30.03.2008

نویسنده طنز جنجالی “مرد هزار چهره” در گفتگو با عصرایران: اشتباه برداشت کرده اند!

خُسن آقا: این چسناله ها را داشته باشید، وقتی فیلم را کامل دیدم یقینا بت خر این آقای دبیری و چسناله‌هایش را هم خواهم گرفت.
عصرایران: اکثریت جامعه ادبی و فرهنگی کشور ما این طور نیستند و این را به خودشان نمی گیرند و حتما چنین آدم هایی که ما در این سریال به آنها اشاره کرده ایم را کنار خود دیده اند و با دیدن این طنز یاد آنها می افتند و می خندند. در کل آنهایی که شبیه اینها نیستند که نباید بهشان بربخورد و آنها که شبیه اینها هستند هم بهشان بر بخورد!
عصرایران – «مرد هزار چهره» مثل سایر کارهای مدیری از قسمت چهارم به بعد تبدیل به سوژه داغ محافل خبری شد. در چندسال اخیر مدیری و تیم نویسندگانش نشان داده اند که خروجی کارگاه آنها چیزی شبیه طنزهای ساده آپارتمانی نیست.

اما اینبار موضوع کمی متفاوت بود، طنز در تعطیلات نوروز پخش شد، قاعدتا در هنگام پخش سریال محافل خبری رسمی برای تحلیل و نقد آن حضور ندارند از طرف دیگر در یکی از موقعیت های این سریال مرد هزارچهره به جای یک سرهنگ نیروی انتظامی قرار می گیرد. از آنجا که در جامعه ما کمتر هنرمند و خصوصا طنازی جرات ورود به محدوده نیروی های نظامی را دارند این کار مدیری مورد توجه بسیاری از محافل غیر رسمی و به خصوص وبلاگستان فارسی قرار گرفت.

به طوری که برخی این کار او را عبور از خط قرمز های نظام دانستند! این در حالی است که اصولا به لحاظ فضای خاص نظارتی سازمان صدا و سیما هنرمندان در چارچوب خاصی می توانند فعالیت کنند.

در همین رابطه خبرنگار عصر ایران با «امیرمهدی ژوله» ـ روزنامه نگار و نویسنده ـ و یکی از نویسندگان طنز “مرد هزار چهره” گفت و گوی کوتاهی انجام داد.

سابقه کار نویسندگی تلویزیونی او به 4-5 سال می رسد اما در بیشتر کارهای خاص مدیری در قالب نویسنده حضور داشته است. در این سریال نقش امیرمهدی ژوله پر رنگ تر از سایر کارها به نظر می رسد و در برخی از موقعیت های جنجال ساز مرد هزار چهره وی نقش بیشتری داشته است.

در این گفت و گو ژوله به روند نظارت به کار توسط سازمان صدا و سیما و کارشناسان نیروی انتظامی اشاره می کند.

در کدام کارهای تلویزیونی حضور داشته اید؟

قبل از این در نقطه چین، کمربندها را ببندید، شب های برره، باغ مظفر و گنج مظفر و زندگی به شرط خنده نوشته ام.

طرح داستان مرد هزار چهره را از کجا آوردید؟
طرح قصه براساس قصه ای بود به نام «پخمه» قصه آدمی که او را همیشه اشتباهی می گیرند، البته در آن داستان آن فرد از موقعیت خود سو استفاده می کرد اما در کار ما این فرد بیشتر قربانی می شود و از روی ناتوانی و بی چارگی در این موقعیت ها می افتد. حالا ممکن است در بعضی از موقعیت ها جو گیر هم می شود.

چطور شد که این طرح داستان را برای مجموعه عید انتخاب کردید، طرح های دیگری هم بود؟
حدود 5-6 طرح دیگر هم بود مثلا یکی دیگر از طرح ها شبیه داستان «ماشالله خان در دربار هارون الرشید» و… همه طرح ها را کنار هم گذاشتیم و در موردشان صحبت کردیم که نهایتا این طرح داستان که پیمان قاسم خوانی داده بود از همه جالب تر بود و قرار شد همین طرح کار شود. حدود یک ماه طول کشید تا این طرح آماده شود.

همه قسمت ها با همکاری تیم نویسنده ها نوشته می شد یا اینکه هر اپیزود نویسنده خاصی داشت؟
در کارهای مختلف بوده که یک قسمت را دو یا سه نفره بنویسیم، یا اینکه یک اپیزود دو قسمتی را دو نفر بنویسند. اما در این کار برای اینکه هر موقعیتی یک دست در بیاید سعی کردیم که اپیزودی تقسیم کنیم. و هر اپیزود را یک نویسنده بنویسد.

در بعضی از محافل غیر رسمی تحلیل هایی از سریال مرد هزارچهره ارایه شده، مثل اینکه مهران مدیری و تیم نویسندگانش با ساخت قسمتی که مربوط به نیروی انتظامی می شد فراتر از خط قرمز ها حرکت کردند. نظر شما در مورد این تحلیل ها به عنوان یکی از نویسندگان این مجموعه چیست؟

الان چون من در سفر هستم به اینترنت دسترسی ندارم. ولی به طور کلی، در کارهای تلویزیونی دو فیلتر ثابت یعنی ناظر کیفی و ناظر پخش حضور دارند که در مورد این سریال هم آنها حضور داشتند. اما در مورد مرد هزار چهره طرح اولیه ابتدا قبل از ضبط به سازمان رفت و در آنجا طرح کلی داستان تایید شد. بعد از آن در طول ضبط قسمت های مربوط به موقعیت نیروی انتظامی مشاوران نیروی انتظامی حضور داشتند و بعد از ضبط کار هم کارشناس های نیروی انتظامی کارها را دیدند تایید کردند.

اما آن معنایی که آنها فهمیدند احتمالا اشتباه برداشت کردند. حرف آن قسمت ها این بوده که فردی که در آن موقعیت قرار می گیرد چون ظرفیت آن موقعیت و قدرت را ندارد کارهای نادرستی از او سر می زند.

شما می بینید که در این داستان پرسنل و افسران خود نیروی انتظامی هم مخالف این حرکت ها هستند و این کارها را شخصی انجام می دهد که از بیرون آمده است، نه نیروی انتظامی و همین کارها هم باعث شده که به او شک کنند و لو برود.

بلافاصله بعد از قسمت نیروی انتظامی اینبار حلقه های روشنفکری و ادبی و عرفانی ظاهرا مدرن که به صورت محفلی تشکیل می شوند با عنوان «حلقه دروس» هدف نقد مرد هزار چهره قرار گرفت. در این قسمت شخصیت «چه» که به نظر می رسد اشاره ای به دانشجوهای چپ گرای افراطی ست با شعار «مرگ بر بورژوآ» و ظاهر خاص در این محفل گراس می کشد و در دادگاه به همه چیز اعتراض می کند، فکر نمی کنید طیفی از جامعه از این قسمت ها دلگیر شوند؟

ببینید در یک کار طنز یا ما باید در خلا یک کاری را بنویسیم و شخصیت پردازی کنیم. اما اگر کار رئال و واقعی است این آدمها باید اسم و شغل داشته باشند . تعریف مکانی و زمانی داشته باشند. در طنز از حرکت ها و رفتارهای خوب که کمدی درست نمی شود. بنابراین باید یک سری کژی ها را نقد و تبدیل به کمدی کرد. طبیعتا ما توقعمان از جامعه فرهنگی، ادبی و هنری مان این است که لااقل طنز را بهتر از سایر اقشار درک کنند. مطمئنا آنها می پذیرند که این یک کار طنز و کمدی است و قرار نیست از آن برداشت جدی بشود.

در این موقعیت هم با آدمهایی شوخی شده که نقش ادیب و هنرمندان را بازی می کنند و در واقع آدم های پوچ و توخالی هستند. اکثریت جامعه ادبی و فرهنگی کشور ما این طور نیستند و این را به خودشان نمی گیرند و حتما چنین آدم هایی که در این سریال ما به آنها اشاره کرده ایم را کنار خود دیده اند و با دیدن این طنز یاد آنها می افتند و می خندند. در کل آنهایی که شبیه اینها نیستند که نباید بهشان بربخورد و آنها هم که شبیه اینها هستند بهشان بر بخورد!
با توجه به اینکه بنا به تجربه اقشار جامعه ما خیلی زود نسبت به طنز واکنش نشان می دهند و این سریال دایم به اقشار مختلف جامعه نقد می کند تا به حال خبری در مورد شکایت احتمالی و… به شما نرسیده؟

فقط شنیده ام بعضی سایت ها گفته اند یکی از ادارات کوچک یکی از شهرستان ها شکایت کرده اند و غرامت خواسته اند. آنها هم احتمالا وضع مالی اداره شان زیاد خوب نبوده خواسته اند غرامتی بگیرندو دستی به سر و گوش اداره شان بکشند.

گفت و گو: امیرهادی انواری

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates