برگزاري جلسه كانون رهپويان، يك هفته پس از انفجار شیراز: انجوينژاد: چرا ميگوييد دليل انفجار سهلانگاري بوده؟
خُسن آقا: وقتی که رژیم نیاز به گوشت دم توپ پیدا می کنه چند تا جوان احمق مذبی را می فرستند بهشت!!
بازتاب: ما عقل داشتيم و از همه چيز عكس گرفتيم.چهارچوب بالاي غرفه سالمه. بنابراين از داخل اين غرفه چيزي منفجر نشده.حالا پنجهزار تا كارشناس از دويستهزار تاي جهان بيان بگن كه نبوده.اما عقل مارو كه نميتونند بايكوت كنند…ما هيچ بحثي نداريم و منتظر نظر مينشينيم و انشاءالله خون شهدا كه فاش كرد، اونوقت ما مي دونيم كه چگونه بتوانيم خون شهدايمان را رهروي كنيم…بنده آدمي نيستم كه جوزده بشم كه تا چهار تا خبرگزاري اومد بگم مصاحبه كنيد و عكسمونو بندازيد
كد خبر: ۹۳۳۸ تاريخ انتشار: ۱۰:۰۱ – ۰۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ تعداد بازديد: ۷۰۰۵
شب گذشته با وجود حادثه خونين و پرتلفات شنبه گذشته حسينيه سيدالشهداي شيراز، جلسه هفتگي كانون رهپويان وصال تشكيل شد.
به گزارش خبرنگار «تابناك» در اين جلسه، حجتالاسلام انجوينژاد، سخنران ثابت اين كانون، به انتقاد شديد از اعلام سهلانگاري به عنوان دليل انفجار پرداخت.وي همچنين به شدت از صداوسيما به دليل عدم توجه كافي به موضوع، انتقاد كرد.
متن اين سخنان، به اين شرح است:
نكته اول:
پرونده باز است و جناب سردار رودكي كه خودشون هم تشريف دارند، فرمودند كه نتيجهاي حاصل نشده و پرونده از نظر قضايي باز است و اگر كسي هر جاي كشور دارد اعلام نظر ميكند، براي خودش دارد اعلام نظر ميكند. خطبه نماز جمعه ديروز شيراز رو شما نگاه كنيد و با خطبه نماز جمعه ديروز تهران مقايسه كنيد. در شيراز با اينكه آقاي حائري كامل در جريان ريز ماجرا هست، حرف نميزند، بعد تو تهران خيلي راحت اظهارنظر ميكنند كه آقا تموم شد رفت سهلانگاري بوده!
اگر فقط به من بود، بنده حاضرم سكوت كنم اما بچهها و جوانهايي كه الكي دارند تحت تهمت واقع ميشوند، بدانند كه پرونده باز است و ما داريم تلاش ميكنيم و دو تا نكته را اينجا عرض ميكنم. بنا نداريم كه بحث رو زياد باز كنيم و اين به اين معنا نيست كه هيچ جا بنا نداريم، چون ما گزارش داريم و الحمدلله رب العالمين در كانون عكس و فيلم و… به قدر كافي وجود دارد و تلاش ميكنيم و به جاهاي گوناگون ميدهيم و يك عده هم همين طوري دارند اظهارنظر ميكنند كه آقا اينها سهلانگاري و… بوده!
ببينيد اون غرفه كذايي كه ميگن سالمه، الان افتاده تو حسينيه و بلافاصله بعد از انفجار، ما عقل داشتيم و از همه چيز عكس گرفتيم. چهارچوب بالاي غرفه سالمه؛ بنابراين، از داخل اين غرفه چيزي منفجر نشده. حالا پنج هزار تا كارشناس از دويست هزار تاي جهان بيان بگن كه نبوده. اما عقل مارو كه نميتونند بايكوت كنند؛ بنابراين از داخل چيزي منفجر نشده است. غرفهاي كه پايههاي پايينش داغون شده و چهارچوب بالاي اون سالمه و فقط شيشههايش از بين رفته و حتي رنگش هم نرفته است. پس از داخل اين غرفه چيزي منفجر نشده و خودشون هم بهش رسيدند. پس مسأله انفجار از درون غرفه واحد شهدا منتفي است؛ بنابراين يك چيزي از بيرون آن غرفه بوده است.
براي همين، علت انفجار به هيچ وجه مشخص نيست و هر كس هم چيزي ميگويد، براي خودش ميگويد و اگر ما سكوت ميكنيم، چون نميخواهيم كه ده نفر مدام دعوا كنند كه اين بياد از اين مصاحبه كنه، اون روزنامه بياد از اون مصاحبه كنه. در حالي كه مملكت يك سيستم قضايي دارد و دارند يك پرونده را بررسي ميكند. حالا يك آقايي هر جا و هر كي ميخواهد باشد. كسي كه بيست دقيقه پس از فاجعه نظر كارشناسي ميدهد، نظرش براي ما ارزشي ندارد كه اصلا بخواهيم باهاش بحث كنيم. بنابراين ما هيچ بحثي نداريم و منتظر نظر مينشينيم و انشاءالله خون شهدا را كه فاش كرد، اونوقت ما ميدونيم كه چگونه بتوانيم خون شهدايمان را رهروي كنيم.
خون اين بچهها راه خودش رو پيدا ميكند. اينكه بنده بگويم تقصير حسن و حسين و تقي و نقي بود، مانع از راهگشايي از اين خون نخواهد شد و هر كس در اين مسير كوچكترين خللي ايجاد كند، چوب خدا صدا نخواهد داشت. ما مطمئنيم و بنده هم آدمي نيستم كه چهار تا جمعيت ببينم و جوزده بشم كه تا چهار تا خبرگزاري اومد، بگم ببينيد دورمون شلوغ شد، مصاحبه كنيد و عكسمونو بندازيد و…
من الان هم ناراحتم، چون شغل بسيار محبوب من يعني اخلاقي صحبت كردن با اين تنشها جور در نميآيد كه مدام پاشم برم اين طرف و اون طرف و اين روزنامه و اون روزنامه و… . حالا اگر عدهاي دوست دارند، مصاحبه كنند بيان تا صبحِ قيامت مصاحبه كنند. سكوتي كه براي مصالح نظام است و به قول بزرگان شهر اگر عده اي اشتباه ميكنند، ما نبايد اشتباه را با اشتباه جواب بديم. ما منتظر پايان يافتنيم و صحبت دو پهلو، يك پهلو و سه پهلو … براي ما هم مهم نيست، چون اين پرونده بالاخره جايي به انجام ميرسد. تلاشهاي وسيعي داريم انجام ميدهيم و به حمد و قوه خداوند از لحظه انفجار ما خواب راحت نداشتيم و خدا را شكر ميكنيم.
برادرها و خواهرها! اينها قطعه قطعه شدند. حالا ما نبايد تحمل چهار تا حرف داشته باشيم؟پدر و مادرشان دارند خون دل ميخورند، اون وقت بنده بيام بگم كه چرا چهار نفر اومدن گفتند بله!
ما ساكت نشستيم و تلاشمون رو ميكنيم و از رهبر انقلاب كه قدوم مباركشون به زودي در شهر ما قرار ميگيرد و ما انشاءالله كفنپوش به استقبالشون ميرويم، تمنا داريم كه به اين واقعه عنايت بيشتري داشته باشند كه انشاءالله خون اين بچهها در مسير خودش احقاق حق شود. خون شهيد كار خودش را خواهد كرد.
نكته دوم:
من متأسفم و واقعا متأسفم و خيلي متأسفم از اين كه وقتي يك نفر در ورزشگاهي ترقه مياندازد و سربازي كور ميشود، صداوسيما ساعتها به آن ميپردازد، اما براي صداوسيماي مركز متأسفم كه از حماسه شما تنها دو تا دوازده ثانيه برنامه براي تشييع جنازه پخش كردند و اگر خدايي نكرده، خدايي نكرده، كسي قصد اهمال دارد، ما از خداوند تبارك و تعالي ميخواهيم و دعا ميكنيم كه هدايتش كند. ارزش خون اين شهدا و دويست مجروح كه براي آقايان اينقدر ارزش نداشت كه حتي اجازه ندادند تمام شبكهها اعلام كنند و واقعا براي صدا و سيماي خودمان متأسفم كه اين گونه اين قضيه رو بايكوت كرد و اين گونه خون اين بچههايي كه جاي خودش رو باز خواهد كرد، تقاصش دامن آنها را خواهد گرفت. براي يك ترقه توي يك ورزشگاه ساعتها كارشناسي و ديدار با رئيسجمهور و اعلام جانبازي و پنجاه تومن و صد تومن اين طرف و آن طرف، اما بچهها براي اباعبدالله تكه تكه و قطعه قطعه شدند و خم به ابروي اين آقايان نيامد!
پيغام مقام رهبري رو با زحمت پخش كردند. حتي پيغام رئيسجمهور رو نميدونيم پخش كردند يا نكردند! خدا نكند كه توپ تراكتورسازي بندر عباس بخوره به تير دروازه ماهي فروشي فلان شهر … اون وقت ببينيد چه خبر ميشه؛ دويست تا تحليل و تو ده تا شبكه تلويزيوني نشان ميدهند، اون وقت پيام رهبري كه ميفرمايد من قلبم متأثر شد، كجاست؟
من از نظام اسلامي توقع دارم كه كمي به اين بيتفاوتيها توجه كنند. مردم ما عزادار اينجا نشستند انگار نه انگار كه اين صدا و سيما مال جمهوري اسلاميه. بابا هر واقعه و هر دليلي كه بوده، نبايد يه مصاحبهاي، نگاهي يه … به اينها كرد؟ اين چه وضعيه؟
بنده به سهم خود كه سهم بسيار كوچكي است، سر پل صراط، يقه مسئولان را به خاطر اين اهمالها خواهم گرفت.
نكته سوم:
ما از روز اول، ستادي براي رسيدگي به شهدا و جانبازانمان تشكيل داديم و انشاءالله تا بعدش هم خواهيم بود و حقوق اينها را كاملا احقاق خواهيم كرد و انشاءالله خداوند به ما توفيق خدمتكاري و نوكري براي اين خانواده را تا زمان حيات به ما بدهد.
آخرش همه چيز خوب ميشود. ما به رهبرمان اعتقاد داريم، ما خودمون رو فرزندان، مريدان و مقلدان مقام رهبري ميدانيم. ايشان اگر فرمان بدهند، بنده خودم و همه اين بچهها حاضريم با گوشه چشم ايشان، خود و خانوادهمان را فداي ولايت كنيم.
بنابراين، اين آزمايشها در مقابل «بابي انت و امي و نفسي و مالي و …» كاري كه نيست. ما يك هفته ديگر هم صبر ميكنيم. اعلام مواضع ما فقط از اين تريبون هست و هيچ جاي ديگري هم اعلام حضور نميكنيم. هر كسي هر كاري خواست انجام دهد، به ما ربطي ندارد. ما به علما و بزرگان شهرمان اعتماد كامل داريم. حضرت آيتالله حائري و حضرت آيتالله سيد علي اصغر دستغيب در جريان ريز ماجرا هستند و حرف اينها براي ما حجت است و پدرانه و دلسوزانه همگام و همراه با شما بودند؛ با شما اشك ريختند و با شما راه رفتند و حمايت كردند. ما به مسير قضايي اعتماد كامل داريم و انشاءالله، همه چيز به خوبي و خوشي ختم ميشود و اين خون شهدا، بالاخره خودش را نشان خواهد داد و ابدا ما در برابر حق و حقوق اين بچهها كوتاه نخواهيم آمد و هر چي هست روشن و شفاف بيان خواهد شد و انشاءالله كه خداوند تبارك و تعالي به ما توفيق رهروي راه شهدا را عنايت كند.
برادرها و خواهرها، اين چند روزه خواهد گذشت و اين رهروي است كه مهم است. عدهاي زمزمه ميكنند؛ زمرمههايي كه ايجاد اختلاف بين خودمان كند و هر زمزمهاي كه بخواهد شكاف بين ما و مسئولان درست كند كه از خود ما هستند، بدانند كه ملت و مسئولان با همند و هر زمزمهاي كه بخواهد اختلاف ايجاد كند كه ما در انتخابات شركت نميكنيم، سخت در اشتباهند، بلكه در انتخابات پرشورتر از پيش شركت ميكنيم و هر زمزمهاي كه بخواهد به توي جوان القا كند كه بابا ديدي چي شد؟ حقت رو خوردند…
صبر داشته باشيد، وقتي كه به به و چه چه بنده رو بكنند، پاي ولايت ايستادن هنري نيست. وقتي كه بنده مظلوم و محروم شوم، پاي ولايت ايستادن هنر است. ما تا آخرش ايستادهايم و جلسات كانون هم مثل هميشه به صورت اخلاقي پاپرجا خواهد بود و انشاءالله اين راه را ادامه خواهيم داد و به قوت خودش برقرار است.
برادرها و خواهرها، اگر بنده را به عنوان نوكر خودشان قبول دارند، اعتماد كنند و اجازه بدهند كه ما كارها رو دنبال كنيم. براي همين، برادرها و خواهر تمام كشورهاي بيگانه، الان دلسوز كانون رهپويان وصال شدند. حالا راديو فردا و راديو آمريكا دلسوز ما شد! نبايد گول بخوريم.
بنابراين، دشمنان داخلي و خارجي بايد اين آرزو را كه از كانون بخواهند كوچكترين مخالفتي عليه نظام و مملكت و جمهوري اسلامي و خدايي نكرده، زاويهدار با رهبري ببينيد، به گور ببرند.
ما اين شهدا را داديم كه همه مخالفان ولايت در داخل و خارج را با همين مشتهاي گره كردهمان به گور بسپاريم.
انتقادات ما داخلي است. در خانواده با خودمون بحث ميكنيم. كسي بياد بگه چه خبره، ميگيم به تو چه. ما سربلنديمون زماني است كه بتوانيم سربازي بار بياوريم كه برود و فدايي شود، نه اينكه در ذهنش ايجاد شبهه كند.
ما اهل مقابله به مثل بدي نيستيم. ما كه نميخواهيم شهر را به هم بريزيم. آقا حضور امشب تو جلوي امام زمان پروندهات رو ممهور كرد. ما گفتيم با اين وضعيت پيش آمده، جمعيت كانون پنچ برابر ميشه، اما ديديم پنجاه برابر شدند.
لذا مسير خودش را خواهد گذراند و ما همچنان هستيم و بسيار محكمتر از قبل هستيم. بنده و امثال بنده آبرومون از اين نظامه، وگرنه اگر الان زمان شاه بود كه كارهاي نبوديم كه حالا بخواهيم غصه آبرومون رو بخوريم. ماها آبرومون رو از شما و از اين نظام گرفتيم. اگر اين مملكت و اين نظام جمهوري اسلامي نبود، من الان كجا بودم؟ اگر بد بوديم، در كدوم بساط از گناه و اگر خوب بوديم، كجا مخفي شده بوديم؟
برادر من، ما رفتيم براي اين مملكت جون داديم. كي ميخواد ما رو برگردونه؟ چه اتفاقي ممكن است بيفتد؟ بدترين اتفاقي كه براي ما بيفتد، تازه براي ما اول بسمالله است كه حالا ديگه قشنگ و محكم براي خدا كار ميكنيم.
و نكته آخر:
در برابر عظمت و لطف و محبت شما، بنده احساس حقيري و زبوني ميكنم و اين مطلب من رو اين چند روزه وحشتناك خراب كرده؛ يعني من اينقدر مقابل اين جوانهايي كه ميدونستم اينطوري هستند، اما نديده بودم و تنها چيزي كه گمان نميكردم اين بود كه بعد از انفجار برم بيمارستان، بعد مجروحان من رو ببينند، بغل كنند گريه كنند، با چشمهاي بسته و كور شده كه حاجي ما چكار كرديم كه شهيد نشديم؟ و تنها چيزي گمان نميكردم اين بود كه برسم دم خونه اين شهدا و پدرش خم بشه و بخواد دست ما رو ببوسه و با محبت ما رو بغل كنه كه بقيه بچههام هم فداي امام حسين.
من در برابر اين عظمت، خرد شدم و ديگه چيزي از ما باقي نمانده است و انشاءالله اين عظمت شما به گوش رهبرتان خواهد رسيد و اميد پيدا ميكند . شيرازي كه ميگفتند مهد جشنهاي 2500 ساله است، ببينيد كه چه جوانهايي دارد؛ شيرازي كه ميگفتند مهد فساد است، كار به جايي رسيده كه به مشهد كه ميرويم، خواهراي ما از نظر حجاب زبانزد ميشوند. بنده به شيرازمان افتخار ميكنم. بنده خاك پاي شما را توتياي چشمم ميكنم و افتخار ميكنم كه در شهري نفس ميكشم كه ملاصدرا اگر زماني اينجا نفس ميكشيد، امروز شمايي نفس ميكشيد كه ملاصدراها هم به شما حسرت ميبرند.
خودتان را دست كم نگيريد و اگر دو تا گناه پيش اومد، نااميد نشويد. شما امتحانتون رو پس داديد. بزرگان كشور زنگ ميزنند كه به اين بچهها بگو التماس دعا. قدر خودتون رو بدونيد. برادرها و خواهرها، بيشتر با همديگر ملاطفت داشته باشيد. وحدتتون رو حفظ كنيد. محبت و ارتباطاتت رو بيشتر كنيد. به كوري چشم كساني كه با اين مسائل مخالفند، ما امسال تو كانون، كارمون رو سه برابر ميكنيم. به كوري چشم كساني كه نميتوانند اين جمعهاي مذهبي و شيعي و انقلابي رو ببينند، ما كانون را سه برابر خواهيم كرد. ما حتي دو تا اعتكاف ميگيريم.
برادرها و خواهرها، عزاداريها و كمخوابيهاتون قبول باشه، اما دستت رو به كمرت بگير، بلند شو، برو و زندگيت رو ادامه بده.
پیام برای این مطلب مسدود شده.