24.05.2008

در مورد كمك‌هاي خارجي

آفتاب یزد: لطفاً تا آخر بخوانيد

چندي است يك روزنامه كه تأثيرگذاري آن بر مردم بسيار كمتر از تأثيرپذيري برخي صاحب‌ نفوذان – يا به قول مشاور رئيس جمهور، جاخوش كردگان در اركان قدرت – از آن است با روشي كينه توزانه، مردمي‌ترين ستون آفتاب يزد را نشانه رفته است. البته اين نشانه‌روي، ما را مطمئن ساخت كه آنچه در اين ستون نوشته مي‌شود <چون از دل خوانندگان روزنامه بر مي‌خيزد، لاجرم بر دل بسياري از افراد مي‌نشيند> و احتمالاً همين مسئله، راز نگراني و كينه نسبت به آن شده است. اما در عين حال بدليل آنكه متأسفانه عده‌اي در اين كشور، به جاي روزنامه‌خواني به بولتن خواني عادت كرده‌اند و آنچه آن روزنامه انجام مي‌دهد نيز براي تغذيه فكري بولتن خوانان است به ناچار توضيحاتي ارائه مي‌كنيم ضمن آنكه اين توضيحات، تكرار مجدد يك دغدغه عمومي است. همچنين اين توضيحات مي‌تواند پاسخ همراه با حسن نيت نسبت به كساني باشد كه بدليل برداشت ناقص از آنچه در آفتاب يزد آمده است دچار نگراني يا توهم مي‌شوند.

آنچه بهانه حمله به آفتاب يزد شده و براساس روال حاكم بر يكي از روزنامه‌ها، پاي صهيونيزم نيز به ميان آمده است اعتراضات مكرر و به حقي است كه بسياري از خوانندگان روزنامه نسبت به نحوه تخصيص و تقديم بعضي كمك‌هاي خارجي –عليرغم مشكلات متعدد داخلي – داشته‌اند. البته ممكن است بعضي از افراد و رسانه‌ها مايل به تجاهل باشند اما اين اعتراض، به هيچ وجه به قشر خاص فكري، سياسي و اجتماعي اختصاص ندارد. به عنوان نمونه، يك نماينده اصولگراي مجلس دو سال قبل به صراحت اعتراض خود را به اين موضوع بيان كرد كه <چرا با وجود سيصد هزار كپرنشين در كرمان، ميليون‌ها دلار به كشورهاي ديگر كمك مي‌كنيم؟>‌

همچنين در برابر برخي اظهار دلسوزي‌ها نسبت به فقر مردم بوليوي كه تبلور آن در اظهار تأسف از وضعيت <دختر 16 ساله واكس‌زن بوليويايي> متجلي شد، يك روحاني اصولگرا كه داراي مسئوليت قضايي است به مسئولان يادآوري كرد كه در تهران نيز مشابه اين دختران داريم. اما حتي اگر هيچ يك از اصولگرايان هم اعتراض نمي‌كردند، آفتاب يزد بر موضع خود بود كه <مسئولان اجرائي و تقنيني، از مردم را‌‌ي گرفته‌اند تا مشكلات ملت ايران را حل كنند و اختيار آنها نسبت به بيت‌المال نيز در محدوده‌اي است كه از مردم راي گرفته‌اند.> اين ديدگاه همانست كه بسياري از مخاطبان آفتاب يزد نيز به آن اعتقاد دارند. بر همين اساس، هرگاه خبرهايي در خصوص اعطاي كمك‌هاي خرد و كلان به كشورهاي ديگر منتشر مي‌شود– و معمولاً هم زمان با افزايش مشكلات معيشتي اقشاري از ملت ايران بوده است– ستون پيام‌هاي مردمي روزنامه، به محلي براي اعلام اعتراض‌ها تبديل مي‌گردد. در تداوم اين روند، پس از انتشار خبر كمك سه ميليارد توماني شوراي شهر تهران به لبنان، پيام‌هاي متعددي در اختيار روزنامه قرار مي‌گرفت كه تنها درصد كمي از آنها به چاپ رسيد. نكته‌ جالب در اين مورد، آن بود كه در مرحله اول، اعلام شد كه اين كمك توسط شهرداري تهران انجام شده است اما يكي از معاونان شهرداري– احتمالاً براي آنكه هزينه‌هاي اجتماعي اين مسئله در شرايط اقتصادي فعلي بر شهرداري تحميل نشود–‌ اعلام كرد كه اين كمك توسط شوراي شهر انجام شده است نه شهرداري تهران!‌

به هر حال، چاپ تعدادي از پيام‌ها ي خوانندگان آفتاب يزد اعتراض روزنامه‌اي را برانگيخت كه ظاهراً، هم نقش مدعي‌العموم را بازي مي‌كند هم مسئوليت كنترل اظهارنظرهاي فقهي مراجع را به عهده دارد و هم از اختيار شرعي برخوردار است كه رقبا را به راحتي با اتهاماتي همچون همراهي با صهيونيزم، بنوازد. البته همچنان اين فرضيه براي ما وجود دارد كه اين روزنامه، برخي سخنان مورد قبول مردم را كه به دلايل گوناگون نمي‌تواند مستقيماً نقل كند با چاشني كردن تعدادي اتهام، از قول ساير روزنامه‌ها منتشر مي‌كند. اما اگر آنچه نوشته شده است اعتقاد قلبي گردانندگان آن روزنامه باشد، مي‌توان نكاتي را به آنها يادآوري كرد.

همكاران سوپر انقلابي ما در آن روزنامه معروف، كمك سه ميلياردي به لبنان را تنها يك اقدام <نمادين> دانسته‌اند و از اينكه آفتاب يزد برخلاف رهنمودهاي رهبر فقيد انقلاب، با اين كمك‌ها مخالفت كرده است، ابراز تعجب كرده‌اند. البته نمي‌دانيم آيا همه رهنمودهاي امام <ره> براي دوستان آنطرفي مهم است؟ مثلاً آيا ديدگاههاي صريح ايشان در خصوص ميزان آگاهي مردم و توانمندي ملت براي تشخيص كانديداهاي صالح و اصلح نيز كماكان مورد عنايت است يا نه؟ همچنين اي كاش اين موضوع يكبار براي هميشه روشن شود كه <فلسفه> و مبناي مخالفت امام با اعزام نيرو به لبنان در حالي كه ملت ايران شديداً درگير جنگ با عراق بود چه تفاوتي با <ريشه> مخالفت امروز بعضي از هموطنان با برخي كمك‌ها به ساير كشورها– عليرغم نيازمندي‌هاي فراوان داخلي– دارد؟

همكاران <مظلوم دوست> ما نوشته‌اند: <مصوبه كمك سه ميليارد توماني شوراي اسلامي شهر تهران – به عنوان نمايندگان مردم – به مردم لبنان تنها مساعدتي نمادين است والا شهروندان تهراني به خوبي مي‌دانند كه هزينه اسفالت يك خيابان در تهران، از اين مبلغ بسيار بالاتر است و شوراي شهر تنها خواسته است تا همبستگي خود را با مظلومان لبنان اعلام دارد.> اين ادعا، از چند جهت قابل مناقشه است. اگر اعضاي شوراي شهر به عنوان نمايندگان مردم اين كار را انجام داده‌اند بايد اقدام آنها در حوزه اختياراتي باشد كه توسط مردم به آنها محول شده است، پس شايد بهتر باشد اعضاي اصولگراي شوراي شهر، نمايندگان اصولگراي مجلس و رئيس جمهور اصولگرا، در اولين انتخابات پيش رو، اصرار بر اعطاي بعضي كمك‌هاي خارجي را به صورت شفاف در شعارهاي انتخاباتي خود بيان كنند تا را‌ي مردم، بهترين حجت براي سكوت آفتاب يزد و ساير مخالفان كمك‌هاي فعلي باشد. همچنين، گزارش اخير نماينده ويژه رئيس جمهور نشان مي‌دهد كمك‌هاي اعطايي به لبنان، بيش از هزينه آسفالت يك خيابان تهران است كه بخش‌هايي از آن شامل بازسازي چندين كيلومتر جاده، چند باب مدرسه و مسجد و… در روزنامه‌هاي مختلف چاپ شد.

اما به فرض كه ادعاي محدود بودن كمك به سه ميليارد تومان اخير و سمبليك بودن آن را بپذيريم، بايد از برخي حاميان روش‌هاي اخير سـوال كـرد كـه آيـا هـيـچ ضـرورت بـزرگ‌تـري وجـود ندارد كه اين سه ميليارد و سه ميليارد‌هاي ديگر، خرج آنها شود؟ آيا گزارش اخير مقام‌هاي انتظامي در خصوص اغفال تعدادي از دختران معصوم و مظلوم اين كشور توسط باندهاي كثيف را نخوانده‌اند؟ آيا نمي دانند كه به گفته مقامات انتظامي، بعضي از اين دختران، تنها به اميد استخدام در بعضي شركت‌ها و دريافت حقوق‌هاي 70-60 هزار توماني به دام افتاده‌اند؟

راستي سه ميليارد تومان اخير نمي‌توانست به صورت سمبليك در اخـتـيـار بـرخـي مـراجـع قانوني قرارگيرد تا تأمين كننده حقوق 70-60 هزار توماني چند هزار دختر و بانوي مظلوم به مدت يك سال باشد و آنها را از پناه بردن به سوء استفاده‌ گران مصون نگه دارد؟

ديروز يك گزارش تحقيق و تفحص در مجلس ارائه شد كه يكي از بندهاي آن، ناظر بر سهل‌انگاري در برخورد نسبت به باندهايي بود كه دختران ايراني را در داخل و خارج از كشور اغفال مي‌كنند. به نظر كساني كه سنگ مظلومان در ساير كشورها را به سينه مي‌زنند، با اين سه ميليارد تومان، چند جوان و نوجوان مظلوم ايراني از افتادن در دام اين باندها، خلا‌صي مي‌يافتند؟

حقيقت آن است كه كمتر كسي در عظمت ملت ايران، مظلوم دوستي آنها و وظيفه شناسي در برابر انسان‌هاي تحت ستم ترديد دارد. بر همين اسـاس، اگـر درسـت رفـتار كنيم و اجازه ندهيم بعضي خبرهاي ناگوار – مانند خودكشي به دليل فقر يا افتادن در دام فساد به اميد دريافت حقوق ناچيز – جايگاه رفيع ملت ايران را در چشم و نظر جهانيان مخدوش جلوه دهد اين ملت بزرگ، مي تواند مانند هميشه <نماد> و <سمبل> ملت‌هاي مـنـطـقـه بـاشـد. آنـچـه كـه ايـن ملت را <سمبل> مي‌كند <هوشمندي> و <سلحشوري> آنهاست و نه كمك‌هاي ظاهراً سمبليك كه بعضي از آنها در نهايت با نمك‌نشناسي كمك‌گيرندگان مواجه مي‌شود!

همچنين هيچ كس منكر حمايت معنوي ملت ايران از مظلومان جهان نيست. ترديدي هم وجود ندارد كه در تقديم اين حمايت، هم كـيـشان از اولويت بيشتري برخوردارند. اما تا زماني كه بسياري از هموطنان ما در تأمين نيازهاي اوليه خود مشكل دارند، اختصاص كمك‌هاي پي در پي به بعضي‌كشورها – كه البته بسياري از آنها هم هيچ نشانه‌اي از ضد صهيونيست بودن از خود بروز نداده‌اند-!! با اما و اگرهايي مواجه است. مگر آنكه پيشنهاد مندرج در متن اين سرمقاله مورد توجه گروههاي سياسي و نامزدهاي مستقل انتخاباتي قرارگيرد و اصرار بر اعطاي اين كمك‌ها را در دوره تبليغات انتخاباتي خود، صادقانه و با شفافيت با مردم در ميان بگذارند. اگر ديدگاه آنها به تاييد اكـثـر راي‌دهـنـدگـان رسـيـد آنـگـاه به ادعاي روزنامه‌اي كه خود را بـزرگ‌تـر هـمـه مـي‌پندارد، به عنوان نمايندگان مردم، كمك‌هايي در اختيار ساير ملت‌ها و دولت‌ها بگذارند. اما تا آن روز با شفافيت و صراحت مي‌گوئيم <تا زماني كه فقراي جامعه ناچارند حقوق 35 تا 50 هزار توماني را رقم كافي براي خروج از خط فقر بدانند، با اعطاي بسياري از اين كمك‌ها، مخالفيم.> كساني هم كه به تداوم كمك‌ها اصرار دارند مي‌توانند با جمع آوري اعانات و كمك‌هاي داوطلبانه از خيرين متدين ايراني – كه تعداد آنها كم هم نيست – هم وظيفه انساني خـود را انـجـام دهـنـد و هـم از تـحـمـيـل فشارهاي عصبي بر ايرانيان مستضعف جلوگيري نمايند

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates