27.02.2008

یک نوجوان در اصفهان به دار آویخته شد

رادیوفردا: جواد شجاعی، مجرمی که در هنگام ارتکاب جرم ۱۶ سال داشت، روز هفتم اسفندماه، در زندان محل نگهداری اش در اصفهان به دار آويخته شد.

خواهر اين مجرم صغير، در گفت و گو با راديوفردا با تاييد اين خبر می گويد که وی متهم به آن بود که يکی از دوستانش به نام رستم را در جريان يک درگيری در سال ۱۳۷۹ به قتل رسانده است.

در پی بازداشت شدن جواد شجاعی، شعبه نهم دادگاه عمومی جزايی اصفهان پس از رسيدگی به پرونده، او را مجرم می شناسد و بر اساس خواست اوليای دم، حکم به قصاص نفس می دهد.

به دنبال اعتراض به حکم، شعبه ۲۷ ديوان عالی کشور اعتراض را رد می کند؛ و نهايتا حکم اعدام با طناب دار، با موافقت ریيس قوه قضاييه اجرا می شود.

اين دومين باری در چند ماه اخير است که در ايران مجرمی که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اعدام می شود. پيش از اين ماکوان مولودزاده، مجرم صغير ديگری در ايران به طناب دار سپرده شده بود.

صدور و اجرای حکم اعدام برای مجرمانی که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اند همواره مورد اعتراض گسترده نهادهای مدافع حقوق بشر قرار داشته است. ايران در حال حاظر تنها کشوری در جهان به شمار می رود که در آن مجرمان صغير با خطر اعدام مواجه اند.

اين اعدام ها در قالب حکم قصاص صورت می گيرد که بر اساس آن، مجرمان بر اساس خواست خانواده مقتول، اعدام می شوند؛ حکمی که جان جواد شجاعی را نيز پس از هشت سال حبس گرفت؛ هشت سالی که به گفته خواهر جواد، سراسر در انتظار تلخ مرگ سپری شد.

اين انتظار در ناباوری خانواده شجاعی در بامداد يک سه شنبه زمستانی، با طناب دار پايان گرفت:

«جواد می گفت اگر من را تا پای چوبه دار هم ببرند، اعدامم نمی کنند. رضايت می دهند. ولی خوب… نمی دانم چه بگويم. حيف بود. به خدا حيف بود. در اين مدت که در زندان بود همه از دستش راضی بودند. ما هنوز باورمان نمی شود که برادرمان را کشتند. واقعأ حقش نبود. ۸ سال حبسش را کشيده بود، بعد از ۸ سال هم قصاصش کردند. خيلی سخت است. ديگر نمی دانم چه بگويم… »
خواهر جواد شجاعی
راديو فردا: خانم شجاعی، چطور از اين مساله با خبر شديد؟

خانم شجاعی: ما اصلا شوکه شديم. ساعت ۴ صبح (سه شنبه) رفته بودند برای اجرای حکم. ما هم همه رفته بوديم که از خانواده مقتول رضايت بگيريم. ولی هر کاری که کرديم، هر صحبتی که کرديم، قانع نمی شدند. از راه پول، از هر راهی… به دست و پايشان افتاديم؛ ولی می گفتند فقط می خواهيم تا پای دار ببريمش و بعد رضايت می دهيم. ولی بعد بردندش و قصاصش کردند. ما پشت در زندان منتظر بوديم ببينيم چه می شود؛ تا ساعت ۹ همانجا مانديم تا بالاخره به ما گفتند که جواد قصاص شده…

جواد چه مدت در زندان بود؟

جواد ۸ سال در زندان بود؛ سال ۷۹ رفته بود زندان.

موقع ارتکاب جرم چند سال داشت؟

زير ۱۸ سال. متولد ۶۲ بود.

شما اعتراض کرديد به حکم؟

کاری از دستمان بر نمی آمد. ما در شرايطی بوديم که… وقتی جنازه برادرم را می خواستند تحويلمان دهند چکار می توانستيم بکنيم؟ همه نگران بودند و فقط گريه زاری می کردند. کسی کاری نمی توانست بکند.

قبلش چطور؟ در اين سال ها، از وقتی که حکم صادر شده بود، به جايی اعتراض کرديد؟

ما به دادگاه و قاضی و اين ها کاری نداشتيم. فقط از خانواده مقتول طلب بخشايش می کرديم. آنها هم که هيچ کاری نکردند.

شما اساسا انتظار و آمادگی چنين اتفاقی؛ اجرای حکم را داشتيد؟

نه واقعأ؛ به خدا پدر و مادرم حالشان خيلی بد است. خيلی سخت بود، بعد از ۸ سال قصاصش کردند. تمام اين مدت ما اميدوار بوديم که نجات پيدا می کند…

خانم شجاعی می دانم که الان موقعيت خيلی بدی است. اما ممکن است بگوييد که اين جرم ۸ سال پيش چگونه اتفاق افتاد؟

دعوايشان شده بود. سه چهار نفر بودند که رفته بودند جلوی خانه مقتول. طی درگيری معلوم نشد که چه شد؛ چطور اين اتفاق افتاد. ديروز که برادرم را ديديم می گفت هنوز بعد از ۸ سال نمی دانم که چه اتفاقی افتاد که کشته شد. شريک جرم ها هم همه فرار کردند. فقط برادرم مانده بود که اين ها هم قصاصش کردند.

ديروز (دوشنبه) آخرين باری بود که با جواد صحبت کرديد؟

بله ديروز بين ساعت ۱۰ تا حدود ۱۲ گذاشتند با جواد باشيم. صحنه های خيلی بدی بود. حلاليت طلبيدن ها و خداحافظی ها و …

خود جواد اطلاع داشت از حکمی که صادر شده و قرار بود اجرا شود؟

بله، ولی اميدوار بود. می گفت اگر من را تا پای چوبه دار هم ببرند، اعدامم نمی کنند. رضايت می دهند. ولی خوب… نمی دانم چه بگويم. حيف بود. به خدا حيف بود. در اين مدت که در زندان بود همه از دستش راضی بودند. ما هنوز باورمان نمی شود که برادرمان را کشتند. واقعأ حقش نبود. ۸ سال حبسش را کشيده بود، بعد از ۸ سال هم قصاصش کردند. خيلی سخت است. ديگر نمی دانم چه بگويم…

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates