08.03.2008

پاسخ دانش آموزان معلم اعدامی فرزاد کمانگر

ایران پرس نیوز: فعالان حقوق بشر در ايران

نامه 1:
سلام اي خواسته ي شگرف،عزيز رويايي،همه مي گويند شکي نيست تو با پرستو همراه بهار ميايي
باغبان باغ عشق سلام ،امروزکه فرسخ ها از وجود نازنينت دورم احساس مي کنم به اندازه ي شاهرگ حيات به من نزديکي چون طنين صدايت را همواره در گوش دارم واندرزهايت را حلقه اي آويز گوشم کرده ام.بهترين درودها را به وسعت لحظات شاد باهم بودن برايت ارمغان دارم. ديشب نامه ات(بابا آب داد)را خواندم و اطمينان پيدا کردم هنوز بچه هايت را فراموش نکرده اي و با گريه به خواب رفتم خوابي از جنس بلور خوابي به اميد فردا بازهم در کلاس حاضرشويد سرحال اميدوار با يک دنيا آموختني ها.
آقاي کمانگر عزيز، هرگز فراموش نخواهم کرد زماني که خبر از مرگ همکلاسيمان کوروش را شنيدي چه بر سرت آمد وچگونه برايش گريه کردي و اکنون هم هنوزدر غمش برايش مي نويسي ويا روزي که سرگل دختر بيچاره اي را که به زور از نيمکت هاي شکسته ي کلاس سرد وتاريکش جدا کردند واو را به خانه نابخت شوهر فرستادند ، بگذار از سرنوشتش برايت بگويم هر چند که مطمئن هستم بسيار اندوهگين ات مي کنم. او را نيز مانند کوروش با جسدي بي جان به همان روستا بازگرداندند، اما با90% سوختگي ناشي از خود سوزي. آقاي معلم عزيزم بدان که بسياري از بچه هايت به نوعي کوروش وسرگل مي شوند. همين را بگويم که همه آرزوهايي را که از ما مي پرسيدي مي خواهيد آينده چگونه باشد، در حد يک آرزو ماند فقط خوشبختانه يک آرزوي من که هنگام خردسالي داشتم که کاش مي شد فرشتگان را ديد به حقيقت پيوست ومن يکسال تجربه با فرشته بودن را داشتم..
اي بهترين، هيچگاه کلمه ي خدا حافظي برايم خوشايند نخواهد بود چون ياد آور خاطره تلخ پايان سال تحصيلي را با تو در ذهنم تداعي ميکند چه سخت از ما دور شدي و ما همه بخاطر آخرين روز ديدار کنارت گريه کرديم .مطمئن هستم که همه را بياد داري. من ليلا 21ساله هستم ودر دوم دبيرستان ازدواج کردم و اکنون بچه اي سه ساله دارم که آرزو داشتم که روزي فرزندانمان نيز پشت همان نيمکت هارا با تو تجربه کنند .من هنوز بعد از گذشت نه سال کلاس درسم را باتو تجسم ميکنم و به آن روز ها غبطه مي خورم اما اکنون چگونه براي فرزندم از تو بگويم؟ بگويم خوب بود عاشق و دلسوز بود.او چه جواب خواهد داد؟مطمئن مي گويد مادر بيا تا خوب نباشيم،هيچگاه عاشق و دلسوز نباشيم. پس کجائيد آن خوب…؟
به اميد رهايي و آزادي معلم و برادر خوب و هميشگي و سر مشق زندگيمان فرزاد کمانگر
ليلا دانش آموز کلاس چهارم نسترن ، نيمکت سوم

نامه 2:
نگذاريد بر خاطرات رنگارنگ کودکيمان رنگ سياهي بنشيند
ما خواهان آزادي بي قيد وشرط آموزگار دلسوزمان آقاي فرزاد کمانگر هستيم . ما از ستم ، از رنج ، از زندان ، از بايد ها و از هر که و هر آنچه تو را در بند مي کشد بيزاريم. ما از معلممان آموختيم براي آزادي و شرافت انسانيت فرياد بر آوريم ، زندگي را با تو ميخواهيم و ما با اميد به ورزيدن نسيم صلح و آزادي در هر کوي و برزن زين مرز و بوم صبحگاهان که گل هاي شقايق در بستري از خون تولدي ديگر مي يابند با خطي سرخ بر سينه سفيد دفترمان بنگاريم:
تا شقايق هست زندگي بايد کرد
امروز مي خواهيم خاطرات شيرين و لطيف کودکيمان راکه با معلم عزيزمان داشتيم بر روي کاغذ بکشيم تا بدانيم ما نيز تو را همواره در ياد خود سر بلند مي دانيم و فراموش نخواهيم کرد.در اين لحظه که براي تو مي نويسيم چشمانمان پراز اشک با هم يک صدا فرياد مي زنيم (ما خواهان رهايي معلممان هستيم) بگذاريد خاطرات دوران کودکيمان خاطراتي همراه با حسرت نباشد.اگر هر کدام از ما هم به اندازه ي اين معلم دلسوز براي جامعه اي که در آن زندگي مي کنيم از خودمان گذشت داشتيم بخاطر ترقي ديگران مسلماَََُُ جامعه ي عدالتمندي داشتيم . کدام معلم است که هر ماه حق وحقوقش را با ديگران تقسيم کند و کتاب بچه هايش رااز روي نيمکت بردارد و دزدکي پولي لاي آنها بگزارد وکدام است که به اندازه ي فرزاد کمانگر شوق درس خواندن و اميد به زندگي را به دانش آموزانش بدهد،معلمي که به ما آموخت به سرزمين مان عشق بورزيم و براي سر بلنديش بکوشيم و در مدحش سرود بخوانيم.پس ما به چه شوقي بتوانيم درس بخوانيم وقتي که برادرمان را در کنج زندان پرپر مي کنند چگونه به آينده ي خويش اميدوار باشيم .آيا اين انصاف است کسي را که هنوز دانش آموزانش به اميد حرفهاي او درس مي خوانند تا به هدفشان برسند اين گونه مجازات کنيد؟ کسي که دانش آموزانش هنوز چشم به راه آمدنش هستند.کسي که خدمت را افتخار مي دانست،او که نحوه زندگي کردن را به ما آموخت اکنون حق زندگي را از خودش مي گيريد؟
ما با چه اميدي درس بخوانيم تا مفيد باشيم در حالي که يکي از بهترين الگوهايمان را به دار ميکشند.کسي که هر لحظه زندگيمان با او خاطره ايست،ما زندگي را با او ميخواهيم،ما منتظر دستان پر مهرش هستيم،ما به قيمت جانمان او را مي خواهيم چون او بسيار به آينده ي ما اميدوار بود،پس بگذاريد آينده را نيز با او تجربه کنيم.

از طرف دانش آموزان معلم سر بلند فرزاد کمانگر – رويا،صنوبر و…

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates