23.05.2008

مسجد سلیمان، تصویر ایران بدون نفت؟

بی‌بی‌سی: مسجد سلیمان؟ حضرت سلیمان در اینجا چه کار داشت که مسجد بسازد؟ چرا نام شهر مسجد سلیمان است؟ این نام ساختگی است یا واقعی؟ به نظر می رسد نام اینجا در گذشته های دور هرچه بوده باشد مسجد سلیمان نمی توانسته باشد. آثاری که بر فراز تپه ای در دل شهر دیده می شود به معبد یا آتشکده ای می ماند که سنگ های بزرگی بنای آن را تشکیل می داده اند. سنگ هایی که جابجایی آنها کار بیست سی نفر هم نیست. از آنجا که ساکنان به کار بردن این سنگها را در بنای ساختمان از عهده بشر خارج می دانسته اند آن را به دیوان نسبت داده اند. چنین روایت کرده اند که حضرت سلیمان وقتی با قالیچه معروفش می خواست بهر نماز در جایی فرود بیاید، دیوان فورا دست به کار می شدند و مسجدی بنا می کردند تا حضرت در آن به نماز بایستد و این یکی از آن مساجد است که دیوها ساخته اند. اما هر چه بنای مسجد در اینجا به افسانه می ماند، وجود آتشکده و آتش جاویدان حقیقت دارد.

تا سال ۱۳۰۳ نام این ناحیه “نفتون” بود که نام واقعی تری است. در آن سال رضا شاه که هنوز رئیس الوزرا بود به همراه وزرای کابینه و خوانین بختیاری به مسجد سلیمان سفر کرد و پس از بازدید از تاسیسات نفتی شهر و مشاهده آتشکده آن، لایحه ای از طرف خود به مجلس داد و نام شهر از میدان نفتون به مسجد سلیمان تغییر یافت. مردم که از قدیم نفت و گاز را در آنجا می دیده اند نام نفتون برایش انتخاب کرده بودند. وجود گاز سبب شده بود که در آنجا آتشکده ای با “آتش جاویدان” بنا کنند. بر بالای صفه مسجد سلیمان آثاری وجود دارد که وجود یک آتشکده دیرینه را اثبات می کند. اطراف آتشکده پلکان هایی با عرض هفت متر وجود دارد که از نظر شکل و سبک معماری با ساختمان آتشکده های دیگر ایران همانند است. اما در حمله اعراب که همه آتشگاه ها و آتشکده های زرتشتی را خراب می کردند مردم ناچار شدند نامی برای آن اختیار کنند تا از گزند اعراب مصون بماند. کشفیات بعدی نیز نشان می دهد که بنای شهر به دوره اشکانی یا هخامنشی می رسد.

به نوشته یاقوت حموی در معجم البلدان تدبیر مردمان برای حفظ شهر از گزند حملات اعراب با تغییر نامی که داده بودند ظاهرا مدتی موثر واقع شد اما در دراز مدت کارگر نیفتاد. مردم به آیین های خود عمل می کردند و دین و باور خود را داشتند، و این چیزی بود که مسلمانان تحمل نمی کردند. تا در دوران خلفای عباسی مردم همچنان بر عقاید خود پای بند مانده بودند و شبانه و پنهانی به عبادت می پرداختند، اما در این زمان آتشکده مسجد سلیمان به سرنوشت دیگر آتشکده های ایران دچار شد و مانند آیین ها و باورهای مردم برای همیشه از دست رفت و از آن میان آنچه بر جای ماند همان نام مسجد سلیمان بود. به غیر از یاقوت حموی که درباره مسجد سلیمان نوشته است در دوره های اخیر نیز مستشرقین از جمله گیریشمن و آرتور پوپ درباره آن تحقیق کرده اند.

در مسجد سلیمان از زمان های دور نفت را می شناختند و با اصول اولیه استخراج می کردند. حتی سادات قیری که از بومیان معروف این شهر هستند، نفت سفید و غیره را در بازارهای تهران، اصفهان و شوشتر می فروختند. در کتاب تاریخ مسجد سلیمان آمده است که ۱۴۰ سال قبل نفت سفید چشمه های مسجد سلیمان که به صورت بدوی استخراج می شد، رقیب نفت باکو بود و در تهران و نقاط شمالی ایران به فروش می رسید.

مسجد سلیمان قبل از دوران جدید حیاتش که با اکتشاف نفت آغاز شد، اسم و رسمی نداشت. قصبه ای بیش نبود. اهمیتش تنها در این بود که ایل بختیاری در مواقع ییلاق و قشلاق چند صباحی در آنجا سکونت می کرد. اکتشاف نفت بارقه امیدی در آن دمید. کاوش برای نفت در ناحیه چیا سرخ حوالی کرمانشاه و همچنین در ماماتی نزدیک رامهرمز با ناامیدی مواجه شده بود. اما علائم موجود و وجود آتشگاه و نیز حوضچه ای که خود به خود قیر از آن می جوشید و یادداشت های مورخین و باستان شناسان که تصریح کرده بودند در ناحیه نفتون نفت فراوان به دست می آید، امید سرمهندس رینولدز را که از مدتی پیش در آنجا به کار حفاری مشغول بود، زنده نگه می داشت. با وجود این سرمایه شرکتی که در انگلیس تشکیل شده بود تا در ایران به نفت دست یابد، به علت طولانی شدن دوره حفاری ته می کشید و ویلیام ناکس دارسی که از پیدا شدن نفت در این سرزمین قطع امید کرده بود طی تلگرافی به رینولذز نوشت حفاری را تعطیل کند. می گویند تلگراف به دست رینولدز رسیده بود اما چندان به مسجد سلیمان اعتماد داشت که ترجیح داد بدان اعتنایی نکرده به کار خود ادامه دهد. سرانجام یک صبح درخشان از راه رسید. ساعت چهار صبح روز پنجم خرداد ماه ۱۲۸۷ خورشیدی برابر با ۲۶ ماه مه ۱۹۰۸ مته حفاری از ضخامت زمینی به قطر ۳۰۰ متر عبور کرد و آخرین ضربت خود را به صخره عظیمی که روی منبع نفت قرار داشت فرود آورد. در نتیجه نفت با فشار زیادی فوران کرد. فورانی که حیات اقتصادی و اجتماعی مسجد سلیمان و ایران را دگرگون کرد. بعدها در مسجد سلیمان حد اقل ۳۰۰ چاه نفت حفر شد.

پیدایش نفت، پیشاهنگ تحولات غظیم اقتصادی و صنعتی در مسجد سلیمان شد و دنیای غرب را نه تنها متوجه آن که متوجه مشرق زمین کرد.از اینجا داستان یک شهرک باستانی به داستان یک شهر تازه و مدرن بدل می شود. شهری نو و پر رونق از درون خرابه های باستانی بر گرد چاه های پر برکت نفت شکل می گیرد. رونق می گیرد، جمعیتش فزونی می یابد، تغییرات شگرفی در آن ایجاد می شود، خانه ها و محله های جدید برای کارکنان شرکت نفت از مدیران ارشد گرفته تا کارگران ساخته می شود، آب که تا آن زمان کمیاب بود به شهر می رسد. شرکت نفت که در فکر تهیه آب برای کارکنانش بود، نخست به چشمه ای به نام “تکاپ” دست می یابد، اتاقکی برای چشمه می سازد و آب چشمه را به وسیله مشک به خانه کارکنان می رساند. پس از آن به شیرین کردن آب تمبی دست می زند اما با توسعه شهر و افزایش جمعیت دستگاه آب شیرین کن نمی تواند پاسخگوی احتیاجات باشد، بنابراین آب کارون را از فاصله ۷۲ کیلومتری به شهر منتقل می کنند و لوله کشی منازل به انجام می رسد.

هنوز جاده مسجد سلیمان – اهواز ساخته نشده است، شرکت نفت خط آهنی تاسیس می کند که تا دارخزینه، روستایی در نزدیکی شوشتر، امتداد می یابد. در قطار باری که مدام در حال رفت و آمد است دو واگن مسافربری نیز به کارکنان شرکت نفت اختصاص می یابد. بعدها که جاده مسجد سلیمان – اهواز ساخته می شود، ایاب و ذهاب به وسیله کامیون و وسایل موتوری انجام می گیرد و تاسیسات راه آهن و کشتیرانی بین اهواز و دارخزینه در ۱۳۲۲ خورشیدی برچیده می شود.

بدین ترتیب مسجد سلیمان از یک قصبه به شهری بزرگ بدل شد. مردم از اطراف و اکناف برای کار به این شهر مهاجرت کردند. شبکه آب و برق تکمیل گردید. مخازن بزرگ ذخیره آب ساخته شد. سیستم فاضلاب شهر به وجود آمد، خیابان ها صورت پاکیره ای به خود گرفت. حمل و نقل زباله مرتب شد. سیستم اتوبوس رانی به کار افتاد. ورزشگاه بزرگی ساخته شد و مسجد سلیمان چهره یک شهر تازه را به خود گرفت.

مسجد سلیمان تنها یک شهر تازه و مدرن نبود، بلکه به خاطر موقعیت جغرافیایی و به خاطر اینکه محلات و خانه ها بر گرد چاه های نفت حلقه زده بودند به لحاظ شکل ظاهر نیز با دیگر شهرهای ایران فرق داشت. “نامه صنعت نفت ایران” که یک نشریه داخلی شرکت نفت است، در شماره اردیبهشت ۱۳۴۷ گزارشی به قلم باقر علوی دارد که در آن چنین آمده است: مسجد سلیمان را شهر پراکنده نامیده اند. از نظر جدول بندی و شهرسازی به هیچ یک از شهرها شباهت ندارد چون موقعیت جغرافیایی آن امکان تمرکز خانه سازی را نمی دهد. از این رو تعدادی از خانه ها بر بالای کوه ها، تپه ها و نیز چندین ردیف از منازل در دامنه کوه ها و احیانا در زمین های نسبتا هموار در محوطه های مختلف بنا شده است و هر یک از محوطه های مسکونی آن نامی مخصوص دارد. با وجود عدم هماهنگی، مسجد سلیمان شهری زیبا با مناظری دلکش و رویایی است.

در کتاب تاریخ مسجد سلیمان آمده است که چون زمین این ناحیه ناهموار و پست و بلند است و شرکت نفت ناچار بوده به واسطه وجود چاه های نفت، موسسات و خانه های کارکنان خود را در این سرزمین بسازد، قسمتی از ساختمان ها در دره ای یا بر تپه ای که مناسب بوده ساخته شده، از این جهت محلات این شهر از هم گسیخته است و هر دسته از ساختمان ها را تپه ای یا دره ای از دسته های دیگر بریده است.

گذشته از این وضع، وجود چاه های نفت و اقتضای کار ایجاب نمی کرده است که ساختمان ها به هم پیوسته شود و خیابان های راستی مانند شهرهای عادی در آن احداث گردد. از این رو مسجد سلیمان وضعیت مخصوصی به خود گرفته و به سایر شهرهای جهان شباهتی ندارد.

هویت مسجد سلیمان هویت جدیدی بود که با ساختن شهرهای مدرن امروزی در این ناحیه شکل گرفت. درباره شکل شهر و تفاوت آن با دیگر شهرها آنچه در فصلنامه گفتگو شماره ۲۵ آمده، گویاتر است: “در مسجد سلیمان توپوگرافی جغرافیایی تا حد زیادی جای مهندسی اجتماعی را گرفته بود. تاسیسات و مسکن های شهری بطور پراکنده گرد چاه های نفت بنا شده و برخی حتی به نام این ناسیسات اسم گذاری شده بود. مثل نمره ۱، نمرده ۴، نفتک، نفتون. فاصله میان محلات را تنها جاده های باریک شرکتی و تپه ماهورهای بایر پر می کرد. هر اقدامی برای ساخت غیر مجاز آلونک و مسکن با عکس العمل فوری بولدوزرهای شرکت مواجه می شد. مناطق رسمی شرکت، همانند آبادان، جدا از همدیگر، با یک تک راه باریک ورودی و خروجی ساخته شده است. طراحی محلات یا به صورت دایره ای است و یا به شکل خیابان های موازی که انتهای آنها بن بست بوده و از طریق کوچه های قائم تنها به همدیگر راه دارند و نه به خارج محله. محلات شرکتی طبق رتبه از هم تفکیک شده و مدیران ارشد در شاه نشینی، کارمندان ارشد در نفتک و تلخ آب، کارمندان متوسط در کمب اسکاچ، پانسیون نمره ۴ و کارگران در نفتون، دولین، سرلین، بی پی یان … در فضاهای مجزا با ویژگی های متفاوت اسکان داده شده بودند.”

مسجد سلیمان یکی از نخستین شهرهای مدرن ایران است و از این حیث حتی از آبادان که پا به پای مسجد سلیمان بزرگ و مدرن شد، جلوتر است. رونق مسجد سلیمان به مدت ۶۰ سال طول کشید و تا اواخر دهه ۴۰ ادامه یافت. اما پس از آن با افول چاه های نفت دوران رونق مسجد سلیمان نیز به پایان آمد.

سرنوشت مسجد سلیمان به سرنوشت بندر لنگه بی شباهت نیست. بندر لنگه که بر اثر صید مروارید به شهری آباد و پر رونق بدل شده بود، پس از آنکه ژاپنی ها به شکل مصنوعی به پرورش مروارید دست زدند، جمعیتش را از دست داد. شهر که زمانی زنده و پر نشاط بود بر سر جای خود ماند و مردمانش رفتند. چنان از رونق افتاد که به شهر ارواح بدل شد. مسجد سلیمان هم وقتی نفت چاه هایش ته کشید، از رونق افتاد. از اواخر دهه چهل دیگر مسجد سلیمان آن مسجد سلیمان پیشین نبود. مثل شمعی بود که تا پایان سوخته باشد. این خاموشی بیست سالی طول کشید. در سالهای ۵۹ – ۶۰ دیگر رونقی نماند. دولت با جانشین کردن نهادی با نهاد دیگر کوشید به نجات آن برخیزد. ارتش را جانشین نفت کرد و بیش از نیمی از ۲۶۰۰ واحد مسکونی شرکتی آن به ارتش واگذار شد، ولی بنا به نوشته کاوه احسانی در فصلنامه گفتگو این استراتژی با موفقیت مواجه نشد و مسجد سلیمان که یک شرکت – شهر نفتی بود تبدیل به شرکت – شهر نظامی نشد.

شهر که از توجهات صنعت نفت هشتاد سال پیش از آن به شکلی مدرن رشد کرده بود، بار دیگر تغییر هویت داد و به گذشته سنتی خود بازگشت. بنا به نوشته همان مجله، “تغییر هویت شهر از یک فضای صنعتی و طبقاتی به قومی و عشایری را می توان به خوبی در پوشاک غالب در شهر، یعنی چوقا و شلوار دویت و البسه بختیاری منعکس دید. غیبت سرمایه، مثل فقدان خون در رگ ها، به وضوح در وضع رقت بار شهر و بخصوص مناطق شرکتی دیده می شود”.

نقش مسجد سلیمان در تصویر ایران مدرن که دوره اش یکی دو سالی پیش از پیدایش نفت از زمان انقلاب مشروطه آغاز شد، برجسته است. نخستین شهری بود که دوران صنعت نفت را تجربه کرد و با افول چاه هایش به افول رفت. ده سال پیش از این مجله ایران فردا تصویر تلخی از آن به دست داد که شاید واقعیت داشته باشد. این مجله نوشت مسجد سلیمان امروز نمودار ایران فردای بدون نفت است.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates