07.02.2008

خداياری: آقای‌جنتی! فرصت توبه را از دست داديد

نوروز: متن نامه سرگشاده عضو شورای مركزی مشاركت به دبير شورای نگهبان

نوروز: «علی‌اصغر خدایاری» عضو شورای مركزی جبهه مشاركت در نامه‌ای سرگشاده به دبیر شورای نگهبان و اعضای هیات نظارت شورای نگهبان اعتراض خود را به روش‌های غیرقانونی در ردصلاحيت خوداعلام كرده است.وی در نامه خود با مقايسه موارد ردصلاحيت خويش در دو انتخابات مجلس هفتم و هشتم، بی‌پايه بودن مستندات و دلايل ردصلاحيت‌كنندگان را افشا كرده است.

متن كامل نامه خطاب به دبیر شورای نگهبان و رئیس هیات نظارت استان تهران به شرح زیر است:
جناب آقای جنتی دبیر شورای نگهبان!
آخر وقت دیروز (16/11/86) نامه مورخ 14/11/86 فرمانداری تهران را مبنی بر رد صلاحیت خود توسط هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات دریافت کردم. با توجه به این‌که به دلیل دیر رسیدن نامه امکان اعتراض به شورای نگهبان از بنده سلب شده است، به‌نظرم رسید طی نامه‌ای سرگشاده به شما، که علی‌القاعده پاسخ‌گوی همه مسائل مربوط به ردصلاحیت‌ها هستید، نسبت به ظلمی که در حق من روا داشته شده است، اعتراض کنم.

جناب آقای جنتی!
منصوبان شورای نگهبان در هیأت مرکزی نظارت بنده را به استناد بند 1 ماده 28 (عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران) و بند 3 ماده 28 (عدم ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه) فاقد شرایط برای انتخاب شدن اعلام کرده‌اند.

آن هیأت 4 سال قبل نیز من را به استناد بند 1 ماده 28 پیش‌گفته، بند 1 ماده 27 (عدم تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران)، بند 3 ماده 30 (وابسته تشکیلاتی و هواداری احزاب، سازمان‌ها و گروه‌هایی که غیرقانونی بودن آن‌ها از طرف مقامات صالحه قضایی اعلام شده است) و بند 5 ماده 30 (محکوم به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضایی) رد صلاحیت کرده بود.

به زبان ساده‌تر از نظر هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات بنده چهار سال پیش فردی بی‌دین، بی‌وطن، ضدانقلاب و مرتد، ولی وفادار به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه بوده‌ام، ولکن امروز از ارتداد خارج شده‌ام، ضدانقلاب نیستم، ملیت ایرانی پیدا کرده‌ام، ولی کماکان بی‌دین هستم، و البته وفاداری خود را نسبت به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه از دست داده‌ام. هرچند، خودم چنین تحول شگرفی را در خود احساس نمی‌کنم. من هنوز به مفاد نامه سرگشاده‌ای که در آن سال خطاب به هیأت نظارت نوشتم، و پیوست این نامه است، اعتقاد دارم.

جناب آقای جنتی!
بنده 4 سال پیش رسماً نسبت به حکم صادره توسط هیأت مرکزی نظارت به شورای نگهبان شکایت کرده، ولی هیچ پاسخی دریافت نکردم. اگر عدم پاسخ به شکایت را دلیل بر ابرام نظر آن هیأت توسط شورای نگهبان بدانیم، حداقل فایده مقایسه دو حکم پیش‌گفته این است که از نظر فقهای شورای نگهبان بازگشت از ارتداد امکان‌پذیر است، و به‌خاطر این حکم فقهی انقلابی باید به شما تبریک گفت.

جناب آقای جنتی!
برخی از دوستان مشفق، با این استدلال که با توجه به حکم پیشین صلاحیت بنده رد خواهد شد، مخالف ثبت‌نام من در انتخابات بودند و توصیه می‌کردند که فرصت ردصلاحیت مجدد خویش را به شما ندهم. راستش را بخواهید تحلیل خودم هم همین بود، ولی بعداً فکر کردم با ثبت نام خویش فرصتی به شما بدهم تا چنان‌چه خدا توفیق داد، با تأیید کردن صلاحیتم از تهمت‌هایی که در چهار سال پیش به من زده‌اید، توبه کنید. هرچند، بارها در ملاقات حضرت امام (ره) با جوانان شنیده بودم که آنان را در این سن به ایمان و پاکدامنی سفارش کرده و می فرمودند توبه در سنین بالا بسیار مشکل، و چه‌بسا غیرممکن است. از این‌که نتوانستید از فرصت توبه استفاده کنید، و در محضر حضرت حق رد صلاحیت شدید، بسیار متأسفم.

