10.02.2007

ایستگاه بعدی؛ ایران؟: مقاله اکونومیست درباره رویارویی ایران و امریکا

ادوارنیوز: هفته نامه اکونوميست چاپ بريتانيا در شماره 10 فوريه مقاله ای را با عنوان “ايستگاه بعدی ايران؟” به احتمال رويارويی نظامی ايالات متحده و جمهوری اسلامی اختصاص داده است.

نويسنده مقاله با نقل اظهارات رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا، که گفته بود “ما برای حمله به ايران برنامه ريزی نمی کنيم”، می نويسد که با وجود يک رييس جمهوری منزوی و ضعيف و ارتشی که در مصيبت عراق به گل نشسته، کنگره و مردم آمريکا واقعا دل و دماغی برای جنگيدن ندارند.

در عين حال، به نوشته اکونوميست، با وجود اظهارات آرامش بخش آقای گيتس، ايران و آمريکا به سوی يک رويارويی پيش می روند و اگرچه نمی توان احتمال اين درگيری را مشخص کرد، اين امکان واقعا وجود دارد که جورج بوش قبل از ترک کاخ سفيد، يعنی تا دو سال ديگر، دستور حمله به ايران را صادر کند.

اين هفته نامه می نويسد که از زمان انقلاب سال 1979 در ايران، ايران و آمريکا مواضعی خصمانه نسبت به يکديگر داشته اند اما چهار عامل جديد باعث می شود اين خصومت ديرينه خطرناکتر جلوه کند.

به نوشته اکونوميست، يکی از اين چهارعامل ظاهرا عزم ايران در ساختن بمب اتمی و نگرانی آمريکا از اين است که جمهوری اسلامی به نقطه ای نزديک شده که ديگر امکان ندارد بتوان اين روند را متوقف کرد و عامل دوم ظهور محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری عوامگرايی است که هولوکوست را انکار می کند و آشکارا خواستار نابودی اسرائيل می شود و سخنرانی هايش بسياری از مردم در اسرائيل و آمريکا را قانع کرده است که جهان با ظهور هيتلری ديگر و نسل کشی ديگری روبروست.

اين نشريه می افزايد که عامل سوم، گرايش اخير مقامات دولت بوش است که ايران را مسئول تمامی مشکلات آمريکا نه تنها در عراق، بلکه در سرتاسر خاورميانه جلوه دهند.

اکونوميست می نويسد که هريک از اين عوامل به خودی خود می تواند باعث بی ثباتی شود اما بر روی هم، احتمال سوء محاسبه و افتادن به دامان جنگ را افزايش می دهد به خصوص اگر با عامل چهارم تعارض بين ايران و آمريکا نيز درآميزد.

عامل چهارم به گفته اکونوميست مشکلات آقای بوش است که ديگر به نظر مثبت رای دهندگان نيازی ندارد اما می داند که جايگاه تاريخی وی را موفقيت در آزمونی تعيين خواهد کرد که در کانون سياست خارجی خود قرار داده است: يعنی ترويج دموکراسی در خاورميانه و جلوگيری از دستيابی رژيم های ياغی به تسليحات کشتار جمعی.

حمله پيشگيرانه

اکونوميست می افزايد که با توجه به تمايل مفرط جورج بوش به مقصر جلوه دادن ايران در سنگ اندازی در برابر هدفهای شريف آمريکا در خاورميانه، ممکن است وی حمله پيشگيرانه عليه برنامه های هسته ای اين کشور را راهی مناسب برای اعاده اعتبار رياست جمهوری خود بداند اما چنين برداشتی اشتباه خواهد بود.

اکونوميست يادآور می شود که از اشغال عراق حمايت کرد در حاليکه (به اشتباه) می پنداشت که صدام حسين در حال دستيابی به اسلحه هسته ای است و نبايد به يک قاتل اجازه داد به ابزار موثرتر کشتار دست يابد اما در مورد ايران، زيرا اگر روشن شود که ايران در آستانه دستيابی به بمب اتمی است، بازهم حمله آمريکا به تاسيسات هسته ای اين کشور قماری خطرناک است.

اين نشريه در توضيح نظر خود می نويسد که بدون اقدام ارتش آمريکا در اشغال خاک ايران – که البته با توجه به شرايط عراق غيرقابل تصور به نظر می رسد – حمله به تاسيسات اتمی ايران تنها برنامه های هسته ای ايران را به تعويق می اندازد ولی در مقابل می تواند باعث جلب حمايت از رژيمی شود که در داخل کشور چندان محبوبيتی ندارد و آن را به دست زدن به اقدامات تلافی جويانه در داخل عراق، عليه اسرائيل و شايد حتی عليه ايالات متحده بر انگيزد.

