بحران مشروعيت در کمين نظام
دسترنج: وقتي حکومتي با بکار بستن تمام تلاش ها و ظرفيت هاي خود مردم را جهت حضور در رويدادي مانند انتخابات تشویق مي کند، اما باز هم نتيجه نامطلوبي عايد مي گردد معنايش آن است که بسياري از سياست ها و برنامه هايش زير سوال و از مطلوبيت و مقبوليت لازم برخوردار نيست.
سیاوش سرگشته
سرانجام پس از بحث و جدل ها و گمانه زني هاي فراوان هشنمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي برگزار شد و همانگونه که انتظار مي رفت همه چيز به نفع يک گروه و جريان رقم خورد.
آنچه در اين ميان قابل تامل و البته عبرت انگيز براي بانيان چنين انتخاباتي خواهد بود، ميزان مشارکت و درجه اعتناي شهروندان به انتخابات مورد اشاره است که حاکي از نوعي بي تفاوتي توام با اعتراض بود.
برخلاف آنچه در صدا و سيما و رسانه هاي وابسته به جناح اقتدارگرا تبليغ و بعضا تا سر حد آمارسازي پيش مي رفتند، استقبال از انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي، استقبال گرم و پرشور نبود. بر اساس مشاهدات و تحقيقات ميداني صورت گرفته، مشارکت در سطح شهربزرگ تهران که بيش ار 8 ميليون نفر واجدشرايط راي دهندگي را دارا مي باشد بزحمت به 30 درصد مي رسيد و در سطح کشور نيز وضعيت حضور در انتخابات بهتر از آنچه در تهران اتفاق افتاد نبود يعني اگر آمار واقعي و صحيح از ميزان مشارکت که آن هم بحث خاص خود را دارد، ارايه شود، شايد ميانگين حضور مردم در کشور بزحمت بالغ بر 50 درصد واجدين شرايط را شامل شود که اين به صدا در آمدن همان زنگ خطري است که بسياري از دلسوزان و منتقدان شرايط کنوني از گذشته نسبت به ايجاد چنين وضعيتي هشدار مي دادند. البته درهمين راستا بايد نگاهي به آمارهاي متناقض ارايه شده از سوي برخي مسئولين يک روز پس از برگزاري انتخابات اشاره کرد که از آن جمله مي توان به اعلام ميزان مشارکت 68 درصد مردم در انتخابات از سوي سخنگوي شوراي نگهبان، مشارکت 60 درصدي از سوي وزير کشور و همچنين مشارکت 70 درصدي از سوي برخي مطبوعات وابسته به جناح اقتدارگرا اشاره کرد که البته پرداختن به اين آمار متناقض و عوامل دخيل در اين ضد و نقيض گويي ها در اين فرصت کوتاه و اندک نيست.
وقتي حکومتي با بکار بستن تمام تلاش ها و ظرفيت هاي خود مردم را جهت حضور در رويدادي مانند انتخابات تشویق مي کند، اما باز هم نتيجه نامطلوبي عايد مي گردد معنايش آن است که بسياري از سياست ها و برنامه هايش زير سوال و از مطلوبيت و مقبوليت لازم برخوردار نيست، به زبان ساده تر و اما علمي تر معناي چنين عدم اقبالي “بحران مشروعيت” است که به نظر مي رسد با اين شيوه هايي که برخي حاکمان و دست اندرکاران بدان متوسل شده اند، بروز و ظهور چنين پديده اي دور از انتظار و بي ربط با عملکرد خود حضرات نمي تواند باشد.
آنجا که مردم احساس مي کنند حضور و عدم حضورشان در انتخابات برخلاف آنچه تبليغ مي شود تاثيري در سرنوشت آنها ندارد و آنچه بايد انجام شود از قبل تدارک شده است. بنابراين اولين واکنش آنها رفتارهاي انزواجويانه خواهد بود و تلاش خواهند کرد با “فرياد کردن سکوت” اعتراضشان را بگوش مسئولان امر برسانند و اگر باز هم اين بي توجهي ها تداوم يابد کار به رفتارهاي افراطي خواهد کشيد که معلوم نيست در آن شرايط چه کسي برنده بازي خواهد بود؟
آنچه امروز در جامعه ايراني بيش از هر چيز رخ مي نماياند فاصله حاکميت و مردم است که متاسفانه بدليل لجاجت هاي بخشي از حاکميت اين شکاف روز بروز بيشتر مي شود تا جايي که تداوم اين روند قطعا نتيجه اي جز کامل شدن پروسه “بحران مشروعيت” نخواهد داشت.
به نظر مي رسد گوش برخي حضرات از چنين موعظه هايي پر است و تجربه نيز ثابت کرده است برخلاف ژست هايي که در زمينه نقدپذيري از سوي برخي دست اندرکاران گرفته مي شود، آنچه بدان توجه نمي شود، نقدهايي است که از سر دلسوزي صورت مي گيرد، اما اين بار کمي موضوع متفاوت است، چرا که کار به جاي حساس و مخاطره انگيزي رسيده است.
بصدا در آمدن زنگ “بحران مشروعيت” يعني افول باورها و اعتقاداتي که ستونهاي خيمه نظام حاکم محسوب مي شوند و براي نهادينه شدن آنها فداکاريها و ايثارگريهاي فراواني صورت گرفته است.
باشد اين تهديد را جدي بگيريم و تا دير نشده چاره اي کنيم و مغرور اين پيروزي هاي ظاهري و فريبنده که انسان را غافل و فريفته خود خواهد ساخت، نشويم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.