جناب آقای جنتی!
این‌روزها در ایام مبارک دهه فجر و روزهای پیروزی انقلاب اسلامی به سر می‌بریم. سیمای جمهوری اسلامی مرتب فیلم‌هایی را از تظاهرات و فداکاری‌های مردم در آن روزها نشان می‌دهد. تماشای این فیلم‌ها را به شما توصیه می‌کنم، به‌خصوص به چهره‌های رنجدیده، مصمم و در عین حال امیدوار مردم حاضر در صحنه‌های فداکاری دقت کنید. فکر می‌کنید اگر آن مردم می‌دانستند ده سال پس از پیروزی انقلاب تعیین تکلیف همه مقدرات مردم به دست 6 نفر انسان جایزالخطا خواهد افتاد، و پس از کم‌تر از سی سال کار به‌جایی خواهد رسید که فرزندان انقلاب حتی اجازه ارایه خود برای جلب اعتماد مردم جهت نمایندگی آنان را نیز نخواهند داشت، حاضر بودند همه هستی خود را در طبق اخلاص تقدیم انقلاب اسلامی کنند؟

جناب آقای جنتی!
من اگرچه از عمق جان و بن دندان به آخرت و دنیای بازپسین و صحنه‌ها و حوادث آن روز که در منابع دینی معتبر ذکر شده، و بسیاری از آن‌ها را از شماها در بالای منابر شنیده‌ام یقین دارم، ولی آرزو می‌کنم حداقل برخی از مواردی را که درباره قیامت گفته‌اید و شنیده‌ایم راست نباشد. یکی از صحنه‌های قیامت صحنه‌ای است که حضرت امام در یکی از سخنرانی‌های خود به تفصیل تصویر می‌کردند، که مو بر تن انسان بیدار راست می‌کند. ایشان می‌فرمودند (نقل به مضمون):

“طبق نقل در روز قیامت همه انسان‌ها، حتی اصحاب فردوس از دوزخ عبور می‌کنند. چه‌بسا برخی از ماها به واسطه کارهایی که در این‌جا انجام می‌دهیم جهنمی باشیم و افرادی به واسطه مواعظ ما هدایت یافته و اهل بهشت شوند. چیزی که بیشتر از عذاب آتش مرا رنج می‌دهد این است که در آن دنیا اگر این افراد در حال عبور به بهشت از بالای جهنم، ما را در زیر پای خود در درون آتش ببینند، ما با این خجلت و شرمندگی چه‌کار کنیم؟”

آیا شماها که با آبروی افراد سروکار دارید، و به‌راحتی و بدون هیچ ترسی در ایراد افترای بی‌دینی، ضدانقلاب بودن، ارتداد، اشتهار به فساد، تجاهر به فسق، و مواردی از این قبیل به مؤمنین از یکدیگر پیشی می‌گیرید، هرگز به چنین صحنه‌هایی که قطعاً پیش خواهد آمد، اندیشیده‌اید؟ راستی اگر در آن روز افراد ردصلاحیت شده توسط خود را در بالای سرتان در حال عبور به جنت مشاهده کنید، چه حالی به شما دست خواهد داد؟

جناب آقای جنتی!
چندی پیش از قول یکی از خطبا در سیمای جمهوری اسلامی شنیدم که یکی از آخرین وصایای حضرت ابی‌عبدالله به امام سجاد قبل از عزیمت به میدان این بود که (نقل به مضمون): “از ظلم به بندگان خدا، به‌خصوص بندگانی که پناهگاهی غیر از خدا ندارند، اجتناب کن!” هنوز زمان زیادی از ایام عاشورا نمی‌گذرد، اسرای کربلا هنوز در مسیر شام، و احتمالاً در آستانه ورود به این شهر هستند. من این وصیت مولایم را به شما یادآوری می‌کنم، و به‌عنوان یکی از بندگان خدا که پناهی جز او ندارد، از ظلمی که بر من و امثال من رفته است و می‌رود، و از کسانی که این ظلم را در حق ما رواداشته‌اند، و کسانی که امر به این ظلم کرده‌اند، و کسانی که با سکوت خود زمینه آن را فراهم کرده‌اند، و کسانی که خبر این ظلم را شنیده و به آن رضایت داده‌اند، به درگاه حضرت حق جل‌وعلا شکایت می‌برم.

جناب آقای جنتی!
شماها را به مباهله در روزی دعوت می‌کنم که زبان‌ها از سخن گفتن باز ایستند، تبلیغات چشم پرکن صداوسیما اثری نبخشد، هیاهوی کیهان‌ها به گوش کسی نرسد، عوام‌فریبی‌های خطیبان و مداحان زنجیره‌ای شنیده نشود، جوارح و جوانح و نیات و اعمال به سخن درآمده حقایق باز گویند، و شاهد ناظر آگاه به اسرار درون خود حاکم باشد! روزی که خبر آن قطعی‌ترین خبری است که به ما رسیده است، و وقوع آن را بسیار نزدیک می‌بینیم، ولو این‌که بسیاری آن را دور می‌پندارند.