اکونوميست می نويسد که علاوه بر اين، معلوم نيست که ايران هسته ای تا چه اندازه خطرناک خواهد بود زيرا برخلاف عراق در دوره حکومت صدام، ايران دارای يک ساختار قدرت پيچيده و حاوی عناصری از کثرت گرايی است که باعث برقراری نوعی نظارت و پاسخگويی می شود.

اين نشريه اظهار می دارد که با وجود تظاهر به دينداری، رژيم ايران از زمان انقلاب، رفتاری عقلايی داشته و گرچه مطمئنا در پيگيری برخی از هدف های منطقه ای شيطنت آميز خود به وسايل غير مجاز، از جمله تروريسم، متوسل شده است اما در مجموع، آيت الله ها تا کنون در مورد نتايج اقدامات خود حسابگرانه عمل کرده اند و در نتيجه، مانند اتحاد شوروی، احتمالا بتوان ايران هسته ای را مهار کرد.

اکونوميست می نويسد که تمامی اين ملاحظات حکايت از آن دارد که در شرايط کنونی، حمله نظامی ايالات متحده عليه ايران اقدامی اشتباه آميز خواهد بود اما اگر کسی تصور کند که ايران هسته ای خطرناک نيست، گرفتار نهايت خودفريبی شده است زيرا چنين وضعيتی بسيار، بسيار خطر آفرين خواهد بود.

اکونوميست در ادامه می افزايد که اتمی شدن ايران ممکن است اسرائيل، يعنی يک قدرت اعلام نشده هسته ای را تحريک کند که به حمله پيشگيرانه عليه اين کشور دست بزند زيرا برای اسرائيلی ها، که آقای احمدی نژاد خواستار محو کشور آنان از نقشه جهان شده، اين نظر که “احتمالا” بتوان ايران هسته ای را مهار کرد چندان اطمينان بخش نخواهد بود.

اتمی شدن ايران و رقابت تسليحاتی در منطقه

به نوشته اکونوميست، حتی اگر هم اسرائيل به چنين عملياتی دست نزند، اتمی شدن ايران می تواند تتمه پيمان منع گسترش تسليحات اتمی را بر باد دهد زيرا تا کنون هم همزيستی کشورهای عرب مانند مصر و عربستان سعودی با اسرائيل اتمی به اندازه کافی برای آنها دشوار بوده و اتمی شدن ايران باعث خواهد شد که مسابقه ای تسليحاتی در منطقه به راه افتد.

اين هفته نامه در مورد خطر ديگر ناشی از اتمی شدن ايران می نويسد که مهمتر از همه، ايران اتمی ممکن است احساس کند که برای تشديد تلاش در صدور خشونت آميز انقلاب به خارج از مرزهای خود از امنيت لازم برخوردار شده است.

اکونوميست توصيه می کند که برای جلوگيری از توليد بمب اتمی ايرانی بايد به هر اقدامی دست زد اما برای اين منظور، راهی بهتر از حمله نظامی هم وجود دارد.

اين نشريه يادآور می شود که آقای بوش در سال 2002، ايران را همراه با عراق و کره شمالی اعضای محور شرارت توصيف کرد ولی از سال 2004 به بعد، به دليل در دست نبود گزينه ای بهتر، وی با تلاش های بريتانيا، فرانسه و آلمان برای قانع کردن ايران به تبعيت از ضوابط اتمی بين المللی همراهی کرده است.

به نوشته اکونوميست، ايران همواره بر غيرنظامی بودن برنامه های خود تاکيد داشته اما سال گذشته اروپاييان با پيشنهاد برخی امتيازات به ايران در برابر کنار گذاشتن برنامه غنی سازی اورانيوم عملا دست اين کشور را رو کردند و زمانی که ايران اين پيشنهادها را رد کرد، به اعمال تحريم های شورای امنيت روی آوردند.

اکونوميست در تاييد فشارهای ديپلماتيک بر ايران می نويسد که گرچه ديپلماسی سازمان ملل به کندی پيش می رود، اما ايران هنوز تا توليد بمب اتمی چند سال فاصله دارد در حاليکه آمريکاييان، اروپاييان، روسيه و چين سرانجام در کنار هم صف کشيده اند.

اين نشريه می نويسد بايد فشار اقتصادی بر ايران را افزايش داد و در کنار آن نوعی مشوق را نيز مطرح کرد و در اين زمينه، مفيدترين انگيزه قول صريح آقای بوش در اين مورد خواهد بود که اگر ايران به معيارهای اتمی گردن نهد با تلاش آمريکا برای سرنگونی رژيم اين کشور مواجه نخواهد شد.

اکونوميست در خاتمه اظهار می دارد که با وجود همه اينها، ممکن است سرنوشت آمريکا و ايران اين باشد که در خاورميانه شاخ به شاخ شوند اما اين منطقه، و جهان، بدون سايه بمب اتمی ايران جايی به مراتب امن تر خواهد بود.

منبع: بی بی سی

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates