13.02.2007

کشف بزرگ فاطمه رجبی

“عصرایران” به اینکه در کشور ، آزادی بیان به حدی گسترش یافته که یک نویسنده گمنام می تواند با پنجه افکندن بر چهره بزرگان انقلاب ، در مدت زمان کوتاهی معروف شود ،انتقادی ندارد ولی آیا همه نویسندگان از آزادی بیان فاطمه رجبی برخوردارند؟

عصرایران – فاطمه رجبی که گویا قلم اش ، جز توپیدن به هاشمی رفسنجانی ، هنر دیگری ندارد ، درآخرین یادداشت خود که در روز 22 بهمن در سایت شخصی اش منتشر کرده ، با اشاره به گفت و گوی برنامه ” فوق العاده” با هاشمی ،آورده است:

پنج‌شنبه شب هاشمي در يكي از چند برنامه‌هاي «چهارديواري – اختياري سيماي ضرغامي» با تبليغ گسترده حاضر شد و در آن آشكارا مصادره انقلاب اسلامي توسط خود را زورمدارانه مدعي گرديد.

هاشمي گفت: در موردي كه پيشنهادم مورد مخالفت امام (س) واقع شد، به ايشان گفتم: «ما بيشتر از شما در جريان كار بوده‌ايم»، اين‌گونه كه پيش مي‌رود، روزهاي آينده هاشمي خواهد گفت: «اصلا امام كاره‌اي نبوده است و…»

رجبی که از مبارزات خود در آن ایام (!) سخنی نگفته است ، بدون هیچ دلیل و مدرکی ، هاشمی را به جعل خاطره متهم می کند و می نویسد:

“ميليون‌ها بيننده انگشت تعجب به دندان گزيد كه هاشمي چگونه گستاخانه خاطره‌‌هاي ساخته و پرداخته خود را در حريم‌شكني حضرت امام (س) بيان مي‌دارد. مثلا آنجا كه گفت: امام با عصبانيت آمدند و نشستند و من چنين و چنان گفتم و امام (س) گفتند: مي‌داني با چه كسي صحبت مي‌كني؟ و من گريه‌ام گرفت و … ”

خاطره‌سازي‌هاي هاشمي در سريال‌سازي ضرغامي كدام هدف را دنبال مي‌كند؟ با يك نگاه خوش‌بينانه و ساد‌ه‌لوحانه مي‌توان بالا رفتن سن را دليل عطش بيشتر قدرت‌طلبي هاشمي تا بدانجا ديد كه حرمت امام (س) را نيز پاس نمي‌دارد و … اما در نگاه عميق و خردمندانه بايد هاشمي را با حركتي حساب شده تعقيب نمود كه پس از تعرض به مباني ولايت فقيه، اينك با همه ارزش‌ها و مقدسات ملت به تعارض برخاسته است. شايد «مرگ‌‌آباد» پيش روي او، و ابزارهاي گسترده و رو به افزايش داخلي و خارجي در حمايت از وي، سبب جسارت‌هاي پي در پي او حتي به حضرت امام (س) مي‌شود.

رجبی در بخش دیگری از این یادداشت توهین آمیز سعی در انکار مبارزات و زحمات هاشمی می کند و با می نویسد:از نقاط جالب برنامه‌هاي سيماي ضرغامي كه نشان از دانش و بينش، هنر و فرهنگ و محاسبات فرهيخته‌اي چون ضرغامي و ديگر مديرانش دارد، باز كردن حساب «شأن و عظمت 50 ساله انقلابي، براي هاشمي است» .

وی بدون نام بردن از فرد خاصی – که شاید احمدی نژاد باشد – می نویسد: هر فرد 40 سالة‌وارد در ميدان انقلاب، مي‌تواند سابقه‌اي 28 ساله از فعاليت‌هاي انقلابي داشته باشد. چرا كه نوجوانان 12 ساله در انقلاب اسلامي،‌بزرگمردان فعال آن عرصه بودند. ( ولی مبارزان وزندان رفته ها به اندازه بچه های 12 ساله ،از نظر رجبی ، فعال نبوده اند!)