پیوست: متن نامه سرگشاده به هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات در بهمن 1382
به نام خدا
لکم دینکم و لی دین
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
نامه ردصلاحیت من، که آن را همواره به عنوان کارنامه افتخار خود حفظ خواهم کرد، و بدین خاطر همیشه ممنون شما خواهم بود، روز دوشنبه ظهر به دستم رسید. طبق نظر شما که در آن نامه آمده است، بنده متهم هستم به:

1- عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
2- عدم تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران.
3- وابسته تشکیلاتی و هواداری احزاب، سازمان‌ها و گروه‌هایی که غیرقانونی بودن آن‌ها از طرف مقامات صالحه قضایی اعلام شده است.
4- محکوم به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضایی.
به زبان ساده‌تر از نظر آن هیأت بنده فردی بی‌دین، بی‌وطن، ضدانقلاب و مرتد هستم.

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
دین من دینی است که خدای آن وقتی ابراهیم (ع) از پاکیزه کردن مسجدالحرام فراغت حاصل کرد و دست به دعا برداشت که: “خدایا این خانه را دیار امن قرار بده و مؤمنین اهل مکه را روزی عطا فرما!” سخن خلیل خود را قطع کرده برآشفت که: “من کافران را نیز بهره‌مند خواهم گرداند.” امنیت، روزی، آزادی و سایر حقوق انسانی دنیوی اختصاص به مؤمنین ندارد. در آخرت هم الحمدلله مالک یوم‌الدین خود اوست!

خدای دین من خدای رحمانِ لطیفِ رئوف است که رحمتش همواره پیشاپیش غضبش فرامی‌رسد، و این رحمت فراگیر همه چیز را دربر گرفته است و هیچ‌کس اجازه ندارد خود را در مقام تقسیم‌کننده رحمت و نعمت او قرار دهد.این خدای دین من است و این خدایی است که من او را می‌پرستم. اگر شما خدای دیگری را پرستش می‌کنید: “لکم ربکم و لی رب!”

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
پیامبر دین من رحمة للعالمین است. هرچه بر قدرت پیامبر دین من افزوده می‌شد، خضوع، خشوع، عفو، گذشت و تسامح او فزون‌تر می‌گشت. پیامبر دین من برای تتمیم مکارم اخلاق مبعوث شده است. من پیرو راه چنین پیامبری هستم، اگر شما پیامبر دیگری را پیروی می‌کنید: “لکم سبیلکم و لی سبیل!”

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
دین من دین قلم و علم و برهان است، نه دین شمشیر و جهل و اجبار! دینی که من پذیرفته‌ام کارخانه مرتدسازی نیست. اگر دین شما دین دیگری است ما باهم نقطه اشتراکی نداریم: “لکم دینکم و لی دین!”

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
حكومتی که امام من تعریف کرده است، حاکمیتی است که مردم پایه اصلی آن و تنها معیار تعیین صلاحیت و حقانیت حکومت‌گران می‌باشند. آن طوری که امام من گفته است برای حفظ این نظام ممکن است بتوان برخی احکام اولیه دین را، حتی در سطح نماز، موقتاً تعطیل کرد، ولی هرگز نمی‌توان آزادی مردم را محدود نمود، و ولو به‌طور موقت دیکتاتوری برقرار کرد. امام من میزان را رأی ملت می‌داند، اگر در قاموس امام شما 6 نفر انسان جایزالخطا حق دارند جمع کثیری از بندگان مؤمن خدا را به بی‌دینی و ارتداد رمی کنند: “لکم امامکم و لی امام!”

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
ایران من کشوری است که بنیان‌گزار آرمان پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک در جهان بوده است. میهن من سرزمین عشق، عرفان، ادب، انسانیت، رواداری، فرهیختگی و اشراق است. خاستگاه مولوی، حافظ، … و سعدی است. فریاد انسانی:
بنی‌آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی

از این سرزمین برخاسته است.چه بسیار اقوام مهاجمی که به این سرزمین یورش آورده‌اند و پس از اندک زمانی در عمق فرزانگی این ملت استحاله شده‌اند.اگر کشور شما مشخصات و تعریف دیگری دارد، من از تابعیت آن برائت می‌جویم!

اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
شما مرا مرتد خوانده‌اید، یعنی که زمانی از نظر شما مسلمان بوده‌ام. کاش می‌دانستم در گذشته چه شباهتی بین اسلام من و اسلام خودتان دیده‌اید که این گمان را برده‌اید. شاید لازم باشد از آن تشابه‌ها استغفار کنم!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates