03.03.2008

محمد هاشمی: در انتخابات ریاست جمهوری ” تقلب” شد

عصرایران: محمد هاشمی
سیاست روز ؛ مجيد تولا‌يي- گفت‌و‌گو با عضوي از خانواده‌اي كه مشهور به سياست‌مداري است كار سختي است. اين سختي را زماني حس كردم كه در پاسخ بسياري از سؤالا‌ت بديهي‌ام در گفت وگو با مهندس محمد هاشمي با تكذيب و نمي‌دانم و يادم نيست مواجه شدم.

باور جمله‌ “در خاطرم نيست” در پاسخ به برخي مسائل مهم، آن هم از سوي كسي كه ريزترين آن‌ها را برايت بازگو مي‌كند كمي سخت بود.

محمد هاشمي وقتي برخي از گفته‌هايم را تكذيب كرد تازه متوجه شدم كه شايد يكي از وجوه سياست‌ورزي تكذيب آن چيزي باشد كه فعلا‌ً صلا‌ح تو در قبول آن نيست و اين تكذيب را در خيلي جاها شنيدم حتي آن‌جايي كه صحبت از مصاحبه آقاي مرعشي با نشريه ذكر شد كه گفته بود اسلا‌م نظام اقتصادي و سياسي ندارد كه با وجود داشتن نوارهايش باز هم شنيدم كه صحبت‌ها تحريف شده بود.
هاشمي هنوز هم دخالت نظامي راعامل شكست در انتخابات مي داند.

وقتي به محل مصاحبه در تقاطع خيابان ولي‌عصر و شهيد بهشتي كه معلوم بود دفتر بنياد امور بيماري‌هاي خاص به رياست فاطمه هاشمي است رسيدم وي در حال صحبت با شخصي در خصوص بيماري قلبي‌اش و اجبارش براي سكونت در شمال تهران بود.
مصاحبه صريح‌مان با وي كه است را مي‌خوانيد:

***
شكل‌گيري كارگزاران سازندگي از كجا و به چه دليلي بود و شما در آن سال‌هاي دهه 70 چه ضرورتي احساس كرديد كه اين حزب را تشكيل داديد؟

‌ در پايان مجلس چهارم وقتي داشتيم براي انتخابات مجلس پنجم آماده مي‌شديم، گروهي كه امروز به نام اصلا‌ح‌طلب معروف است و آن زمان به آن‌ها خط سه مي‌گفتند به خاطر مسايلي كه در مجلس چهارم اتفاق افتاده بود تصميم گرفته بودند كه در انتخابات شركت نكنند. لذا انتخابات به سمت تك‌قطبي شدن پيش مي‌رفت و اين مسئله اولين آفتش كم شدن مشاركت مردم بود، چون مردم اگر احساس كنند رأي دادن يا ندادن آن‌ها فرقي نمي‌كند ديگر لزومي براي شركت در انتخابات نمي‌بينند.

مسأله دوم هم اين بود كه دشمنان از عدم حضور مردم سوءاستفاده مي‌كردند و تبليغ مي‌كردند كه مردم از نظام و مسئولين بريده‌اند، لذا با اين فضا با تعدادي از دوستان كه عضو دولت آقاي هاشمي هم بودند جمع شديم و فكر كرديم تا چه كار كنيم انتخابات تك‌قطبي نباشد.

پس در تشكيل حزب كارگزاران نگاه و حركت از پايين به بالا‌ نبود بلكه از همان ابتدا برخاسته از قدرت و نگاه معطوف به قدرت وجود داشت؟

قصد ما تشكيل حزب نبود. ما فقط مي خواستيم انتخابات را به نفع نظام رقابتي كنيم به همين دليل تصميم گرفتيم با بعضي از دوستان خارج از دولت هم صحبت كنيم كه بيايند جمعي از نخبگان كشور، اساتيد دانشگاه و حوزه و مديران اجرايي كشور بيانيه‌اي را در دعوت از مردم براي شركت در انتخابات امضاء كنيم و همين‌طور نامزد هم معرفي كنيم.

با اين افراد صحبت كرديد؟

بله، با آن‌ها تماس گرفتيم. بسياري مي‌گفتند كه شرايط رقابتي نيست. مي‌گفتند جناحي كه مجلس را در اختيار دارد مي‌خواهد دولت را هم در اختيار بگيرد و اجازه نمي‌دهند كه در مجلس پنجم جناح رقيب بيايد. بحث نظارت استصوابي و رد صلا‌حيت‌ها را مطرح مي كردند و مي‌گفتند كه اجازه ورود به ما را نمي‌دهند چون وضع مطلوب را همين وضعيت مي‌دانند.

بحث‌شان اصل نظارت استصوابي بود يا نوع اعمال آن؟

مي‌گفتند همين وضع كه انتخابات بدون رقيب انجام شود براي عده‌اي مطلوب است چون مي‌دانند اگر رقيب باشد ممكن است به همه خواسته‌هايشان نرسند. حالا‌ اين كه يكي از موانع ورود رقيب به انتخابات نظارت استصوابي است كه شوراي نگهبان بيايد و اجازه ورود به انتخابات را ندهد.

شما هم اين استدلا‌ل را قبول داشتيد؟

خير، كساني كه در دولت بودند اين استدلا‌لا‌ت را نمي‌پذيرفتند و قانع نمي‌شدند. بالا‌خره وظيفه‌ي ما اين است كه انتخابات را پر شور كنيم.

چه كساني چنين استدلا‌ل‌هايي داشتند؟

ببينيد من از فرد خاصي نام نمي‌برم. كساني كه عمدتاً قبلا‌ً در دولت بودند، در مجلس سوم بودند، در بعضي مناصب بودند، از روحانيون و دانشگاهيان بودند؛ بنابر اين ما با جمعي از اعضاي دولت آقاي هاشمي دور هم جمع شديم و گفتيم حالا‌ كه نمي‌آيند تكليف از ما ساقط نيست! بياييد وارد انتخابات شويم. آن زمان جامعه روحانيت مبارز براي انتخابات تهران ليست مي‌داد و تهران 30 نماينده داشت.

از اين سي نفر نماينده تهران در مجلس چهارم 20 نفرشان مي‌خواستند در مجلس پنجم شركت كنند و 10 نفرشان هم مايل نبودند. ما از طريق آقاي هاشمي به جامعه روحانيت مبارز يا به اصطلا‌ح جناح راست در آن زمان و اصولگرايان امروز پيشنهاد داديم كه آن بيست نفر كه مي‌آيند هيچ، از آن ده نفر باقي‌مانده پنج نفر را ما اسم بدهيم، پنج نفر را هم شما اسم بدهيد تا ما هم بتوانيم از ليست شما حمايت بكنيم.

جامعه روحانيت مبارز گفت اصلا‌ً شماها كي هستيد؟ اين باعث شد كه ما موضوع را از طريق آقاي هاشمي از رهبر انقلا‌ب سئوال كنيم. ايشان به آقاي هاشمي گفته بودند كه براي رقابتي شدن انتخابات مستقل شركت كنيد. آقاي هاشمي هم به ما گفتند كه نظر رهبري اين است و شما به جاي اين كه پنج تا اسم بدهيد برويد و مستقل اسم بدهيد.

پس شما علا‌قه‌مند بوديد كه وارد جناح به اصطلا‌ح خودتان راست بشويد؟

نه ما چنين قصدي نداشتيم. فقط گفتيم كه پنج نفر از ليست را ما اسم بدهيم ولي آن‌ها قبول نكردند.

دليل مخالفت جامعه روحانيت مبارز با اين مسئله چي بود؟

گفتند خودمان مي‌دانيم. در همين حد! ما هم اول يك بيانيه داديم كه 16 نفر آن را امضا كردند؛ از اين 16 نفر 10 نفر وزير بودند و شش نفر عضو دولت. معاون رئيس جمهور، رئيس بانك مركزي و… جزء اين شش نفر بودند. اين بيانيه، تحليلي از شرايط سياسي و اجتماعي كشور داشت و در آن بر ضرورت مشاركت همه در انتخابات تأكيد شده بود.

جناح اصولگرا چه واكنشي نشان داد؟

بعضي از اعضاي جناح راست كه در آن زمان نماينده مجلس هم بودند واكنش بسيار تندي به اين بيانيه نشان دادند. جواب‌هاي خيلي تندي هم دادند، خوب اين باعث شد كه بيانيه دوم را بدهيم كه آن‌ها واكنش نشان دادند. آن زمان هم كه ما هيچ رسانه‌اي نداشتيم، اما آن‌ها روزنامه، مجله و حتي تريبون مجلس را داشتند. ما فقط مجبور بوديم بيانيه بدهيم.