رجبی با اشاره به سن هاشمی می کوشد اثبات کند که سابقه مبارزاتی و مدیریتی هاشمی 44 سال است ، نه 50 سال؛ والبته نمی نویسد که این 6 سالی که کشف کرده ، چه تاثیری در اصل ماجرا دارد؟

وی می نویسد: 73 سالگي هاشمي، و 50 سال آن را به حساب انقلاب گذاردن، تنها مي‌تواند نمادي از زيادي سن او باشد وگرنه چگونه ممكن است انقلاب اسلامي حضرت خميني (س) را كه در سال 41 آغاز شده با فعاليت پر شأن و عظمت50 ساله هاشمي، به مصادره او در آورد؟!‌اين كه هاشمي و خانواده، هاشمي و خويشاوندان، هاشمي و مديران، هاشمي و ياران و همفكران حق مصادره كشور را در ديروز، و مصادره انقلاب اسلامي را در امروز دارند، يك سخن است، و اين كه با اعداد و تاريخ بازي‌كردن در سيماي ضرغامي به گمان اين كه همه مردم «در فرهنگ برره‌اي» سيماي او گرفتارند، سخن ديگر. از 41 تا 85، را 44 سال پر مي‌كند، 50 سال شأن و عظمت را بايد در جاي ديگري جست؟!!

این نویسنده ، سپس نقش نماینده میلیون ها بیننده تلویزیونی را بازی می کند و می نویسد:خيال‌پردازي‌هاي هاشمي براي بينندگان “قطعا” خنده‌آور بوده است!

رجبی سپس در عین اذعان به اینکه هاشمی در زمان رژیم شاه به زندان نیز افتاده بود ، از اینکه هاشمی کوچه و خیابان های مملو از انقلابیون را ندیده، به او می توپد و می نویسد:جالب است كه اين آقا در آن اوج انقلاب حتي كوچه‌ها و خيابان‌ها را از خيل انقلابيون نديده است چه رسد به اين كه پيام انقلاب و امام (س) را شنيده باشد(!!)

وی سپس به سفر اخیر هاشمی به قم اشاره می کند و از اینکه او در قم از ” تورم شديد و گراني و نیز افراطیون ” انتقاد کرده بر می آشوبد و می نویسد:

آيا براستي هاشمي همواره يك «تهديد» براي كشور و نظام است؟ آيا همانگونه كه «مليجك دربار اصلاحات»( اشاره توهین آمیز به سید محمد علی ابطحی- معاون پارلمانی خاتمی) در وبلاگ خود نوشت!‌هاشمي از اين نامه‌ها زياد دارد، ملت بايد هميشه مواظب باشد كه هاشمي كي و كجا كشور و نظام را به مخاطره مي‌اندازد؟

وی در پایان یادداشت خود با توهین آشکار به رای دهندگان تهرانی که در انتخابات خبرگان هاشمی را به عنوان نفر اول برگزیدند ،مدعی می شود:«شاگرد اولي» او در خبرگان نيز جز با كاربرد تهديد، فداكاري دختران وي و هزينه بسيار نبوده است.

رجبی البته به توصیه پدرش در اواخر عمر که به او گفته بود اگر از رویه تند روانه و توهین گرانه اش دست برندارد، رابطه پدری و فرزندی شان بهم می خورد، اشاره نمی کند تا خوانندگان یادداشت اش حتی با فرض درست بودن ادعایش مبنی بر کمک دختران هاشمی به پدرشان ، آرزو نکنند که ای کاش ، فاطمه رجبی نیز به اندازه فائزه هاشمی به پدرش وفادار بود.

“عصرایران” به اینکه در کشور ، آزادی بیان به حدی گسترش یافته که یک نویسنده گمنام می تواند با پنجه افکندن بر چهره بزرگان انقلاب ، در مدت زمان کوتاهی معروف شود ،انتقادی ندارد( به جز بحث توهین)، ولی پرسش اینجاست که آیا همه نویسندگان از آزادی بیان فاطمه رجبی ، که احمدی نژاد او را به ” مردانگی” متصف کرده ، برخوردارند؟

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates