سردی گرایید و هیجده دپیلمات شوروی از ایران اخراج شدند.
از سوی دیگر، پیروزیهای ایران در جنگ در سال 1982، باعث تغییر سیاست خارجی شوروی و حمایت آشكار از عراق شد.
با به قدرت رسيدن گورباچف و تغيير و تحول عميق در سياست خارجي آن کشور، براي شوروي ، خاتمه جنگ طولاني بين ايران و عراق از طريق مسالمت آميز جنبه حياتي و ضروري پيدا کرد.
در يک اقدام عملي که در تهران و محافل بين المللي به عنوان اهرم فشار براي پايان جنگ تعبير شد، مسکو کارشناسان خود را به بهانه عدم امنيت ناشي از جنگ شهرها در بهمن 1364 ( فوريه 1985) از ايران خارج کرد.
طي اقدامي ديگر در جريان راي گيري نسبت به قطعنامه 598 ( فوريه 1987) ، اتحاد شوروي با راي مثبت خود به ساير اعضاي شوراي امنيت پيوست.
ملاقات ادوارد شوارد نادزه، وزیر امور خارجه شوروی، در فوریه 1989 با امام خمینی و ارائه پیام گورباچف و قبل از آن ارسال پیام امام به گورباچف، نقطه عطفی در ایجاد شالوده مشاركتی نزدیكتر و با ثباتتر بود.
متعاقب آن ، سفر هاشمی رفسنجانی به شوروی این روابط را به سطح گسترده تری رساند اما کناره گیری گورباچف و روی کارآمدن يلتسين، بر روابط ايران و شوروي تاثيري سوء گذاشت.
عناصر هوادار يلتسين با سياست پيشين شوروي مبني بر توسعه روابط دوستانه با ايران موافق نبودند، چراکه در مبارزه خود با گورباچف خواهان کسب حمايت غرب بودند و غرب نيز با ايران دشمني داشت. گذشته از اين ، “اسلام مبارز” را به عنوان مهم ترين خطر بالقوه اي که امنيت و منافع روسيه را تهديد مي کرد، تلقي مي کردند و از آنجايي که از نظر آنها ايران حامي اصلي دعوت اسلامي به شمار مي رفت، آن را بيشتر به ديده تهديدي بر منافع روسيه مي نگريستند.
فروپاشی شوروی و شکل گیری کشورهای آسیای مرکزی و قفقار منافع ایران و روسیه را به هم نزدیک کرد و این روند تا دوره کنونی استمرار یافت اما با مطرح شدن بحت ایران اتمی این روابط تعریف دیگری به خود گرفت.
این کشور تاکنون سياست حداقلي را در روابط با ايران در پیش گرفته که بر مبنای آن روسیه تلاش می کند ایران را در حدی حفظ کند که به منافع خود با غرب آسیبی نرسد.
روسيه به شدت نيازمند سرمايه و حمايت سياسي غرب براي همگرايي با اقتصاد جهاني است و اين جز با پايه ريزي روابطي مبتني بر درك منافع متقابل امكان پذير نخواهد بود.
این مسئله تقریبا بدیهی است که کشوری مثل روسیه هرگز راضي به همجواری با کشوری با قابليت غنيسازي مستقل اورانيوم ندارد و به همین خاطر در این خصوص با آمریکا و سایر متحدان اروپاییش اشترک نظر دارد.
دلیل این امر راي مثبت روسيه به قطعنامههاي 1696، 1737 و 1747 شوراي امنيت عليه كشورمان است.
به نظر می رسد علت اصلی تفاوت دیدگاه روس ها در برخی از نشست های شورای حکام یا جلسات شورای امنیت با همتایان غربی خود بهره برداری از پرونده هسته ای ایران به عنوان اهرمی جهت اخذ امتیاز و ادای تقابل ظاهری با ایالات متحده آمریکا باشد.
این مسئله نه تنها در مورد ایران بلکه در خصوص سایر کشورهای خاورمیانه از جمله اعراب نیز صادق است.
نمونه بازر آن سفر ولادیمیر پوتین به کشورهای عربی و عقد قراردادهای نظامی و ارائه پیشنهاد ساخت نیروگاه اتمی به آنان است.
روسیه علیرغم اینکه بیش از هر کشوری درگیر مسئله اتمی ایران است اما هیچگاه شک وتردید خود را در مورد فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان پنهان نکرده و مقامات روسی همواره در این خصوص اظهارات متناقص و مبهمی را مطرح کرده اند.
روسیه در حال حاضر سیاست دو پهلویی را در قبال انرژی هسته ای در پیش گرفته و تمایل دارد که این موقعیت بحرانی همچنان در عرصه بین المللی حفظ شود. کمترین سودی که زمامداران روسی از حفظ شرایط موجود خواهد برد کسب امتیازات بیشتر در مجادله اتمی ایران و غرب است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.