مديري باظاهري مرتاض گونه كه قلبها را تسخيركرده است
الف: تیتر توصيف پرتيراژترين روزنامه اسپانيايي زبان جهان از منطقي و ايران خودرو است
از او سوال میكنم: اگر آزادی كامل وجود ميداشت و شركتهای خارجی در ايران مستقر میشدند باز هم شما میتوانستيد شركت پيشتاز باشيد؟
براي يك مرد ايراني غير قابل تصور است كه يك خارجي، آنهم يك زن ، قصد دعوت او را به صرف غذا داشته باشد. اما مهماننوازي در اين كشور بسيار به چشم ميخورد اگر به اين موضوع دستور كار فشردة مدير عامل شركت ايران خودرو را هم اضافه كنيم، چارهاي نميماند جز اينكه يك روز درست بعد از نماز عصر براي صرف قهوه با ايشان همراه شويم. با اين حال منوچهر منطقي (متولد تهران – 1955) به سختي لب به فنجان ميزند.
اينكه كسي بتواند ظرف مدت 5 سال توليد خودروهاي سواري را سه برابر و درآمد شركت را تا چهار برابر افزايش بخشد و به اين ترتيب از ايران خودرو توانمندترين شركت غيرنفتي ايراني را بسازد كاري است كه باعث مباهات است.
ظاهرا مرتاض گونه و ريشهاي اصلاح نشدة او يك انقلابي ايراني را در ذهن تداعي مينمايد.
ولي منطقي قالبها را ميشكند همانطور كه اينرسي حاكم بر تمام ايران خودرو را با ورودش به اين شركت بعنوان مديرعامل شكست باب كلام را با كليشه تمام دولتيهاي ايراني يعني «به نام خدا» آغاز نميكند ، شايد نيازي به اثبات تدين خود احساس نميكند و آنرا امري خصوصي ميپندارد يا صرفا ترجيح ميدهد خدا را در حاشيهي حساب سود و زيان كارها قرار دهد.
منطقي تبسمي بيپيرايه بر لب دارد و از توان ارتباطي كم نظيري برخوردار است شايد كه اين خود ثمره سالهاي تدريس او به عنوان استاد دانشگاه باشد. او می گوید: «زمانيكه به اينجا آمدم 200000 دستگاه خودرو از چهار مدل را توليد ميكرديم كه 150000 دستگاه آن خودرو پيكان بود. » و اين مسئله را خاطر نشان ميكند زيرا پيكان 40 سال خودروي ملي ايران بوده است.
او ادامه می دهد، «تصميم گرفتيم تا به محصولاتمان تنوع ببخشيم ولي در اين مسير بايد با يك فرهنگ مديريتي كه ميلي به تغيير و تحول نداشت روبرو ميشديم و اين كار آساني نبود. وقتي كه در يك خانواده 3 يا 4 نفري ايجاد هماهنگي و اتحاد كار دشواري است شما تصور كنيد كه با بيست هزار كارمند چطور خواهد بود.»
بعنوان پدر سه فرزند و همسر يك خانم دندانپزشك او ميداند كه از چه سخن ميگويد. تصميم كنارگذاشتن توليد خودروي پيكان در دستگاه دولت منتقدان خود را به همراه داشت. ولي با اين وجود چيزي را كه خيليها غيرممكن ميپنداشتند او ممكن ساخت:
ايجاد انگيزه در پرسنل، امضاء قرارداد با چند شركت خارجي كه موجبات مدرنيزه كردن تكنولوژي را فراهم ميآورد.
امروزه از پيكان شهر واقع در حومه تهران در حدود بيست مدل اتومبيل به بيرون عرضه ميشود كه نه تنها خودروي ملي مانند سمند كه خود او نيز از آن استفاده ميكند، بلكه پژو، رنو و نيسان كه تحت ليسانس توليد ميشوند و اين در حاليست كه ديده به ساير بازارها نيز دارند.
منطقی می گوید: «هدف ما فقط توليد خودرو براي ايرانيان نيست بلكه صادرات خودرو را نيز مد نظر داريم. براي سال 2016 ، يك درصد از كل خودروهاي سواري جهان را توليد خواهيم نمود، به عبارتي هشت صد هزار از هشتاد ميليون خودروي سواري به ما اختصاص خواهد داشت.»
او اين مطلب را با اطمينان و يقين به اينكه به اين هدف نائل خواهد آمد اظهار مينمايد. او به سبك خودش به كارمندانش نزديك شده است و اين چيزي است كه در طريقه پوشش او به چشم ميخورد. به جاي لباس رسمي و پيراهن يقه سه سانتي از يونيفرمي استفاده ميكند كه تمام كاركنانش بر تن دارند.
گفتم يقه سه سانتي چون كراوات زدن ممنوع است و سمبل غرب به حساب ميآيد. او ميداند كه يك تصوير را منتقل ميكند. منطقی گفت: «در وزارتخانه كساني انتقاد دارند و ميگويند چرا در ديدارها با لباس يونيفرم ظاهر ميشوي ولي اين كار مرا به كاركنان نزديكتر ميكند.»
بدون حس خود كم بيني ميپذيرد كه از شيوههاي مديريتي خارجي الهام گرفته است.
خاطرنشان ميكند كه «در آمريكا و اروپا الگوهاي عالي وجود دارند كه ما ميتوانيم از تجربيات آنها در اين زمينه استفادههاي خوبي نمائيم.»
از او سوال ميكنم: اگر آزادي كامل وجود ميداشت و شركتهاي خارجي در ايران مستقر ميشدند باز هم شما ميتوانستيد شركت پيشتاز باشيد؟
او در پاسخ چنين ميگويد: «در ابتدا ، شايد نه ولي در ميان مدت و بلندمدت قطعا پيشتاز ميبوديم.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.