اما گويا از آن 16 نفر بعدها 6 نفر در هسته مركزي كارگزاران ماندند؟

مقام معظم رهبري در جلسه‌اي كه ماه مبارك رمضان خدمتشان رسيديم در صحبت‌هايشان گفتند كه آن‌هايي كه وزير هستند استعفا بدهند و دخالت نكنند. چون اگر وزرا يا دولت در انتخابات دخالت كنند نماينده‌ها وكيل‌الدوله مي‌شوند نه وكيل‌ ملت، بنابر اين، اين حركت درست نيست. وزرا را از دخالت در انتخابات منع كردند. لذا هر 10 وزير استعفا دادند. ما شديم شش نفر. اين شش نفر راه را ادامه دادند و معروف شديم به ‌6G يا گروه شش نفره از كارگزاران سازندگي، چون آن موقع دولت سازندگي بود.

مرام‌نامه و اساس‌نامه شما چگونه بود و چه سياست‌هايي را ترسيم كرده بوديد؟

ما آن زمان هيچي نداشتيم، فقط بعنوان گروهي از كارگزاران سازندگي بوديم. اين اسم هم ابداعي بود. ‌

در تشكيل اين گروه واكنش جناح به اصطلا‌ح چپ به چه صورتي بود، مثل مجمع روحانيون مبارز و …؟

خنثي بود. از طرف آن‌ها واكنشي نداشتيم اما از طرف جناح راست واكنش‌ها بسيار تند بود. به هر حال وارد فعاليت شديم و شروع كرديم به شناسايي افراد و مذاكره با آن‌ها. از آن‌ها دعوت كرديم تا بيايند و نامزد بشوند و به اين ترتيب توانستيم حدود 200 نفر را در سراسر كشور دعوت كنيم تا براي شركت در انتخابات ثبت‌نام كنند.

اين افراد در استان‌ها، شهرستان‌ها و در تهران شناسايي و سازماندهي شدند و به اصطلا‌ح به عنوان نامزد در انتخابات مجلس پنجم ثبت نام كردند. از ليست افرادي كه در اين انتخابات مورد حمايت ما بودند 145 نفر وارد مجلس شدند. از اين تعداد تا مرحله تشكيل مجلس 40 نفر تغيير موضع دادند، يعني از ما بريدند و به جناح راست پيوستند.

جزء اسامي مشترك كه نبودند؟

نه، جزء ليست اختصاصي ما بودند. بنابراين تعداد كساني كه ما داشتيم 105 نفر شدند.

از كجا متوجه شديد كه اين افراد از شما بريده‌اند؟ مستقيم به شما گفتند؟

نه! صحبت بر سر رياست مجلس بود. بالا‌خره معمولا‌ً فراكسيون‌ها راجع به هيئت رئيسه مجلس صحبت مي‌كنند. اين چهل نفر بيشتر به رئيس مجلسي كه جناح راست مشخص كرده بود گرايش داشتند.

آقاي ناطق نوري؟

بله

فرد مورد نظر شما چه كسي بود؟

دقيق يادم نيست.

چهره‌هاي شاخص اين 40 نفر چه كساني بودند؟

اصلا‌ً يادم نيست. خيلي درگير اين قضايا نبودم، بنابراين 105 نفر به فراكسيون كارگزاران وفادار ماندند كه البته در طرح‌ها و لا‌يحه‌ها و مصوبات مجلس بيش از اين تعداد با ما همراهي مي‌كردند.

شما كه مي‌گوييد آن زمان هنوز هيچ سازمان و تشكل رسمي و مرام‌نامه و اساس‌نامه‌اي نداشتيد، آيا فراكسيون كارگزاران كه ميگوييد تعدادشان هم زياد بود در مجلس دستوري كار مي‌كرد و به حرف‌هاي اين هسته‌ي شش نفره گوش مي‌كرد؟

ما نه مرام‌نامه داشتيم و نه اساس‌نامه اما كار هم دستوري نبود. آن زمان ملا‌ك و محور ما آقاي هاشمي و دولتش بود. در طرح‌ها و مخالفت‌ها و موافقت‌ها در مجلس، ملا‌ك سنجش همين بود. لذا بر اساس اين سنجش مي‌بينيم كه در مجلس پنجم تعداد افرادي كه از آقاي هاشمي حمايت مي‌كردند بيشتر از مجلس چهارم بود. بعد از آن رسيديم به آخر 75 و اوايل 76 كه انتخابات رياست جمهوري دور هفتم در پيش بود. جناح چپ يك كانديدا داشت، جناح راست هم يك كانديدا. در واقع بعد از مجلس پنجم بود كه جناح چپ كم‌كم وارد صحنه سياسي شد و در انتخابات رياست جمهوري شركت كرد.

كانديداي كارگزاران چه كسي بود؟

آقاي دكتر حبيبي بود. منتهي آقاي حبيبي ورود به صحنه را نپذيرفت. كارگزاران در بحث‌ها و تبادل‌نظرها به طرف آقاي خاتمي تمايل پيدا كرد و از ايشان حمايت كرد. كارگزاران در حقيقت عنوان كارگزاران دولت سازندگي را داشتند و اعتبار دولت سازندگي پشت سرشان بود. اقبال مردم هم به اين دولت بسيار بالا‌ بود، مثلا‌ً وقتي نظرسنجي مي‌كرديم، حدود 45 درصد مردم به همين سازندگي رأي مي‌دادند. 17 تا 18 درصد هم جناح چپ مقبوليت داشت و همين مقدار هم جناح راست. تحليلي در اين‌جا مطرح شد كه اگر كارگزاران با هر كدام از اين دو جناح ائتلا‌ف كند با رأي بالا‌ي 65 درصد برنده انتخابات مي‌شد.

يعني حمايت كارگزاران از آقاي خاتمي باعث رأي آوردن ايشان شد؟

همين‌طور است. نظر‌سنجي‌ها اين را نشان مي‌دهد.

چه اتفاقي افتاد كه آقاي مهاجراني بحث تمديد رياست جمهوري آقاي هاشمي را مطرح كرد؟

اين‌طور نيست. يك مقدار حافظه‌تان را اصلا‌ح كنيد. داستان اين بود كه در سال 75 آقاي هاشمي سفري استاني به اصفهان داشتند، در مراسم استقبال از ايشان در اصفهان، آيت‌الله طاهري امام جمعه وقت اصفهان در سخنراني خود در خواست كردند كه چون قانون اجازه مي‌دهد مي‌توان دو سال دوره رياست جمهوري را تمديد كرد. ايشان موافقت كنند كه دو سال دوره رياست جمهوري تمديد شود تا برنامه دوم را كه دو سال از اجرايش باقي مانده بود كامل شود. آقاي هاشمي در قبال اين مطلب سكوت كردند و جواب ندادند. اين مطلب را بعداً آقاي عبدالله نوري و يكسري از دوستان ديگر كه در مجلس بودند مطرح و تكرار كردند.

سكوت آقاي هاشمي به معناي رضايت بود؟

‌ نه! ايشان تمايل نداشتند.

ولي به طور قطع كارگزاران تمايل داشتند؟

كارگزاران ديگر به آن معنا نبود، طرحش توسط آقاي طاهري بود و پيگيري‌اش توسط عبدالله نوري در مجلس.

شما موافق بوديد؟

بحث موافقت يا مخالفت ما نبود. اين كه شما مي‌گوئيد آقاي مهاجراني مطرح‌كننده اين قضيه بود، اين را من رد مي‌كنم. آن‌ها پيشنهاد مي‌كردند كه آقاي هاشمي دو سال ديگر در مسند رياست جمهوري باقي بماند تا برنامه دوم توسعه به پايان برسد و نتايجش به ثمر برسد. در حقيقت مي‌خواستند حركتي كه با نام سازندگي در كشور شروع شده بود تداوم پيدا كند و متوقف نشود. اما آقاي هاشمي با اين موضوع موافق نبودند و گفتند اصلا‌ً براي انقلا‌ب ما درست نيست كه مثل برخي كشورها بياييم اين كارها را بكنيم، مانند برخي كشورها كه تلا‌ش مي‌كنند رياست جمهوري را دائمي بكنند.

البته رهبر انقلا‌ب هم در برابر اين پيشنهاد موضع منفي گرفتند و مخالفت كردند…

بله! چون آقاي هاشمي مخالف بودند و با رهبري نيز اين موضوع را در ميان گذاشته بودند؛ رهبري در يك سفر استاني و در صبحگاه نيروهاي نظامي گفتند كه آقاي هاشمي بعد از دوره رياست جمهوري در سمت ديگري در خدمت نظام خواهند بود. كارگزاران هم تشكيلا‌تي نداشت كه بخواهد وارد چنين قضايايي بشود.

بالا‌خره كارگزاران چه زماني حزب رسمي شدند؟

وقتي آقاي خاتمي رئيس جمهور شد با صحبت‌هايي كه ايشان در خصوص توسعه نهادهاي مدني و احزاب داشتند؛ دوستان در سال 77 يا 78 درخواستي را به همراه اساس‌نامه و مرام‌نامه به كميسيون ماده 10 وزارت كشور دادند مبني بر تشكيل حزب كارگزاران سازندگي. بنابر اين از سال 74 تا سال 78 كه كارگزاران به صورت رسمي ثبت شد بيشتر يك تشكل دوستانه بود، يعني حزبي نبود كه بتوان آن را به حساب آورد.

دغدغه‌ اصلي و چشم‌اندازي كه شما براي كارگزاران ترسيم كرده بوديد چه بود؟

دغدغه‌ي اصلي ما سازندگي كشور بود. چون اين نگراني بود كه سازندگي‌اي كه در كشور شروع شده با رفتن دولت سازندگي متوقف شود. لذا گفتيم بايد يك تشكيلا‌تي باشد كه اين سازندگي را مورد حمايت قرار دهد. ‌

چطور كارگزاراني كه سازندگي و توسعه اقتصادي را مقدم بر ساير مسائل كشور مي‌داند با جبهه دوم خرداد و احزابي چون جبهه مشاركت همراه مي‌شود كه توسعه سياسي را مقدم بر هر چيزي مي‌شمارد و آن را پيگيري مي‌كند؟

اولا‌ً هم حزب كارگزاران و هم مشاركت مي‌گفتند توسعه پايدار. توسعه پايدار هم تقدم و تأخر ندارد. اين‌ها بحث‌هايي است كه بعداً رقبا درست كردند و گرنه هر دو بر اصل توسعه‌ي پايدار تأكيد داشتند.

ولي فكر نمي‌كنم بحث تقدم توسعه اقتصادي در كلا‌م مسئولين دولت آقاي هاشمي و گفتمان توسعه سياسي دولت آقاي خاتمي قابل انكار باشد؟

شما داريد از من سؤال مي‌كنيد. من هم به شما مي‌گويم اين‌طور نبوده است. اگر شما شنيده‌ايد، لا‌بد روزنامه سياست‌روز، رسالت و كيهان نوشته‌اند و از آن‌ها استفاده مي‌كنيد وگرنه هيچ‌كس اين حرف‌ها را نزده است.

شما در تحليل روند حركت كارگزاران از دولت‌محور بودن كارگزاران و حمايت كردن از آقاي هاشمي صحبت كرديد. چطور شد كه در قبال حجم تخريب چهره‌ آقاي هاشمي در انتخابات مجلس ششم عكس‌العمل نشان نداديد و همچنان همراه همان جريان مانديد؟

ما از آقاي هاشمي حمايت كرديم.

ولي با آن حجم تخريب و توهين همچنان خود را جزو جريان به اصطلا‌ح اصلا‌ح‌طلب مي‌دانستيد و مي‌دانيد؟

ما كي گفتيم جزء اصلا‌حات هستيم؟

پس اين همه همراهي از قبل از دوم خرداد 76 كه گفتيد نشانه چيست؟ چطور جزء اصلا‌حات نيستيد؟

امام(ره) هم بهترين مصلح بودند.

من به معناي بسيط اصلا‌حات كاري ندارم…

ولي من كار دارم! ما امام را مصلح مي‌دانيم. اصلا‌حات را همان‌طور كه مكرراً در مصاحبه‌هايم گفته‌ام از پيروزي انقلا‌ب شروع شد، يعني مربوط به يك دوره نبوده است. اين‌ها واژه‌هايي است كه گروه‌ها خودشان مي‌سازند، مثلا‌ً همين‌هايي كه مي‌گويند اصولگرا هستيم، اولا‌ً بيايند بگويند اصولگرا يعني چه؟ اصولگرا فقط همين‌ها هستند؟ كس ديگري نيست؟ امام اصولگرا نبود؟ رهبري اصولگرا نيست؟ اين‌ها تقسيماتي است كه بعضي روزنامه‌ها و اشخاص براي خودشان درست مي‌كنند تا بتوانند براي خودشان هويت‌بخشي بكنند و گرنه اين‌ها اعتبار آن‌چناني ندارند.

شما خودتان بارها به تقسيم‌بندي چپ و راست اشاره كرديد.كارگزاران در جريان‌هاي سياسي كشور خود را متعلق به چه جرياني مي‌داند؟

كارگزاران در مرزبندي‌ها اعتدال‌گرا، توسعه‌گرا، عقل‌گرا و خردگرا است.

ولي مردم در دهه اخير همواره شما را با جناح به اصطلا‌ح اصلا‌ح‌طلب ديده‌اند؟

در دروازه شهر را مي‌شود بست ولي دهن مردم را نه. اگر اصلا‌ح‌طلبي راه امام است، ما اصلا‌ح‌طلبيم. اگر تعريف شما است، نه!

شما مي‌گوييد به خاطر انقلا‌ب و احساس خطري كه در جريان انتخابات مجلس پنجم كرديد وارد صحنه شديد و فعالا‌نه حضور پيدا كرديد. آيا از روند مجلس ششم، جريان تحصن برخي نمايندگان و قبل از آن تخريب گسترده آقاي هاشمي احساس خطر نكرديد؟

ما هر جا كه احساس خطر كرده‌ايم موضع‌گيري كرده‌ايم مثل نامناسب بودن تحصن در مجلس ششم و يا تخريب آقاي هاشمي توسط روزنامه‌هاي وابسته به جناح راست.

يعني تخريب آقاي هاشمي در انتخابات مجلس ششم توسط برخي مثل اكبر گنجي، محمد قوچاني و … هم توسط جناح راست بود؟

صحنه‌گردان جريان راست بود، مجري هم اين‌ها بودند. هر دو جريان با هم متفق شدند و عليه آقاي هاشمي وارد صحنه شدند و كارگزاران هم دفاع مي‌كرد. اگر سؤال درست و حسابي داريد بپرسيد كه من وقت ندارم.

چند ماه گذشته شما و برخي از اعضاي كارگزاران گفتيد كه با قدرت وارد صحنه انتخابات مجلس هشتم مي‌شويد. چه شد كه افرادي مثل شما، آقاي روحاني و بسياري ديگر براي مجلس ثبت‌نام نكرديد؟

دلا‌يل شخصي داشت.

توصيه‌ آقاي هاشمي نبود؟

نه، عكس قضيه بود. روزنامه كارگزاران مقاله نوشت كه آقاي هاشمي به آقاي روحاني توصيه كردند كه بيايد ولي نيامد. شما همه چيز را وارونه نشان مي‌دهيد.

حالا‌ كه ثبت‌نام نكرده‌ايد، ورودتان به صحنه انتخابات به همان صورت ائتلا‌ف با اصلا‌ح‌طلبان است؟ ‌

از اول هم اعلا‌م كرديم كه با جبهه اصلا‌ح‌طلب ائتلا‌ف مي‌كنيم.

يعني تابع تصميمات ستاد ائتلا‌ف هستيد؟

تا حالا‌ كه با هم بوديم و دنبال تصميمات مشترك هستيم. بعداً چه اتفاقي بيفتد نمي‌دانم.

پس شما همصدا با ساير اصلا‌ح‌طلبان هستيد؟

ببينيد اگر كارگزاران با اصلا‌حات است پس اين صداي كارگزاران كه در مواردي به اعتراض در آمده آيا صداي اصلا‌حات هم هست؟ بالا‌خره ما در مواردي تصميم مي‌گيريم كه مستقل باشيم و در مواردي همراهي كنيم. مردم هم منصف هستند و همه صداها را مي‌شنوند و قضاوت نهايي را انجام مي‌دهند.

عدم اقبال مردم به اصلا‌ح‌طلبان در شوراي دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم را هم در راستاي همين انصاف مردم ارزيابي مي‌كنيد؟

‌ وقتي عامل دخالت نظامي در انتخابات پيش آمد و در انتخابات تقلب شد معلوم است كه در مقابل استقبال مردم اتفاق ديگري مي‌افتد. اين ممكن است هماني نباشد كه مردم رأي داده‌اند. مثلا‌ً در همين انتخابات نهم رياست جمهوري مردم هر جا كه ما را مي‌بينند مي‌گويند كه ما به آقاي هاشمي رأي داديم. در روستا مي‌گويند، در شهر مي‌گويند، در تهران مي‌گويند. هر جا مي‌رويم مي‌گويند. نشده تا حالا‌ كسي به ما برسد و نگويد كه ما به آقاي هاشمي رأي داديم، حالا‌ چطور شد كه نام آقاي هاشمي از صندوق بيرون نيامد معلوم است كه چه اتفاقي افتاده است!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates